بلاژويچ: برانکو سرمربی خوبی نيست، در کرواسی به من می‌گويند ايرانی، فوتبال ايران فرهنگ حرفه‌ای بودن ندارد، خبرآنلاين

ليگ برتر - بلاژويچ گرچه می‌گويد برانکو نتايج خوبی در تيم‌هايش گرفته، اما او را يک ليدر خوب نمی‌داند.

به گزارش خبرآنلاين؛ بلاژويچ کوله‌باری است از تجربه. روحيه بانشاط و پرانرژی اين پيرمرد، اصلا به چهره چروک خورده او نمی‌آيد. قرار بود طبق هماهنگی‌های قبلی اين گفت‌وگو در محل دفتر روزنامه خبرورزشی در اهواز انجام شود که به جهت ازدحام و فشردگی برنامه‌های تيم مس به ويژه استرس حاکم بر روان اين پيرمرد در قبل از بازی، محل مصاحبه به يک رستوران تغيير کرد. پيپل‌زاده، مترجم خوزستانی بلاژويچ نقش زيادی در انجام اين مصاحبه داشت.

ميروسلاو بلاژويچ سرمربی کروات تيم مس کرمان با مشاهده روزنامه و لگوی خبرورزشی، خنده‌ای می‌کند و يک اوه بلند می‌کشد و با دستش آمادگی خود را نشان می‌دهد. بلاژ بعد از شنيدن سؤال اول که دليل اين همه شهامت شما چه می‌تواند باشد که اين‌قدر جدی ولی باروحيه مصاحبه می‌کنيد با خنده می‌گويد: «من را به عنوان شجاع‌ترين مربی دنيا می‌شناسند. من کارم را خيلی خوب بلد هستم و هيچ‌چيز هم نمی‌تواند من را بترساند و کاملاً به اين اطمينان رسيده‌ام.»

پيرمرد کروات در ادامه و در جواب به اين سؤال که چگونه از فوتبال ايران شناخت پيدا کرديد و به آن راه يافتيد هم می‌گويد: «من از قبل هم به اين شناخت و آشنايی رسيده بودم، حتی وقتی هم در ايران نبودم بعضی از دوستان و هموطنان من در کشور ايران مشغول به کار و مربيگری بودند.» بلاژ از روزهای رفتن از ايران در همان مرحله اول آمدنش می‌گويد: «وقتی فاصله ايجاد شد و در ايران نبودم، اخبار فوتبال شما را از طريق، برانکو، بگوويچ، بوناچيچ، نيکوليچ، دارکو، پاپلوکوويچ و ساير دوستان خودم پيگيری می‌کردم و خيلی هم از شما جدا نبودم.»

بلاژويچ وقتی از ما اين سؤال را می‌شنود که چرا مربيان کرواسی ايران را برای کار و مربيگری انتخاب می‌کنند يا اينکه چرا خودت دوباره به ايران آمدی، با فرياد و خنده می‌گويد: «ايران وطن دوم ماست. اصولاً در کرواسی من را به عنوان يک ايرانی می‌شناسند و به من می‌گويند ايرانی.» وقتی بلاژ از ما می‌شنود که شما هم به ايران تعصب داريد و ايران را دوست داشته‌ايد، دوباره با ما دست می‌دهد و برايمان آرزوی موفقيت می‌کند. ميروسلاو بلاژويچ در مهم‌ترين بخش از مصاحبه خود درخصوص حرفه‌ای و حرفه‌ای بودن و اساس حرفه‌ای‌گری و اينکه حرفه‌ای بودن چه می‌تواند باشد می‌گويد: «حرفه‌ای‌گری يک فرهنگ است. متأسفانه زياد اين فرهنگ را در ايران نمی‌بينم و فوتبال فاقد اين فرهنگ است. البته بيشتر بازيکنان و ورزشکاران ايرانی هم به اين حداقل‌های فرهنگ حرفه‌ای‌گری، احاطه‌ای ندارند که اميدوارم به اين فرهنگ نزديک‌تر بشوند هرچند که نياز به تربيت دارند. در اين خصوص هشدار هم بايد داد اگر کسی از خودش مايه نگذارد قطعاً به جايی نخواهد رسيد.»

بلاژ در اين خصوص و تلاش‌های انجام پذيرفته برای اين عرصه هم ادامه می‌دهد: «بازيکنان ايرانی، استعداد خوبی دارند و می‌توانند به اين عرصه هم برسند که ۷ عامل می‌تواند در حرفه‌ای شدن مهم و تأثيرگذار باشد و حتی اگر يکی را هم خوب داشته باشد می‌تواند به عرصه حرفه‌ای‌گری خوب وارد شده باشد.»

او اين ۷ عامل را نام می‌برد و می‌گويد: «اول انگيزه است، دوم جوهره و شخصيت فردی و اجتماعی فرد، سومين عامل هوش و هوشمندی و چهارم علاقه، استمرار و تمرکز داشتن در تمرينات است و پنجم اينکه بازيکن محيطی را که در آن کار و فعاليت می‌کند به مثابه محيط يک خانواده و خانواده خودش بداند. عامل ششم، استعداد است که خيلی مهم است و بالاخره هفتمين ملاک در اين حرفه‌ای‌گری شانس است که بايد همراه ورزشکار باشد.»

سرمربی مس کرمان در ادامه درخصوص فاصله بازيکنان ايرانی با اين حرفه‌ای بودن هم می‌گويد: «ايرانی‌ها، گام‌های اساسی را برداشته‌اند، فاکتور اول که استعداد است ولی بعضی‌ها، فاکتور دوم را که همان انگيزه و جوهره باشد را هم دارند ولی بايد قبول کنيد که فقط کمبود هوش فوتبالی در آنها هست. فوتباليست‌های شما خيلی هم دوست ندارند تمرين کنند که اين يک نقطه‌ضعف بزرگی برای شماست، البته اگر محيط خوب نباشد، مربی مقصر خواهد بود چراکه مربی ‌بايد اين محيط را مهيا و آماده کند. يعنی همه برای يک نفر و يک نفر برای همه. البته شخصا فاکتور شانس را خيلی قبول ندارم. شانس يعنی چه؟ در ۱۶ قدمی دروازه حريف چهار موقعيت خوب گيرمی‌آوری ولی به‌ثمر نمی‌رسانی؛ اين به شانس ربطی ندارد. بعد يک‌دفعه می‌بينی که ضدحمله حريف به گل تبديل می‌شود. اگر از ۷ عاملی که گفتم، ۶ عملی شوند، شانس ديگر دخالتی پيدا نمی‌کند و جايی نمی‌تواند داشته باشد. بايد جنگندگی داشته باشی و خوب بازی کنی، يعنی اگر آماده نباشی، شانس هم به سراغت نمی‌آيد، شانس را رها کنيد، در واقع شانس برای ساير چيزهای سرگرم‌کننده است. بايد رفت و جنگيد، بايد دانست که پيروزی الکی هم به‌دست نمی‌آيد.»

پيرمرد به دلايلش‌ برای انتخاب شهر کرمان و تيم محبوب اين شهر هم اشاره می‌کند و می‌گويد: «در کرمان و مس اين شهر بعضی از اين فاکتورها و عوامل موجود است، بعضی از بچه‌ها اين عوامل را دارند و تقويت می‌کنيم، بعضی هم که ندارند وظيفه ماست که روی اين فاکتورها کار کنيم تا به ديگران برسند. باشگاه مس کرمان اين ساختار خوب را دارد و به مديريت اين باشگاه اعتقاد دارم و اين بزرگی ويژگی کار ماست. همه باشگاه‌ها دارای اين فاکتورها نيستند و همه يک‌طور هم نيستند، افراد و مديريت حال حاضر مس کرمان می‌توانند اوضاع را خوب جمع و جور کنند و پشت‌سر من هم هستند و به آنها اعتقاد دارم، اين حمايت‌های خوب برای يک پيروزی نيست و اين پيروزی‌ها بايد تداوم يابد. پيروزی‌های ما نمی‌تواند شانسی بوده باشد. ما مثل يک مجموعه متحد عمل می‌کنيم.»

بلاژ در ادامه و در پاسخ به اين سؤال که هم اکنون فوتبال در اروپا به عنوان يک زندگی و پديده‌ای فعال عمل می‌کند و تا چه ميزان می‌شود به اين بهبود روند و درخشندگی در ايران اميدوار بود، می‌گويد: «من کاری به اروپا ندارم ولی می‌گويم ملت ايران يک ملت کاملاً فوتبالی هستند و روحيات حرفه‌ای‌گری را می‌توان در فوتبال ايران مشاهده کرد. من قول می‌دهم ايران به جايگاه ممتاز و اول فوتبال در آسيا برسد و تيم‌‌ملی هم به نتايج کاملاً بهتری برسد و مثل يک لکوموتيو عمل نمايد.»

بلاژويچ درخصوص آن شب تلخ در منامه بحرين هم می‌گويد: «نمی‌توانم اسرار آن شب تلخ را بازگو کنم، نمی‌توانم. اصلاً (باخنده). در حال حاضر قابل گفتن نيست. اگر قبلاً می‌گفتم به شما هم می‌گفتم و بعد از مرگم قطعاً همه شما خواهيد فهميد.» بلاژويچ در پاسخ به اينکه آيا سياست پشت حادثه شب تلخ منامه بوده است هم می‌گويد: «قطعاً به جوابی نخواهيد رسيد و با کلمه فارسی نمی‌توانم، چندبار اين کلمه را تکرار می‌کند.»

چيرو در ادامه به برانکو و نوع توانمندی‌های اين مربی ارزنده هم اشاره می‌کند و می‌گويد: «برانکو يکی از کارشناسان بزرگ فوتبال در دنياست، البته ايرادی هم دارد، برانکو رهبر نيست، يعنی نمی‌تواند رهبری خوبی بکند. برانکو نتوانسته يک ليدر خوب باشد، ولی هميشه نتايج خوبی در تيم‌هايش گرفته است. در عربستان هم نتايج خوبی گرفته است. من هر روز با برانکو در تماس هستم. برانکو شاگرد من است.»

سرمربی مس کرمان در ادامه به بازی مقابل فولاد خوزستان می‌رسد و از فولاد با کلمه شير ياد می‌کند و می‌گويد: «فولاد مستحق باخت نبود و خوب بازی کرد ولی نمی‌دانستند با چه کسی حريف هستند (بلاژ به خودش اشاره می‌کند و همگی دور ميز مصاحبه می‌خندند) واقعاً نمی‌دانستند من روبه‌روی‌شان هستم.»