شكست ايران، بيش از يك مقصر داشت
نصرتى را قربانى نكنيد
محمد نصرتى در ايران ورزشى
بغض كرده و نمى تواند كلمات را پشت سر هم قطار كند. بين هر كلمه تا كلمه بعد فاصله مى اندازد. خلأيى كه نمى توان حدس زد در آن به چه فكر مى كند. وقتى مطالبى را كه روزنامه ها پس از بازى ايران با كره جنوبى چاپ كردند نگاه مى كند هيچ حرفى نمى زند. فقط زل مى زند و مطمئناً نمى خواند. با چشم هايى كه گويى از فرط بى خوابى آنها را خون گرفته است تمركز خواندن چيزى را ندارد و حتى تمركز زيادى براى صحبت. اين دقيقاً از دست دادن اعتماد به نفسى است كه يك سال پيش نقطه قوت او به حساب مى آمد. با خونسردى خودش را با هيرو مقايسه مى كرد و از اينكه روزى در رئال مادريد بازى كند حرف مى زند. حتى پيش از بازى با آلمان به دوستانش قول داده بود بالاك را بخورد! اما حالا وقتى روى صندلى مى نشيند اولين حرفى كه مى زند اين است:«تو اين مدت منو جويدند!»
محمد نصرتى پس از اشتباهاتى كه در بازى با كره جنوبى داشت در وقت استراحت بازى از زمين بيرون آمد. او در تمام نيمه دوم در دورترين فاصله از باقى نيمكت نشينان تنها به بازى نگاه مى كرد اما نمى دانست كه گزارشگر مسابقه در وقت اول حسابى از خجالت او درآمده. حتى برانكو هم كه عادت ندارد بازى نفراتش را تك به تك آناليز كند گفت:«غير از نصرتى همه خوب بودند.» و احتمالاً اين بود كه باعث شد نصرتى پس از پايان مسابقه با كره جنوبى غذا نخورد. آنقدر غذا نخورد تا سرانجام به كرج رسيد و دست آخر تنها به اصرار خانواده بود كه اعتصاب غذا را شكست. هرچند كه قبل از آن جويده شده بود.نصرتى از بهار سال ۱۳۸۳ تا حالا فرصت هيچ استراحتى نداشته. در بهار سال ۸۳ مدافع ثابت تيم المپيك بود و همزمان بايد براى پاس در ليگ و جام حذفى بازى مى كرد. در تابستان ۸۳ وقتى كه تمام بازيكنان پاس به استراحت رفتند همراه تيم ملى به جام ملت ها رفت. پس از آن در پاييز همراه پاس در ليگ برتر بازى كرد و با تيم ملى در مسابقات مقدماتى جام جهانى. تابستان سال ۸۴ هم وقتى ليگ و مقدماتى جام جهانى تمام شد او همراه تيم به اردوى انگليس رفت. پس از آن هم براى بازى ژاپن به توكيو رفت و بالاخره بدون استراحت و تمرينات پيش فصل ليگ را آغاز كرد. او كه در اين مدت با پاس در ليگ قهرمانان هم بازى كرده مى گويد:«بيشترين مدت استراحتم فقط سه روز بود. وقتى كه تمرينات تيم ملى تمام شد و تمرينات پاس شروع نشده بود.»
تمركز ندارم!
چى شد؟
< فشار روى من زياد بود. مى خواستم يك جورى جبران كنم. مى خواستم كارى كنم كه تلافى اشتباهاتم در بازى العين باشد.
ولى نشد.
< اشتباهاتم احمقانه بود.
همين؟
< نه، مشكل اصلى پست من است. الان در پاس دفاع وسط بازى مى كنم ولى در تيم ملى، برانكو مرا دفاع چپ مى گذارد. اين دو تا پست زمين تا آسمان با هم فرق دارند. براى دفاع وسط بايد خوب سر بزنى ولى براى دفاع كنارى بايد قدرت مانور داشته باشى.
ولى در پاس هم كه وسط بازى مى كنى اشتباه دارى.
< چون تمركز ندارم. همه روى من زوم كرده اند.
پس قبول دارى زياد اشتباه مى كنى؟
< آره ولى تمام اشتباهتم به خاطر نداشتن تمركز است.
تا حالا به اين فكر نكردى كه براى يكى دو مسابقه در تيم نباشى؟ بالاخره فشارها كمتر مى شود و تو راحت تر مى توانى برگردى.
< آره. حتى قبل از بازى با كره جنوبى هم غير مستقيم به برانكو گفتم اما قبول نكرد.
غير مستقيم؟
< گفتم فقط دفاع وسط بازى مى كنم اما باز هم مرا دفاع چپ گذاشت.
اعتراض نكردى؟
< بالاخره تيم ملى است. هر پستى كه به تو بدهند بايد بازى كنى. اگر بازى نكنى كس ديگرى مى آيد و جايت را مى گيرد.
ولى از اينكه نابودت كنند بهتر است؟
< من هم به اين فكر رسيدم كه بايد مدتى استراحت كنم ولى نمى شود در تيم ملى يكى دو بازى را استراحت كرد. الان تيم هر دو ماه يكبار بازى مى كند. اگر دو بازى را استراحت كنم چهار ماه بيرون مى مانم. آن وقت يكى ديگر به جايت مى آيد و تو فراموش مى شوى.
پس چه كار مى كنى؟
< با دنيزلى حرف زدم. گفتم كه براى ۱۰ روز تمرين نكنم. ديگر از فوتبال بدم مى آيد. چمن را مى بينم حالم به هم مى خورد.
قبول مى كند؟
< هنوز جواب نداده. اگر قبول كند چند روزى مسافرت مى روم. مى خواهم تنها باشم.
برخورد مردم با تو چطور است؟
< از اينكه به خيابان بروم مى ترسم. عينك آفتابى مى زنم تا كسى مرا نشناسد. اصلاً رويم نمى شود از خانه بيرون بيايم.
يك ملت عليه نصرتى
چند كلمه تند از سوى عادل فردوسى پور و مزدك ميرزايى كه با سر آن را تأييد مى كرد تمام مردم ايران را عليه او شوراند. صبح پنجشنبه روى كيوسك روزنامه فروشى ها فقط نام نصرتى ديده مى شود.«نصرتى، هديه خدادادى براى حريفان ايران!»،«فردوسى پور حرف دل مردم را زد»،«شماره نصرتى را همه مربيان برداشتند» و چند تيتر ديگر ثابت مى كرد كه روزنامه ها او را مقصر اصلى باخت ايران مى دانند. اين سطحى ترين برداشتى بود كه مى شد از شكست داشت. در روزى كه تيم هيچ برنامه اى براى رسيدن به گل نداشت همه توپى كه به پاى نصرتى خورد و گل شد را عامل اصلى باخت مى دانند:«قبل از اينكه توپ به من بخورد به دو نفر ديگر خورده بود. وقتى كه بازيكن كره اى شوت زد، تكل جواد مسيرش را عوض كرد و پس از آن توپ به زندى خورد و سمت من آمد. نمى توانستم در آن لحظه ورد بخوانم تا غيب شوم.»
advertisement@gooya.com |
|
اما با وجود اين، كمتر كسى دقت كرد كه باخت بيش از يك مقصر داشت. از آرايش ضعيف برانكو گرفته تا جهش بد ميرزاپور روى گل دوم كره جنوبى. و متأسفانه كسى غير از نصرتى را نديد. اين ثابت مى كند روزنامه نگاران براى انتخاب تيتر جذاب تر روى سطحى ترين موضوع مانور مى دهند. پس از پايان جام ملت هاى آسيا كه تيم ملى با پنالتى چيپ يحيى حذف شده بود همه عليه او بودند. گل محمدى حتى پس از آن در مسابقات مقدماتى جام جهانى هم در دوحه به اشتباه دروازه تيم ملى را باز كرد. در آن روزها هم اولين فكرى كه به ذهن بسيارى رسيد خداحافظى دادن اجبارى او از فوتبال بود اما يحيى چند ماه بعد به قدرى آماده شد كه حالا كسى نمى تواند تيم ملى را بدون او تصور كند. كارى كه شايد نصرتى به راحتى از پس آن برنيايد. مدافعى كه ۱۰ سال از گل محمدى جوان تر است در آستانه ۲۳ سالگى مى گويد: «شايد فوتبال را كنار گذاشتم!»