وقتی "حميد استيلی" در ابتدای فصل سرگرم جذب بازيکنان جديد و آماده ساختن پرسپوليس برای فصل جديد بود، کمتر کسی فکر میکرد او در ليگ هفتم با عنوان دستيار در اين تيم کار کند، پرسپوليس هفتههای متوالی ليگ را با پيروزی پشت سر میگذاشت اما، کمتر کسی تاثير او را بيشتر از حد يک کمک مربی میدانست! اختلافات فنی او در طول فصل با "قطبی" شدت گرفت ولی بازهم کمتر کسی حق را به او میداد. پرسپوليس به قهرمانی رسيد، اين فرياد «افشين امپراطور» بود که در استاديوم آزادی شنيده میشد و بازهم کمتر کسی بود که او را تشويق میکرد.
اکنون که بيش از يک هفته از قهرمانی پرسپوليس میگذرد او با حضور در جمع خبرنگاران ورزشی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، بیپرده شرح ماوقع میکند و از پرسپوليس میگويد:
* در ابتدای فصل زمانی که "حميد استيلی" مشغول جذب بازيکن و بستن تيم پرسپوليس برای ليگ هفتم بود، همه تصور میکردند که او سرمربی تيم خواهد شد، چه شد که افشين قطبی به عنوان سرمربی، هدايت پرسپوليس را بر عهده گرفت؟
- در ابتدای فصل پس از مذاکراتی که با حبيب کاشانی داشتم، قرار شد که من به عنوان سرمربی کارم را در تيم پرسپوليس شروع کنم و بنابراين "مرزبان" را به عنوان کمک مربی، "پرويز کماسی" را به عنوان مربی بدنساز، "سعيد عزيزيان" را به عنوان مربی دروازهبانها و "زرينه" را به عنوان پزشک تيم انتخاب کردم. پس از آن قرار بود تا از يک مربی ايرانی که در خارج از کشور مشغول به کار بوده و با علم روز فوتبال دنيا آشنايی دارد به عنوان کمک مربی استفاده کنيم که پس از انجام تحقيقات سرانجام "افشين قطبی" به ما معرفی شد، به اتفاق کاشانی با او مذاکره کرديم اما "قطبی" تاکيد داشت که وضعيت خوبی در فوتبال کره جنوبی دارد و تنها میتواند با سمت سرمربی با پرسپوليس همکاری داشته باشد. من در آن زمان به کاشانی گفتم هدف ما ساختن تيمی قوی است پس برای من فرقی نمیکند و میتوانم پستم را با قطبی عوض کنم. هرچند کاشانی توصيه کرد که نبايد خيلی سريع و احساسی تصميم بگيرم.
* چرا اين تصميم را گرفتيد؟
- آن موقع فقط به قهرمانی و موفقيت پرسپوليس فکر میکردم و هيچ توجهی به اختلاف سلايق احتمالی نداشتم. به هر حال معتقد بودم "قطبی" با مربيان بزرگی در دنيا کار کرده که حضورش میتواند برای پرسپوليس ثمربخش باشد. در طول فصل پرسپوليس سختیهای زيادی را متحمل شد که در اين بين بيشترين فشار روی دوش من بود اما، سرانجام با قهرمانی در ليگ برتر توانستيم دل مردم را به دست آوريم که همين برای من کافی است.
* برنامهريزی و تمرينات آمادهسازی تيم در ابتدای فصل چگونه بود و اين مهم چه نقشی در قهرمانی پرسپوليس داشت؟
- ما سعی کرديم در شروع کار با يک برنامهريزی کاملا علمی جلو برويم. تمرينات پرسپوليس در آن زمان تنها با شش يا هفت بازيکن شکل گرفت که خيلیها به اين مساله ايراد میگرفتند اما، معتقد بوديم اگر تنها چهار يا پنج بازيکن از اين نفرات بتوانند آمادگی لازم را پيدا کنند، خود پنجاه درصد آمادگی تيم است. در ادامه بازيکنان ديگری را جذب کرديم و پس از تستهای مختلف، از هر بازيکنی نسبت به سنجش قبلی خودش تست میگرفتيم و تمام سعیمان بر اين بود تا منطبق بر علم روز دنيا تمرينات را شروع کنيم. آن موقع برخی ايراد میگرفتند و انتظار داشتند تيم بايد در ارتفاعات و شهرهايی نظير اردبيل تمرين کند اما، با تحقيقاتی که از وضعيت آمادهسازی تيمهای بزرگ دنيا انجام داده بوديم، تمرينات در کيش و مکانی همسطح دريا آغاز شد که خوشبختانه به بهبود شرايط جسمانی بچهها کمک کرد. از نکات تمرينی برجسته در دوران آمادهسازی اوليه تيم پرسپوليس برنامههای ويژه تاکتيکی بود، ناهماهنگی فاصله بين خطوط يکی از اصلیترين مشکلات فوتبال ايران و آسياست که ما سعی کرديم روی اين مساله کار کنيم. سرانجام پس از يک دوره پنجاه روزه تمرينی، بچهها شرايط خوبی را به لحاظ جسمانی و تاکتيکی پيدا کردند و همديگر را به خوبی در زمين پيدا میکردند. پس از آن "قطبی" هم به جمع ما اضافه شد و با انجام يکسری برنامههای ديگر، تيم را با آمادگی کامل روانه ليگ کرديم.
* پس از گذشت هفتههای متوالی از ليگ، عدهای از کارشناسان معتقد بودند پرسپوليس خوب بازی نمیکند و تنها روی شانس و در دقايق پايانی موفق میشود کار را به سود خود تمام کند.
- با اين گفته که پرسپوليس اکثر پيروزیهای خود را با شانس بدست آورده مخالفم اما، سه علت وجود داشت که باعث میشد تيم ما بتواند به خصوص در دقايق پايانی پيروز ميدان شود. اول تاثير حمايت تماشاگران بود که تا آخرين لحظه خسته نمیشدند و با تشويقهای پیدرپی روحيه بازيکنان ما را بالا برده و تيم حريف را تضعيف میکردند. نکته دوم حضور يکسری بازيکن خلاق در تيم ما بود که هر لحظه میتوانستند با خلاقيت خود نتيجه بازی را حتی در دقايق پايانی تغيير دهند و در آخر آمادگی جسمانی فوقالعاده بچهها بود که میتوانستند تا پايان نود دقيقه با شرايط بدنی خوبی بازی را ادامه دهند. البته حضور تماشاچيان در بعضی مواقع برای بازيکنان ما استرسزا میشد و آنها با انجام يک بازی احساسی، از سازماندهی تيمی خارج میشدند.
* پرسپوليس پس از موفقيت در هفتههای متوالی و صدرنشينی در جدول، به يکباره در جام حذفی مقابل تيم پاس همدان چهار بر يک شکست خورد؛ از همان بازی به بعد هواداران و علاقه مندان تيم به بازی برخی بازيکنان مشکوک شدند.
- ما در جام حذفی و در خانه حريف بازی میکرديم، پس از گل اول شرايط روحی تيم به هم ريخت و به دنبال آن اخراج چندين بازيکن منضبط ما مزيد بر علت شد. بچهها همه چيز را از دست رفته میديدند و بايد حمله میکردند که متاسفانه گلهای بعدی را روی ضدحملات حريف دريافت کرديم. اين اتفاقات در فوتبال روز دنيا هم طبيعی است اما، در فوتبال ايران که بيشتر احساسی است، اين مساله روحيه بازيکنان و هواداران ما را پايين آورد تا جايی که حتی به آنها انگ کمکاری هم زدند، ولی در مدت يک هفته نمیشد اوضاع را به خوبی جمع کرد. خيلیها میگفتند پرسپوليسیها ديگر نمیتوانند اين حواشی را جمع کنند اما، مهم خوب شروع کردن و خوب تمام کردن فصل بود که ما توانستيم به آن عمل کنيم.
* نيمفصل دوم هم با حاشيه شروع شد، قبول داريد؟
- بله. پرسپوليس بنابر دلايلی در نيمفصل دچار مشکل شد که يکی از آنها دعوت نه بازيکن به تيم ملی بود. اکثر آنها در تيم ملی بازی نکردند و با روحيه پايين و شرايط جسمانی نامناسب برگشتند. همچنين کسر ۶ امتياز، اعتماد به نفس تيمی ما را تا حد زيادی کاهش داد و در آخر مجبور بوديم بهخاطر شرايط جوی زمستان سال پيش، مدت زيادی را فقط در سالن تمرين کنيم اما، اين مسايل نتوانستند ما را از هدف اصلیمان يعنی قهرمانی در ليگ باز دارد.
* بحث اختلاف سليقه شما با "قطبی" از کی، کجا و درباره چه نوع مسايلی بوجود آمد؟
- اختلاف سليقه با قطبی از ابتدای فصل هم وجود داشت اما، اين اختلاف هيچ وقت به بیاحترامی يا مشاجره نيانجاميد. صحبتهای ما بيشتر در رختکن بود و تا قبل از ورود به زمين تمرين، با قطبی تفکيک وظايف میکرديم. اختلاف سليقه ما حاد نبود و بيشتر درباره انتخاب نوع سيستم بازی در تهران يا شهرستان، ساعات تمرين و فرهنگ بازيکنان ايرانی بود. من به رفتار بازيکنان ايرانی آشنايی بيشتری داشتم و تمام نظراتم را فقط برای موفقيت تيم و کمک به قطبی ارايه میکردم. البته يکسری شيطنتهايی هم وجود داشت که به اين اختلافات دامن میزد اما، در نهايت قطبی به من گفت خيلی دير شما را شناختم. هر مربی فلسفه کاری خود را دارد اما، مهم اين بود که در شش هفته پايانی تفکرات ما بسيار شبيه به هم شده بود.
*آيا اين مساله به چند دستگی بازيکنان، ربطی داشت؟
- تمام اين بازيکنان را من به پرسپوليس آوردهام و با تمام آنها ارتباط داشتم که اين جايی را برای باندبازی باقی نمیگذارد. صداقت و عدالت سرلوحه کاریام بود و پس از جلسات تمرين، با هيچ کدام از آنها مگر درباره مشکلات فنیشان ارتباطی نداشتم. به طور طبيعی در ميان بازيکنان هر تيم کمی حسادت وجود دارد و پس از آن شکستهای مقطعی، دوستی آنها کمرنگ شد و تاحدودی دودستگی بينشان بوجود آمد. اين مساله کاملا مورد توجه من بود و سعی میکردم ارتباط آنها را در تقابل با يکديگر بهبود بخشم، سرانجام هم با تاکيد فراوان، اتحاد و همدلی در ميان آنها به خصوص در هفتههای پايانی دوباره زنده شد که نقش به سزايی را در قهرمانی تيم ايفا کرد. در ساليان زيادی که خدمت "علی پروين" کار کردم، او مهمترين عامل پيشرفت تيم را همدلی و اتحاد بازيکنان میدانست. همواره در تمرينات با تشويق و پاداشهايی که از جيب خودم به بازيکنان میدادم، سعی کردم انگيزه بچهها را بالا ببرم که قطبی هم از اين مساله استقبال میکرد.
* کنار گذاشتن "شيث رضايی" و "محمدرضا مامانی" و در مقطعی هم "واحدی نيکبخت"، تا چه حد در قهرمانی پرسپوليس تاثير داشت؟ آيا بهتر نبود پرسپوليس در اين رابطه زودتر دست به کار میشد؟
- ما از ابتدای فصل به بازيکنانی که احيانا نظم و انضباط تيمی را رعايت نمیکردند، در مرحله اول از طريق کميته انضباطی باشگاه تذکر میداديم و در مرحله دوم جريمه نقدی در انتظارشان بود. وقتی بازيکنی شلوغکاری میکند، او را در ابتدا تنبيه میکنند و هميشه اخراج بازيکن آخرين مرحله است. پرسپوليس آن چنان بازيکنان شاخص زيادی نداشت که بتواند در قبال هر مساله حاشيهای، بازيکنی را اخراج کند. در تيم ما مربيان و بازيکنان جديدی وارد شده بودند که نمیتوانستيم از همان روز اول يکی يکی آنها را کنار بگذاريم. معتقدم مربی بايد تا حدی انعطافپذير باشد تا بتواند اخلاق و رفتار متفاوت بازيکنان را درک کند. ضمن اينکه برخی از بیانضباطیها سهوی بود. همچنين بازيکنان کنار گذاشته شده از پرسپوليس تلاش زيادی برای موفقيت تيم کردند و آنها هم در قهرمانی امروز ما سهيم هستند.
* آيا شيث رضايی برای پذيرش مسووليت کاپيتانی کمتجربه نبود؟
- با توجه به اين که بازيکنان باتجربه زيادی در فصل پيش از پرسپوليس جدا شده بودند، پس از کريم باقری و مهدی واعظی، شيث رضايی سومين نفری بود که به لحاظ سابقه میتوانست بازوبند کاپيتانی را به دست ببندد. من در اول فصل با شيث صحبت کردم و به او گفتم که بايد تغيير رويه داده و شخصيت کاپيتانی پيدا کند، ضمن اين که او نسبت به فصل قبلتر تا حدودی عوض شد ولی از بدشانسیاش حواشی پيرامون او به طور پیدرپی اتفاق افتاد. امسال ديگر اين مسايل وجود ندارد و قرار است مسووليت کاپيتانی پس از کريم باقری با نظر مديريت و مربی تيم به بازيکنان ديگر داده شود.
* گفته بوديد در فصل آينده فقط با عنوان سرمربی میتوانيد با پرسپوليس همکاری کنيد، چطور شد که نظرتان تغيير کرد و اعلام کرديد مشکلی با دستياری دوباره "افشين قطبی" نداريد؟
- بله، چنين تصميمی را گرفته بودم اما، اکنون فقط به خاطر مردم و اصرار زياد هواداران حاضرم به عنوان دستيار کنار "افشين قطبی" در پرسپوليس کار کنم. من هميشه در فوتبال از حق خودم گذشتم و تنها دوست نداشتم به شخصيتم توهين شود. در فصل گذشته هم حاضر شدم بهخاطر موفقيت پرسپوليس، ۲ بار از تيم کنار بروم اما، با اصرار کاشانی و قطبی برگشتم. در حال حاضر هم صحبتهايی را در اين رابطه با قطبی داشتهام و بايد ببينيم در طرف ديگر قضيه، آيا قطبی هم میخواهد با من همکاری کند يا نه؟
* پرسپوليس سال سختی را به لحاظ حضور همزمان در ليگ برتر، ليگ قهرمانان آسيا و جام حذفی پيش رو دارد. وضعيت بازيکنان فعلی و يا حضور نفرات جديد، چگونه خواهد بود؟
- قرار است مديريت باشگاه در بدو امر با تمامی بازيکنان تسويه حساب مالی کند. ما اين تجربه را در ميان تيمهای ليگ و حتی در پرسپوليس داريم که تيمهای قهرمان در فصل آينده حضور موفقی ندارند، لذا پرسپوليس بايد به لحاظ بازيکن و تفکر تاکتيکی تقويت شده و تغيير کند چرا که سبک بازی در ليگ برتر با بازیهای آسيايی متفاوت است و بايد خون تازهای را در رگهای تيم جاری کنيم، لذا سعی داريم در ابتدا قرارداد بازيکنان مورد نظرمان را تمديد کنيم. همچنين ليستی هم از بازيکنان جديد با هماهنگی قطبی، خوردبين به مديريت باشگاه ارايه کرديم تا نسبت به مذاکره و عقد قرارداد با آنها تصميمات لازم گرفته شود.
* درباره ديدار با سپاهان و همچنين شرايط تيم در شب قبل از بازی صحبت کنيد؟
- بعد از بازی با صباباتری بچهها شرايط روحی خوبی پيدا کردند و میدانستيم با توجه به فاصله دو امتياز با سپاهان، پتانسيل و توانايی پيروزی در بازی آخر را داريم. ريکاوری به موقع پس از بازی با صبا در استاديوم آزادی خيلی به ما کمک کرد اما، در تمرينات روز بعد متوجه شديم که بازيکنان کمی حالت غرور به خود گرفتهاند، خوشبختانه اين مساله را خيلی سريع فهميديم و سعی کرديم به لحاظ روانی روی آنها کار کرده تا بازی پيروزی برابر صبا را فراموش کنند، چرا که دو قدمی قهرمانی بوديم که يک غرور کاذب در جريان بازی میتوانست سرنوشت را تغيير دهد. شب قبل از بازی در هتل، گلهای ديدار با صبا را با بچهها مرور کرديم که اين کار شرايط روحی تيم را تا حد زيادی بالا برد، کاشانی علی رغم بيماری به همراه اعضای هيات مديره باشگاه به جمع بازيکنان اضافه شدند و صحبتهای روحيه بخشی را با تاکيد بر اتحاد و همدلی بيشتر داشتند. تغذيه بچهها را کنترل کرديم و خوشبختانه شرايط خوبی فراهم شد. حتی ليدرهای تيم که در زمان نزول پرسپوليس تا حدودی دوستیشان کمرنگ شده بود، آن شب کنار ما جمع بودند و با يکديگر متحد شدند. روز بازی سعی کرديم بازيکنان هنگام تمرين در حضور صدهزار هوادار قرمزپوش، آرامششان را از دست ندهند. حتی در طول بازی هم به اين مساله تاکيد داشتم و مشخص بود اگر بچهها احساسی عمل کنند، ممکن است به ضررمان تمام شود. بازی برای ما خوب شروع شد و حتی اگر خطای پنالتی روی کعبی و ضربه خليلی که به تيرک دروازه برخورد کرد، گل میشد شرايط بازی کاملا تغيير میکرد. در نيمه دوم هم حملات زيادی داشتيم که بيشتر موقعيتها برای پرسپوليس بود. بايد بگويم يکی از عوامل برد ما مقابل سپاهان فرزاد آشوبی بود، من با ديدن چندباره فيلم بازی میديدم که او با دريبل يار مستقيم خود ريسک میکند و پاسهای توی عمق موثری میدهد، در اواخر بازی هم چارهای نداشتيم جز اينکه از حداکثر مهاجمان در خط حمله استفاده کنيم چرا که ديگر چيزی برای از دست دادن وجود نداشت و خوشبختانه در روند پايانی کار هم موثر بود. در مجموع خيلی خوب بازی نکرديم و توقع از بچهها بيشتر از اين بود. همچنين روی گلی که از سپاهان دريافت کرديم، من به مسعود زارعی گفته بودم که عماد رضا و حاجصفی از جناح تو حمله میکنند و سعی کن کمتر از راست نفوذ کنی اما، او لحظهای غافل شد و پس از گل هم از من معذرتخواهی کرد. در دقايق پايانی با استرس کار را دنبال میکرديم اما با ديدن اين همه تماشاچی يک نوری در دل من بود که ما قهرمان میشويم.
* واقعا فکر میکرديد قهرمان شويد؟
- قهرمانی حق پرسپوليس بود و ما بايد زودتر از اينها به اين مقام دست پيدا میکرديم. به بچهها گفته بودم ما پتانسيل قهرمانی در ليگ و حتی در ليگ قهرمانان آسيا را نيز داريم چرا که تمام تفکرات ما علمی و درست است. امسال فشار زيادی از طرف کاشانی، قطبی، بازيکنان، هواداران و... روی من بود که فقط قهرمانی میتوانست خستگیام را برطرف کند. با قهرمانی پرسپوليس همه مشکلات را فراموش کردم.
* باشگاه پيروزی امسال توجه ويژهای روی مسايل فرهنگی داشت، اين توجه چقدر در قهرمانی تيم تاثيرگذار بود؟
- ما امسال اهميت بيشتری به مسايل فرهنگی داديم و باشگاه اقدامات خوبی را در اين زمينه انجام داد. با تشکيل کميته انضباطی در باشگاه سعی شد تا نظم و انضباط بيش از پيش در فضای اخلاقی باشگاه و تيم ايجاد شود. تجليل از خانوادههای شهدا، جانبازان، معلولين، پيشکسوتان و... از جمله کارهای فرهنگی باشگاه بود. اگر دقت کنيد ما يکی از تيمهايی بوديم که کمترين اخراجی را در طول فصل داشتيم و اکثر اين اخراجها هم به دلايل فنی بود نه اخلاقی؛ حتی بازيکنان ما در اکثر مواقع پس از اخراج، اعتراضی نداشتند. همچنين يکی از نکاتی که مدام به بازيکنان تاکيد داشتيم، احترام به تيم حريف و تماشاگرانشان بود؛ از آنها میخواستيم پس از به ثمر رساندن گل، هواداران تيم مقابل را تحريک نکنند. معتقدم فرهنگسازی در ميان بازيکنان تا حدی بود که مساله به هواداران تيم هم القا شد.
* ارزيابیتان از ليگ هفتم چيست؟
خوشبختانه امسال ما شاهد يکی از منظمترين ليگها در طول ساليان گذشته بوديم؛ گرچه در انتهای کار فشردگی بازیها تا حدودی عملکرد برخی تيمها را تحت تاثير خود قرار داده بود اما به هرحال اين يک استثنا در راه موفقيت تيم ملی به شمار میرفت و بهتر از تعطيلی موقت ليگ بود. حتی فکر میکنم فشردگی بازیهای پايانی باعث شده بود تا بازيکنان هم حرفهای فکر کنند. آنها سعی داشتند استراحت خوب و تغذيه مناسبی داشته باشند و حتی در تمرينات هم کاملا سرحال بودند. نکته ديگر ليگ هفتم حضور تيم پاس در همدان بود که باعث شد يک سفر به سفرهای پرسپوليس اضافه شود و ما بتوانيم با مردم همدان هم ديدار داشته باشيم. ضمن اينکه اميدوارم تبريز هم بتواند نمايندهای را در ليگ برتر داشته باشد چرا که هواداران زيادی دارد. همچنين از سقوط تيم نفت آبادان به ليگ دسته يک بسيار متاسفم؛ اين تيم خوب فوتبال بازی میکرد، حتی دو بازيکن اصلی اين تيم يعنی صابر ميرقربانی و پیمنتا از موثرترين بازيکنان ليگ امسال بودند. معتقدم آبادان مردم فوتبالدوست زيادی دارد و حيف است در ليگ برتر تيمی نداشته باشد.
* در رابطه با تيم ملی صحبت کنيد، ارزيابی شما از انتخاب دايی، عملکرد او و اتفاقاتی که منجر به محروميت "علی کريمی" شد، چيست؟
- دايی يکی از پرافتخارترين بازيکنان ايران بود و بايد به انتخاب فدراسيون احترام گذاشت. ما پتانسيل لازم برای موفقيت را به لحاظ ابزاری داريم و ايجاد همدلی و اتحاد ميان بازيکنان، میتواند تضمين کننده صعود ما به جام جهانی باشد. فرصت کمی داريم، منتقدان بايد نظراتشان را بگويند اما در مجموع از تيم ملی حمايت کنيم. معتقدم برگ برنده "دايی" در تيم ملی، قدرت مديريت اوست. اکنون دايی مربی است و بايد به تفکرات او احترام گذاشت و در پايان کار عملکرد او را سنجيد. چطور ما به تفکرات مربيان خارجی احترام میگذاريم اما اين مسايل در مورد مربيان داخلی صدق نمیکند؟ درباره "علی کريمی" هم بايد بگويم او خيلی مقصر نيست و از عواقب، انتقادات خود اطلاعی نداشته که میشود با کمی انعطافپذيری مشکل فعلی را حل کرد. زيرا وجود علی کريمی خلاق، برای هر تيمی غنيمتی است. اما در مجموع مربی نبايد فدای بازيکن شود. بازيکن هر چقدر بزرگ باشد، بايد چه در باشگاه و چه در تيم ملی از مربی اطاعت کند. بهتر است ما هم مثل اروپا قوانينی را وضع کنيم تا بازيکنان حد و حدودشان را بدانند.
* آيا "حميد استيلی" دستياری علی دايی در تيم ملی را میپذيرد؟
- حضور در کنار تيم ملی افتخاری بزرگ است اما، به عنوان يک سرباز اکنون شرايط اين همکاری را ندارم. من در زمينه بازيگری آرزوهای زيادی داشتم و به لطف خدا به تمامی آنها رسيدهام. به طور طبيعی انديشههای بسياری هم برای مربيگری در بالاترين سطوح در سر دارم که يکی از آنها سرمربی تيم ملی شدن است. دايی تفکر خود را دارد اما مربيگری در سطح تيم ملی فعلا برای من زود است.
advertisement@gooya.com |
|
* و اما حرف آخر؛
- بار ديگر قهرمانی پرسپوليس را به تمامی هواداران تيم، اعضای هيات مديره و مديريت باشگاه، مربيان، بازيکنان و تمامی عوامل تيم تبريک میگويم. وظيفه خودم میدانم از زحمات کاشانی که امسال باتوجه به حضورش در شورای شهر، توانست امکانات خوبی را برای تيم فراهم کند تا جايی که اولين سال بدون دغدغه مالی را تجربه کرديم، تشکر کنم. او مديری است که در سختترين شرايط از مربيانش حمايت کرد که در نهايت قهرمانی برای ما رقم خورد. کاشانی هميشه سعی میکرد تفکرات من و قطبی را به يکديگر نزديک کند که اين اقدام در روند بهبود تيم بسيار موثر بود. اميدواريم در پرسپوليس بماند و اکنون هم مشغول بستن تيم است. جا دارد از خوردبين که علی رغم بيماریاش در طول فصل، دوباره به نيمکت تيم بازگشت و زحماتی زيادی را هم در هنگام بستن تيم کشيد، تشکر کنم. انصافا کادر پزشکی، تدارکات و تمامی عوامل پرسپوليس در فصل گذشته با هميت زيادی کار میکردند و در قهرمانی ما سهيماند. در پايان هم بايد بگويم حمايت هواداران پرشمار وخوب پرسپوليس مهمترين عامل قهرمانی ما بود چرا که حضور آنها در تمرينات و بازیهای تيم، روحيه مضاعفی به بازيکنان میداد و میتوانستيم تا آخرين دقايق بازی بجنگيم. همچنين رسانهها هم نقدهای منصفانه زيادی را در طول فصل به ما داشتند که باعث شد سريعتر از معمول اشتباهاتمان را متوجه شويم و نسبت به برطرف کردن آنها اقدام کنيم.