عضو سابق كميته انتقالي گفت: در سيستم اشتباه فوتبال ما چه علي دايي و چه بكن بائر با مشكل مواجه مي شوند.
مهدي خبيري در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري فارس، در خصوص فرآيند انتخاب سرمربي تيم ملي ايران اظهار داشت: در همه جاي دنيا براي يك انتخاب راهكارهاي مختلفي وجود دارد و تيمهاي حرفهاي و فدراسيونهاي فوتبال از اين روش علمي پيروي ميكنند. در واقع همه مديران حرفهاي اول دنبال اين هستند كه بدانند از تيم ملي خود چه ميخواهند.
عضو كميته آسيا ويژن در AFC ادامه داد: بحث مديريت در فدراسيون چند وجهي است و فقط به تيم ملي منحصر نميشود، اما تيم ملي در اين پازل بخش پررنگتري دارد.
خبيري با بيان اين مطلب كه در ايران به اين مسائل توجه نميشود، تصريح كرد: تقريبا استراتژي نانوشتهاي را تنظيم كردهايم و بدون توافق و سند به اجراي آن ميپردازيم. فوتبال ما از پايه دچار مشكل است.
عضو سابق كميته انتقالي تصريح كرد: متاسفانه در حال حاضر تمام مسئولان و دستاندركاران ورزش قصد دخالت در اين كار را دارند حتي اگر ورزشي هم نباشند و بتوانند، اظهار نظر و اعمال نظر ميكنند و حتي در پارهاي از موارد كار هدايت را بر عهده ميگيرند.
advertisement@gooya.com |
|
خبيري با تشبيه فوتبال به قطار تاكيد كرد: همه دوست دارند سوار اين قطار شوند و البته در واگن جلويي مستقر شوند؛ اما وقتي ميبييند عرصه سخت است، عقبتر ميآيند و اگر جا نباشند آويزان مي شوند. اگر هم نتوانند آويزان شوند به دنبال قطار ميدوند. در هر حال آنها ميخواهند حضور داشته باشند. به همين دليل است كه لوكوموتيورانان اصلي اين قطار نميتوانند جايگاهي داشته باشند.
وي اذعان داشت: اين موضوع نشان ميدهد ما معادله هزار مجهولي فوتبال را در يك مجهول قرار دادهايم و آن هم انتخاب سرمربي تيم ملي است، بنابراين بدون اينكه به شخص خاصي نظر داشته باشم، معتقدم در اين سيستم چه علي دايي و چه بكنبائر به مشكل ميخورند.
در واقع آنها ريسك مي كنند. چه كسي كه علي دايي را انتخاب كرده و چه دايي كه اين مسوليت را پذيرفته است.
خبيري تاكيد كرد: اين حرف ها به معناي حمايت نكردن از تيم ملي نيست. همه ما موظف هستيم از تيم ملي و شخص انتخاب شده حمايت كنيم؛ اما با سوالاتي روبرو هستيم.
عضو سابق كميته انتقالي اظهار داشت: نه تنها دايي شايد به هر كسي ديگري اين پيشنهاد ميشد آن را قبول ميكرد، چرا كه سرمربيگري در تيم ملي براي هر مربي افتخار است، اما در همه جاي دنيا به همه مديران حرفهاي ثابت شده كه بازيگري با مربيگيري تفاوت آشكاري دارد.
وي تصريح كرد: براي مربيگري بايد مهارتهاي لازم كسب شود. همه مردم فوتبال را ميفهمند؛ ولي الزاما ياد نميگيرند. ميتوان در يك كلاس تئوري شنا شركت كرد؛ اما تا زماني كه در آب اين آزمودهها امتحان نشود، بي فايده است.
خبيري اضافه كرد: سوال اين است كه علي دايي تا چه ميزان مسايل را در اين سطح ياد گرفته است؟ توانايي بالقوه ايشان بسيار بالاست و نه تنها وي بلكه تمام كساني كه در اين سطح فوتبال بازي كردند، از نيروهاي بالقوه ما هستند و براي استفاده از آنها بايد با نگاهي مديريتي برخورد كرد.
وي ادامه داد: سوال دوم اينجاست كه آيا مي توانيم بگوييم چون دايي نيروي بالقوهاي است پس كارها را ياد گرفته و اختيار را دست او دهيم و انتظار نتيجه هم داشته باشيم؟ مسئله مهمتر اينجاست كه بايد ديد چنين تفكراتي در دنيا موفق بودهاند يا نه.
خبيري در پاسخ به اين سوال كه چرا اعضاي كميته انتقالي در زماني كه اختيار داشتند سرمربي تيم ملي را انتخاب نكردند، گفت: قصد داشتيم با انتخاب سرمربي تيم ملي اين معادله كوچك را حل كنيم. حتي با آرتور جرج، هم به توافق رسيديم؛ اما با جريانسازيهايي كه در اين راه شد نتوانستيم به اهدافمان برسيم. در ايران هزار كلمه را مينويسيم تا يك جمله را نگوييم.
وي تاكيد كرد: مربيان داخلي ما از توان بالايي برخوردار هستند؛ ولي ما قصد داشتيم براي تيم ملي از مربي استفاده كنيم كه تجربه حضور در جام جهاني را داشته باشد و در بين مربيان ايراني فقط ذوالفقار نسب اين شرايط را داشت.
وي در پايان خاطرنشان كرد: در حال حاضر وضعيت رسانهها نگرانكننده است. هزاران نفر به يك موضوع مي پردازند، در حالي كه معادلات ديگر هنوز حل نشده است.