علي كريمي را در ضيافت ناهاري ميبينم كه دكتر ايرج قريب - حقوقدان - به افتخار حضور گارنيك مهرابيان برپا كرده است.از ورزشيان بيژن معتمدي، رئيس اسبق هيا‡ت فوتبال تهران، ابوالقاسم رايگان، مربي كشتي و مدرس كشتي، هادي نراقي، مليپوش فوتبال، مائيس ميناسيان، مليپوش فوتبال، ماركار آقاجانيان، مليپوش و مربي و منوچهر زندي هم از مدعوين هستند، ناصر ملك مطيعي معلم ورزش خيلي پيشترها و هنرپيشه قديمي نيز هست. چاق شده و پير.
منوچهر زندي، هادي نراقي و بيژن معتمدي با علي كريمي حرف ميزنند هم درباره چگونگي بازي كردنش در بايرن هم درباره تفاوتهاي بازياش و هم نيز درباره تيم ملي.
علي در همه حال جواب ميدهد و در حين غذا خوردن نشان ميدهد كه چرا اين همه خوشقواره است و چرا اين همه تراش خورده به نظر ميرسد.
علي كريمي كه ديروز در يكي از آپارتمانهاي خيابان آفرين واقع در خيابان الوند به ديدار جمعي از دوستان خود و ابوالفضل جلالي رفته بود يك گرم وزن اضافه نداشت. خوشقواره و به قول حسن حبيبي <فيت - فيت.>
پرسشها و پاسخها
همه به نشانه پخته شدن
منوچهر زندي درباره تفاوتهاي بازياش ميپرسد و اين كه در بايرن توپ را زود تحويل همبازيان ميدهد. آيا ماگات از تو خواسته است دريبل نزني؟
نه! ماگات در اين باره اصلاً به من حرفي نزده و نميزند اما وقتي در يك تيم همه يك جور خاصي بازي ميكنند، شما هم بايد اصول بازي آنها را رعايت كني. من آزاد هستم آن طور كه تشخيص ميدهم بازي كنم ولي خب بازي در بايرن بر پايه حركات جمعي و جلو بردن توپ با پاسهاي متعدد است. در واقع آنجا پاس كار دريبل را ميكند.
ايرج قريب از اين ميپرسد كه: با چه كساني در تيم بايرن بيشتر حرف ميزني؟
هنوز آن قدر زبانم راه نيفتاده كه بتوانم با آلمانيهاي تيم ارتباط كلامي داشته باشم. بيشتر آنها هم فقط آلماني بلدند بنابراين من با بچههايي كه انگليسي هم حرف ميزنند، بيشتر دمخورم. با هارگريوز، با سانيول، با ماكاي، كمي با ديميكليس. البته وقتي تمرين با توپ شروع ميشود يا مسابقه ميدهيم ديگر هيچ مشكلي پيش نميآيد.
توپ خودش به ما ميگويد كه بايد چگونه به هم مربوط شويم. زبان فوتبال زبان خاصي است يك زبان ويژه كه فوتباليستها به خوبي آن را بلدند و نيازي به يادگيري بيشتر نيست.
(هادي نراقي وارد بحث ميشود و تا‡كيد ميكند و ميگويد: فوتبال زبان مخصوص به خود را دارد. البته گفتوگو و محاوره هم گاهي خيلي كمك ميكند اما زبان فوتبال براي بازيكني كه اين زبان را بلد است همه چيز دارد.)
ايرج قريب دوباره سوِال ميكند: ماگات با تو با چه زباني حرف ميزند. آلماني يا انگليسي؟
در جلسههاي عمومي تيم كه بحث تاكتيك است و وظايف هر بازيكني مشخص ميشود ماگات آلماني حرف ميزند. من با توجه به همان زبان فوتبال حدود 80 درصد اشارات او را ميفهمم.
علامتهايي كه روي تخته ميكشد. شكلهايي كه ترسيم ميكند، توضيحاتي كه دارد همراه دست با حركاتي كه براي بيان منظورش انجام ميدهد باعث ميشود من هم به اندازه بقيه بفهمم كه او چه ميخواهد، اما هرگاه قرار است من وظيفه خاصي داشته باشم يا او توقع ويژهاي دارد من را به كناري ميكشد و منظورش را شمرده و با كلمات روشن به انگليسي بيان ميكند. بنابراين تا الان از بابت زبان و رابطه كلامي هيچ مشكلي نداشتيم.
عادت نيست، حق انتخاب است
باز هم پرسش درباره نوع بازي علي كريمي: برايت سخت نيست كه در واقع ترك عادت ميكني. منظورم دريبل زدنهاي قبلي و سرعت عمل و پاس دادنهاي فعلي است (منوچهر زندي از علي كريمي ميپرسد.)
گفتم كه نه! اصلاً برايم سخت نيست. به همان راحتي كه مثلاً در تيم الاهلي دريبل ميزدم و اصلاً هم حواسم پي سختي يا آساني حركتم نبود. حالا پاس ميدهم و بدون توپ ميدوم و البته كه هرگاه فرصتي پديد آيد (كه معمولاً در هر نيمه، يكي، دو بار پديد ميآيد) دريبل هم ميزنم.
آن موقع حركات همبازيانم مجبورم ميكرد تيپ بازيام آني باشد كه بود. حالا حركات همبازيانم، مجبورم ميكند كه اينطور بازي كنم. وقتي جلوتر از من روي خط دفاع آخر حريف يك مهاجم ما ايستاده است، خب مگر ميشود به او پاس نداد.
در آلمان هم از نوع بازي من خوششان ميآيد. هم مردم، هم مربيان، هم همبازيان (و به حكم آنچه كه از راه دور ديدهايم و در اظهارنظر كارشناسان، مربيان و دستاندركاران خواندهايم، حتي حريفان) اما خب اينجا براي من امكان پاس دادن بيشتر فراهم است. نوع تمرينات در بازي من نه عادت و نه روش بلكه حق انتخابهاي زيادتري را پديد آورده است و حالا بازي من به نظر شما متفاوت است در حالي كه تفاوت اصلي مربوط به محيط پيراموني و ميزان حركت و درك ديگري است كه همبازيان من دارند. آنها روي بازي من تا‡ثير ميگذارند و لابد من هم روي بازي آنها تا‡ثيرهايي ميگذارم.
چرا در تهران هستي
از كريمي سوِال ميشود: برانكو از شما نخواست كه به اردوي سوئيس بروي؟ (ناصر ملكمطيعي اين پرسشي را دارد.)
چرا، چرا. برانكو ميخواست من هفته پيش به سوئيس بروم ولي سرخود كه نميشد. اول بايد دكتر تيم بايرن اجازه ميداد كه او در اصل روز شنبه به من گفت: حالا ديگر ميتواني مثل هميشه عادي، عادي تمرين كني. برو، تو از اولت هم بهتر شدي.
در درجه دوم من يكسري كارهاي شخصي در تهران داشتم كه همين الان هم دنبال آنها هستم. به برانكو گفتم: اگر به سوئيس بيايم - كه نميتوانم - آن وقت از همه كارهاي مهمم باز ميمانم. اجازه بده من در تهران به شما ملحق شوم و او هم پس از شنيدن استدلالهايم قبول كرد.
آمادگي كافي داري؟ ( اين را يك نفر ديگر پرسيد كه نفهميدم كه بود.)
(توام با يك لبخند) ميبينيد كه از نظر بدني آمادهتر از هميشهام. چند هفتهاي بازي نكردهام و تشنه هستم. جام جهاني در پيش است و اين قله آرزوهاي هر فوتباليستي است. آري من از نظر بدني كاملاً راحتم.
اين جباري چطور پايش خراب شد. به نظر ميآيد كه بازيكن خوبي براي تيم ملي بود. از شبكه جام جم بازيهايش را ديدهام. اگر چند كيلو سنگينتر ميشد، بازيكن ممتازي بود. (گارنيك مهرابيان نشان داد كه اگر از وطنش دور بوده، از فوتبال ايران جدا نيفتاده.)
advertisement@gooya.com |
|
درست تشخيص دادهايد. جباري بازيكن خوبي است. حيف شد كه در تمرينات تيم ملي آسيب ديد. البته او از نظر بدني بايد قويتر باشد. در طول سال چند باري به علت آسيبديدگيهاي متفاوت بازيهايي را از دست داد. او ميتوانست براي تيم ملي هم يك بازيكن موِثر باشد اما به نظر من <آندرانيك> هم يك هافبك جربزهدار است. نوع بازي آندرانيك با بقيه هافبكهاي ما فرق دارد. بيشتر تخريبي است و كاملاً در خدمت تيم. او بقيه هافبكها را راه مياندازد و بازيشان را كامل ميكند.
راز خوشاندامي
ناهار را كشيدهاند. يك كاسه بلوري قيمه خانگي - كه ناصر ملكمطيعي لابد به رسم <آقا بلور> از آن نميگذرد و روي چلو سفيد جوجه كباب خالي ميكند - باقالي پلو هم هست، كباب برگ و كوبيده نيز.
علي با كمال احتياط يك كفگير برنج سفيد ميكشد و سعي ميكند كه كمتر چرب باشد. دو، سه قطعه كباب و همين.
ايرج قريب صاحبخانه سوِال ميكند: نوشابه چه ميل داريم؟
سونآپ، كانادا يا نوشابه سياه. علي كريمي كه مواظب غذا خوردنش هست، با شرم و حيا ميگويد:
اگر ممكن است براي من يك ليوان آب مرحمت كنيد. نوشابه نميخورم.