يك پژوهشگر اعلام كرد كه 36 مانع در برابر توسعهي درآمدزايي حاصل از حاميان مالي در صنعت فوتبال ايران وجود دارد.
به گزارش خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر عليرضا الهي، دكتراي مديريت ورزش دانشگاه تهران كه در زمينهي موانع توسعهي جذب درآمدحاصل از حاميان مالي در صنعت فوتبال ايران در ششمين همايش تربيت بدني و علوم ورزشي سخن ميگفت، اظهار كرد: براي انجام اين تحقيق با روساي فدراسيونهاي ورزشي، روساي سازمان تربيت بدني، روساي كميته ملي المپيك، مديران باشگاهها گفتوگو كرديم و به اين نتيجه دست يافتيم كه اين موانع را ميتوان به سه دستهي كلي تقسيم كرد.
وي ادامه داد: دستهي اول موانعي هستند كه ريشه در ساختار اقتصادي كل كشور دارند، اين موانع در محيط خارجي صنعت فوتبال قرار داشته و نهادهاي صنعت فوتبال كنترل زيادي بر آنها نخواهند داشت. محققان ديگر نيز در پژوهشهاي خود به اين عوامل اشاره داشتند، مثلا يانگ، در سال 2004 وجود ساختار رقابتي در ديگر صنايع و به طور كلي در اقتصاد كشورها را به عنوان يك عامل محرك براي توسعهي حمايت مالي از ورزش ميداند. از اين رو تا زماني كه موانع مذكور در اقتصاد كل كشور، وجود داشته باشد، صنعت فوتبال نيز به عنوان جزئي از كل سيستم اقتصاد، تحت تاثير آن خواهد بود. در اين رابطه پيشنهاد ميشود، مديران مختلف صنعت فوتبال با در نظر داشتن چنين عواملي به برنامهي استراتژيك بازاريابي بپردازند. دراين صورت آنها خواهند توانست تا حد ممكن اثر اين عوامل را كمتر سازند.
advertisement@gooya.com |
|
وي به موانع دستهي دوم اشاره كرد و گفت: اين موانع مرتبط با صنعت ورزش و به طور خاص صنعت فوتبال كشور هستند و تا حدود زيادي تحت كنترل سياستمداران و برنامه ريزان صنعت ورزش و فوتبال كشور است. مديريت موثر بازاريابي ورزشي، شناسايي راهكارهاي ارتقاي، برنامه ريزي زماني مناسب مسابقات و بهره گيري از امكانات و تسهيلات به روز در صنعت فوتبال از جمله مواردي هستند كه در اين زمينه ميتواند قابل توجه مديران و برنامهريزان سطوح مختلف صنعت فوتبال كشور باشد.
الهي در رابطه با موانع دستهي سوم گفت: موانع دستهي سوم آنهايي هستند كه رفعشان همكاري و هماهنگي بين بخشي و بين سازماني را طلب ميكند. به وجود آمدن هماهنگي بين سازمانهاي ذيربط فوتبال با ساير نهادها نظير سازمان صدا و سيما، سازمان تربيت بدني، سازمان خصوصي سازي و غيره ميتواند در رفع اين موانع و نهايتا توسعهي جذب منابع درآمدي حاصل از حمايت مالي تاثير بسزايي داشته باشد.
وي با بيان اين كه نتايج تحقيقات داخلي بيانگر عدم بهره گيري مناسب صنعت فوتبال كشور از منابع درآمدي مهم است گفت: بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد فوتبال كشور عليرغم پاي گذاشتن به عرصهي حرفهيي گري هنوز نتوانسته از حمايت مالي بهرهي كافي ببرد.
الهي با بررسي منابع درآمدي ليگ حرفهاي و مقايسهي آن با ليگ حرفهاي ژاپن به اين نتيجه رسيد كه درآمد ليگ حرفهاي ژاپن از محل حاميان مالي حدود 25 برابر ايران است: اين موضوع حتي با در نظر گرفتن شاخصهاي اقتصادي دو كشور، نظير توليد ناخالص ملي اختلاف بسيار بالايي را نشان ميدهد.
وي ميگويد: چگونه است كه صنعت فوتبال در بسياري از كشورها توانسته است درآمدهاي كلاني را از حمايت مالي جذب كند ولي صنعت فوتبال ايران هنوز نتوانسته از اين موضوع بهره كافي ببرد.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: بي ترديد صنعت فوتبال جدا از ديگر صنايع نيست، اقتصاد ايران دولتي است و به صورت درون گرا و انحصارگر عمل ميكند، همين قضيه صنعت فوتبال ايران را با مشكل مواجه كرده است چرا كه فوتبال از ديگر صنايع مستثني نيست.
وي گفت: مالكيت دولتي اكثر شركتهاي تجاري، سبب ميشود كه رقابتي بين آنها وجود نداشته باشد. ازطرفي باشگاههاي ما نيز دولتي است و مانعي در راه درآمدزايي بهينهي فوتبال محسوب ميشود. تا هنگامي كه دولت به باشگاهها كمك ميكند آنها نيز به سمت درآمدزايي نميروند.
الهي گفت: با توجه به اين كه ما در اقتصاد كشورمان به صورت درونگرا عمل ميكنيم اكثر حاميان مالي نيز رغبتي براي سرمايه گذاري مستقيم در ايران ندارند، به همين دليل با سوء مديريت خود بسياري از حاميان مالي را از دست داديم.
اين در حالي است كه با توجه به مشكل كلي حق كپيرايت در ايران، اين قضيه به شكلي جدي در فوتبال كشور به چشم ميخورد.
وي ادامه داد: از طرفي فوتبال ما فاقد طرحهاي بازاريابي استراتژيك است و هيچ كدام از باشگاهها چنين طرحي را ندارند.
پخش زندهي مسابقات فوتبال، شرايطي را فراهم كرده كه ما توانيم به آن صورت كه در دنيا به صورت حرفهاي عمل ميشود، عمل كنيم. چرا كه در تقويم مسابقاتي ليگ و تيمهاي ملي با تغييرات مداومي برخوردار هستيم كه اسپانسرهاي خارجي نميتوانند براي پخش زندهي مسابقات تداركاتي در مواقع مورد نياز به ما اعتماد كنند.
وي سودده نبودن باشگاهها و از طرفي نبودن اطلاعات لازم براي انجام تحقيقات، و يا هر كار اقتصادي ديگر را از ديگر موانع مهم برشمرد و گفت: هيچ باشگاهي اطلاعات مالي خود را به ما نميدهد و ما نيز مجبوريم در تحقيقات و پژوهشهاي خود به اين قضيه اشاره كنيم. شرايط نامناسب استاديومهاي ورزشي، برنامهريزي نامناسب مسابقات كه به تبليغات و بينندگان ضربه ميزند از ديگر موانع موجود است. اين در حالي است كه تفكر مديران دولتي نيز بسيار محافظه كارانه است كه در ميان باشگاهها نيز اين قضيه به چشم ميخورد. از طرفي آژانس بازاريابي نيز نداريم و برند ليگ و باشگاههاي ما نيز ضعيف است