"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-01-09' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Monday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

گفت و گوى اختصاصى شرق با عزيز اصلى، دروازبان شاخص سال های دور تيم ملي فوتبال ايران

عزيز اصلي
عزيز اصلی

على فولادى:فرهنگ بادكوبه كه از دنيا رفت همقطارانش دست به كار شدند. دو تيم سفيد و سبز درست شد و همه قديمى ها به ياد دروازه بان سابق تاج، پاس و حتى تيم ملى پا به توپ شدند. عزيز آقا دروازه بان سبز ها بود. قبل سوت آغاز خودش را گرم كرد و چند شيرجه حسابى زد. رفقا فرياد زدند: «قوجالما كيشى...»عزيز اصلى دروازه بان سابق تيم ملى بعد از آن بازى ياد بود در سال ،۶۵ ديگر در فوتبال ايران ديده نشد و رفت آلمان، در حالى كه هنوز تا چند نفر قديمى دور هم جمع مى شوند و بحث فوتبال داغ مى شود ياد او و شلوغ كارى ها و شيطنت هايش مى افتند. امروز اما «عزيز اصلى منش» در۶۳ سالگى در دوسلدورف آلمان و دور از ياد آن شلوغ كارى ها و شربازى ها نقاشى مى كشد و با بيمارى هاى مزمنش مى سازد. وعده ما در خيابان كلنر و در رستوران داريوش بود. عزيز آقا با صورت لاغر و استخوانى آمد اما خيلى زود خلق و خوى سازش ناپذيرش را نشان داد. عزيز آقا هنوز هم رك و صريح از فوتبال حرف مى زند.
•••
•آقاى اصلى، كداميك از هم گروهى هاى ايران در جام جهانى را بيشتر مى شناسيد؟
مكزيك. فوتبالش قديمى است و با تكنيك. حتى اخيراً برزيل را هم زده. سبك بازى اين تيم هم بى شباهت به ايران نيست. من خودم در المپيك ۱۹۶۴ با آنها بازى كرده ام كه يك بر يك شديم البته آنها در اين مدت خيلى پيشرفت كرده اند ولى ما هنوز در حد همان آسيا هستيم. البته نه فقط فوتبال كه همه چيزمان در حد آسياست.
•در ايران اما اين انتظار هست كه از گروه خودمان صعود كنيم...
خودمان را نبايد گول بزنيم. فوتبالمان در سطح آسياست. خيلى زرنگ باشيم مى توانيم در آسيا مقام به دست آوريم. اين كه ما در جام جهانى فلان و بهمان مى كنيم فقط شلوغ بازى است.
•پس به نظر شما اوضاع فرقى با دو جام جهانى قبلى ما ندارد...
بله صعود نمى كنيم ولى فكر هم نمى كنم كه كيسه بوكس شويم، اما همان نتايج جام هاى جهانى ۱۹۷۸ و ۱۹۹۸ را مى گيريم. يك بر صفر، دو بر يك مى بازيم يا يك بازى را هم فوقش با چنين نتيجه اى مى بريم.
•خود شما اصلاً بازى هاى ايران را تعقيب كرده ايد يا نه؟!
بازى با كره شمالى در استاديوم آزادى بودم. بقيه را از شبكه هاى ماهواره اى تماشا كردم. فوتبال ما مثل هميشه بگير و نگير دارد. يك روز با يك تيم قدرتمند سطح جهانى عالى بازى مى كند، اما روز ديگر برابر سوريه و لبنان مى بازد. حقيقتش ما پايه و اساس درست و حسابى نداريم. اگر فوتبال گردن كلفتى داشته باشيم، همه را مى زنيم و مى رويم جلو! ما اگر هم چند بازى را برديم در دور مقدماتى جام جهانى به علت ضعف رقبا و خوش شانسى هاى ما بود.
•اين فقط عقيده شخص شما است يا ايرانى هاى اينجا هم همين را مى گويند؟
اكثراً موافق هستند. هم تيم هاى روبه رو ما قوى نبودند و هم ما خيلى خوش شانس بوديم. حتى ما اينجا مى ديديم بازيكنانى كه در آلمان بازى مى كنند همه توانشان را رو نمى كنند و با احتياط مى دوند.
•آقاى اصلى، اين ادعايى كه شما داريد اتهام كوچكى نيست. اگر كسى اين را به آنها بگويد، شاكى مى شوند...
خب حقيقت تلخ است. اگر كسى به من بگويد عزيز تو چرا قيافه ات اين شكلى است، من عصبانى مى شوم. البته آنها حق هم دارند. وقتى هر كسى در آنجا به فكر خودش است، چرا آنها نباشند؟ اين لژيونرها وقتى از آلمان مى روند به ايران، مى بينند بازيكنان مصدوم ديگر، خانه نشين و بى كار شده اند و كسى به آنها نمى رسد، چرا بروند خودشان را افليج كنند؟ اين طبيعى است. فقط در ايران است كه قهرمان تا وقتى در صحنه باشد بهش مى گويند آفرين و بارك الله، وقتى كه بيرون مى ماند همين را هم به او نمى گويند. من يادم هست در زمان خودمان يك بازيكن را از تيم ملى خط زدند و بعد دو تا بليتى كه قبلاً بهش داده بودند، ازش پس گرفتند، دادند به آن نفرى كه جاى او به تيم ملى ايران سفارشى وارد شده بود. حالا آن بليت ها چه قيمتى بودند؟ پنج تومان. ده تومان. شما باشيد مى رويد دنبال تعصب و غيرت و اين جور حرف ها يا به اين فكر مى كنيد كه يك وقت كارتان به بيمارستان نكشد؟
•البته اوضاع فوتبال ايران به اين تلخى كه مى گوييد نيست...
شايد هم اين طور باشد و من هنوز با خاطرات سال هايى كه خودم بازى مى كردم دارم قضاوت مى كنم. بله احتمالاً شرايط خيلى فرق كرده. آن موقع پول دوا و دكتر و كفش را خودمان مى داديم. اگر مى خواستند كلى به ما برسند موقع سفر ما را مى بردند قهوه خانه...
•آقاى اصلى، اين دورى طولانى مدت شما از فوتبال ايران به چه دليل بوده؟
در ايران بمانم كه چه شود؟! فوتبال ايران سراسر زد و بند و رابطه است. هر وقت هم كه ميايم ايران و يكى دو خبرنگار يا آدم هاى ديگر از من مى پرسند مى مانم يا نه، پيش خودم مى گويم بمانم كه چه شود. كسى نمى آيد سراغ من. كسى كه سال ها در فوتبال ايران بازى كرده، تجربه دارد، كلاس مربيگرى فوتبال بين المللى در بوداپست مجارستان و دوسلدورف را گذرانده. در ايران كه نوبت به ما نمى رسد. ضمن اين كه مربى خارجى استفاده كردن هم اشتباه است. اين نكته را بارها در كتابم «خاطرات من» هم نوشته ام. يكى اين كه نمى تواند ريزه كارى هاى فنى و روحى _ روانى را به بازيكنانش انتقال دهد. چون پاى مترجم وسط است. دوم اين كه خيلى تعهد ندارد.
•با اين حساب مربى خارجى تيم ايران، ايوانكوويچ برود بهتر است به نظر شما...
نمى دانم. فقط مى دانم يك مربى هم بايد دلش بسوزد هم اينكه دانش آن را داشته باشد.
•الان در ايران بعضى از روزنامه ها تاكيد دارند كه سرمربى تيم ملى ايران در جام جهانى مسلمان باشد خيلى بهتر است...
اگر تيم ملى با آن مربى داخلى نتايج ناجورى بگيرد، ضدتبليغ كه مى شود!
•خب چه كار مى شود كرد؟ مربى ايرانى كه دانش ندارد. مربى خارجى هم كه تعهد ندارد...
هستند مربيان ايرانى كه اين ويژگى ها را داشته باشند، تمجيد از خود نشود امثال من هستند كه اين ويژگى ها را دارند. بهتر از اين است كه مربيان خارجى بيايند در ايران مثل هانس ديتر اشميت كه در پرسپوليس مربى بود. معلوم نبود از كجا آمده بود!


•اشميت مگر چطور بود؟
معلوم نبود چه كاره بود. يك روز رفتم اردوى پرسپوليس. نشستيم پشت ميز غذاخورى هتل. همه بودند. من، پروين، خردبين و اشميت. من يك دفعه رو كردم به اشميت و شروع كردم آلمانى صحبت كردن. او هم يك خورده گوش كرد و ناگهان بلند شد رفت گوشه كنارها گم و گور شد. پروين تعجب كرد و گفت عزيز چى بهش گفتى؟ گفتم هيچى. فقط گفتم در آلمان كجاها بودى، چه كار مى كردى؟!...
•شما چرا اينجا نتوانسته ايد مربيگرى كنيد؟
اينجا فوتبال ما را تحويل نمى گيرند. خيلى روى فوتباليست و مربى ايرانى حساب نمى كنند. بيشتر يوگسلاوى و كرواسى و آنجاها را صاحب سبك و دانش فوتبال مى دانند. من سه چهار سال اينجا در آماتورها كار كردم. زحمت كشيدم. حتى در فوتبال زنان هم فعاليت كردم و موفق هم بودم، اما به فوتبال من اعتقاد پيدا نكردند كه نكردند. چون ايرانى بودم.
•بنابراين بازيكن هاى ايرانى كه اينجا بازى مى كنند، خيلى كار سختى دارند...
خيلى. خيلى. واقعاً زحمت مى كشند تا خودشان را اثبات كنند. مرتب بايد تلاش كنند. همين مهدى مهدوى كيا با وجود اين كه سال ها در هامبورگ خوب بازى كرده بود، امسال به مشكل برخورده بود، يا هاشميان. كل فصل ذخيره بود. خب اين جورى بازيكن ضايع مى شود. على كريمى هم در بايرن دارد يك جور ديگر بازى مى كند تا نكند نيمكت نشينش كنند. كريمى تا وقتى كه به آلمان نيامده بود، از نظر تك روى افتضاح بود. حتى به عقيده من دليل نرفتن ما به جام جهانى ،۲۰۰۲ همين بازيكن بود. از بس كه بى دليل دريبل مى زد. توپ ها را از دست مى داد و فرصت هاى گل را خراب مى كرد. در بازى هاى آن زمان تيم ملى دائماً دريبل مى زد تا اين كه خسته مى شد و توپ را از دست مى داد و دستى دستى تيم را به نابودى مى كشيد. در همان بازى با ايرلند در دو بازى رفت و برگشت چند توپ را جلوى دروازه از دست داد. مگر چند بار در يك بازى موقعيت گل به وجود مى آيد؟ مگر تيم ها در فوتبال امروز با چه نتايجى مى برند؟ يك _ صفر، يك _ صفر...

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

•عصبانى شديد...
من تعصب دارم به تيم ملى ايران. در تيم ملى برايش مهم نيست كه توپ را از دست بدهد و مربى او را روى نيمكت بنشاند. پيش خودش مى گويد من على كريمى هستم. بايد به داور هم دريبل بزنم توپ را بزنم به دروازه... ولى در بايرن مى ترسد كه مثل هاشميان اوت شود و به همين خاطر دائماً بازى سازى مى كند. خب اينكه اين كارها را بلد است چرا در تيم ملى نمى كند؟البته بعضى ها در ايران مى گويند كه بايرن مونيخ بازيكنان ايرانى را بيشتر به دلايل تجارى مى خرد. مثلاً چون ايرانى هاى آلمان زياد هستند، تماشاچى ها، آبونه هاى تلويزيونى و خريداران پيراهن و لوازم مخصوص بايرن هم با خريد ايرانى ها به شدت افزايش پيدا مى كند. واقعاً اين طور است؟!شما به عقلت رجوع كن، جوابت را مى گيرى. اين همه بازيكن خوب آمريكايى، اروپايى و آفريقايى هستند كى مى رود سراغ بازيكنان معمولى ايرانى؟ معلوم است كه به دلايل تجارى اين كار را مى كنند. البته كريم باقرى خيلى خوب بود ولى نتوانست اينجا خودش را وفق دهد. الان هم جاى او در تيم ملى خالى است.
•پير نيست؟
مگر على دايى پير نيست؟! باقرى همه جا مى تواند بازى كند، در هافبك، خط دفاعى و همه جا...
•زياد هم اشتباه مى كند...
همه اشتباه مى كنند. بايد مربى اش مربى باشد. رفع و رجوع اين اشتباهات هم به مربى برمى گردد.
•دروازه بان تيم ملى چطور است، ابراهيم ميرزاپور؟
خيلى خوب است. همه خصوصيات را دارد. فقط بايد تمركز و آرامش بيشترى پيدا كند. ديد فوتبال بهترى هم پيدا كند. گاهى يك دفعه قاطى مى كند و نمى داند چى كار مى كند و همان چند دقيقه مى تواند شكست ما را رقم بزند. مثل همان پنج دقيقه اى كه عابدزاده جلوى آلمان گيج شد و ما دو گل خورديم.
•صحبت از عابدزاده شد، عقيده تان در مورد او چه بود؟ عابدزاده بهتر بود يا حجازى؟
حجازى خيلى كامل بود. حتى با فكر بيرون مى آمد و عكس العمل نشان مى داد. هميشه قدرشناس بود. ولى برخلافش عابدزاده خيلى غرور داشت. حتى وقتى فوتبالش هم تمام شده بود غرور داشت. هيچ كس را نمى شناخت. چند سال پيش كه ايران رفته بودم، على كاوه ما را برد جايى عكس بگيرد. به او گفت كه من روزگارى دروازه بان شماره يك بوده ام، شنيدم كه عابدزاده زير لب گفت كه «آره، هفتاد سال پيش» خب اين رفتار يعنى چه؟ آدم بايد يك خورده قدرشناس و افتاده باشد. چه اشكالى دارد كه من پير باشم و به قول خودش هفتاد سال پيش گلر تيم ملى بوده باشم؟! بهتر از اين است كه فرق آفتاب و باران را ندانم.

•شما در جام جهانى ۹۸ فرانسه هم كنار تيم بوديد، به عقيده شما چى شد كه ايويچ رفت و تيم هم نتوانست از گروهش صعود كند.
ايويچ با اين برانكو خيلى فرق داشت. خيلى مربى خوبى بود. خيلى زحمت كشيده بود. سر بازى با رم بد آ ورد و هفت تا گل خورديم، ما هم كلى فرصت گل داشتيم ولى نتوانستيم استفاده كنيم. شب كه شد من در اتاق تيمسار نوآموز، همبازى سابقم در دارايى بودم كه ذوالفقارنسب و طالبى آمدند تو اتاق و كلى از ايويچ بد گفتند. مدام گفتند كه در ايران همه ناراحت هستند. ايويچ خيلى بد ارنج مى كند و بعضى از بهترين ها را كنار مى گذارد. آنقدر گفتند كه تيمسار را پختند و او هم زنگ زد ايران به صفايى فراهانى و توضيح داد. صبح هم سروقت صبحانه نوآموز ناگهان گفت كه از اين به بعد ايويچ هيچ سمتى ندارد و آقاى طالبى همه كاره هستند. كسى كه معلوم بود از همان اول در تيم جاش كرده بودند. چقدر خوش شانس هم بود كه آمريكا را بردند و زحمت هاى ايويچ به پاى او نوشته شد.
•آقاى اصلى به عنوان آخرين سئوال، اسم شما به خاطر جنجال در زمين فوتبال هميشه مطرح است. چى شد كه در اين زمينه پيش قراول شديد؟!
سال ۵۱ بازى پرسپوليس و تاج بود كه ما با اشتباه يكى از بازيكنانمان يك گل خورديم. بعد محمود خردبين گل مساوى را زد كه داور اول قبول كرد ولى بعد نمى دانم قليچ خانى در گوش داور چه گفت كه آن را مردود كرد. رفتم سمت داور به عنوان كاپيتان تيم. گفتم چرا قبول نكردى؟ او هم گفت حرف بزنى اخراجت مى كنم. من هم حرفى نزدم و زدم زير گوشش و استاديوم امجديه هم به هم ريخت...
•الان اينجا شما مشغول چه كارى هستيد؟
نقاشى. مى خواهم گالرى بزنم.

در همين زمينه:

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/28290

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفت و گوى اختصاصى شرق با عزيز اصلى، دروازبان شاخص سال های دور تيم ملي فوتبال ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016