جذب اسپانسرهاى قدرتمند، پذيرايى از توريست هاى ميليونر و تبليغات در كشور ثروتمند ژاپن تنها دليل خوشحالى فيفا يا آلمانى ها از صعود تيم ملى اين كشور به جام جهانى نيست.
چنانكه داشتن استاديوم هاى مناسب يا برقرارى امنيت، تنها توانايى آلمانى ها براى ميزبانى عظيم ترين مسابقات جهانى فوتبال در سال ۲۰۰۶ به حساب نيامده است. در مواقع تصميم گيرى و درون محافل سرنوشت ساز اين پرستيژ سازمان ها و كشورهاست كه جريان انتخاب را به سمت آنها سوق مى دهد.
فيفا هميشه علاقه مند است كه نماينده آسيا در جام هاى جهانى، جام كنفدراسيون ها، جام باشگاه هاى جهان يا هر مسابقات ديگر ژاپن باشد. چنانكه چند ماه مانده به شروع جام جهانى نگرانى هاى معمول برگزارى مسابقات فقط با نام پراعتبارى مثل آلمان است كه به آرامش تبديل مى شود.
دنيا ژاپن را مى پسندند چرا كه مى دانند اجراى برنامه ها با سازمان هاى منظم ژاپنى است كه بدون دغدغه و در بهترين شكل ممكن به پايان مى رسد.«جى ليگ» اگرچه ليگ نوپايى در همين قاره آسياست اما منظم ترين و معتبرترين ليگ آسيايى در نزد جهانيان است. به همين دليل است كه مراودات فوتبال ژاپن به آسانى گسترش پيدا مى كند و امكان توسعه روابط بين الملل فوتبال اين كشور فراهم مى شود.
براى مقامات فيفا وجود نام«آلمان» در كنار لوگوى جام جهانى ۲۰۰۶ چيزى مثل برگ گارانتى است. سپ بلاتر در ماه جولاى - مرداد گذشته - و در سمينار چشم اندازهاى فوتبال على رغم ناامنى اخير در اروپا و تمهيداتى كه بر شهرهاى بزرگ جهان مثل لندن سايه انداخته بود با اطمينان توضيح مى داد كه خيال او با سازماندهى كشورى مثل آلمان است كه به آرامش مى رسد! سپ بلاتر به تمام خبرنگارانى كه مى خواستند او را با اتفاقات احتمالى روبرو كنند توضيح مى داد كه قبل از هر چيزى بهتر است به نظم آلمانى ها اعتماد كنند.
در اين شرايط صعود به جام جهانى و فرصتى استثنايى كه براى مراودات تازه فوتبال ايران به وجود آمده مى تواند براى فدراسيون كشورى كه فوتبال اش در جهان جايگاه ويژه اى ندارد نقطه اى براى يك جهش ويژه به حساب آيد.
ايجاد ارتباط با مراكز تصميم گيرى فوتبال جهان و فدراسيون هاى معتبر، چگونگى پيشبرد مذاكرات و تعهد اجرايى فدراسيون ايران مى تواند پرستيژ و اعتبار جديدى به فوتبال ما بدهد و شأن و جايگاه تازه اى براى تشكيلات فوتبال ما به وجود آورد. براى فوتبالى كه جذابيت اقتصادى بين المللى ندارد و صاحب يك ليگ ممتاز و شناخته شده به حساب نمى آيد، به همان نشانه كه در همين آسيا هم كسى نام ليگ فوتبال ايران را نمى شناسد!
در همين وضعيت است كه هر اشتباه و كوتاهى فدراسيون فرصت سوزى بزرگى شمرده مى شود و ضربات جبران ناپذيرى به اعتبار و جايگاه فوتبال ايران وارد مى كند.
فدراسيونى كه هرجا صحبت از برنامه ريزى مى شود، فارغ از آنكه توضيح دهد چه چشم اندازى براى فوتبال ايران ترسيم كرده به برگزارى ليگ اشاره مى كند كه جزو امور جارى و تكاليف معمول هر فدراسيونى است. فدراسيونى كه على رغم بى نظمى از برگزارى منظم اين بازيها مى گويد. به شهادت تأخير بى دليل هفته هفتم و بررسى برنامه هاى تيم ملى اش كه گواه بى برنامگى هاى باز هم عميق تر است.
از پيش از بازى با ژاپن و از ابتداى سفر به انگليس بارها و بارها برنامه هاى تيم ملى عوض شده و بازى به بازى لغو شده و به تأخير افتاده است.
در مناسبات ورزش جهان پسنديده نيست كه بازيهاى بين المللى مثل آب خوردن لغو شود. عمق فاجعه وقتى معنا مى يابد كه بدانيم برگزارى يك بازى - حتى دوستانه - چه ابعادى دارد و پايبندى به قول و قرارها يا شكستن قراردادها چه هزينه هايى به بار مى آورد.
سفر به انگليس در شرايطى كه امكان مفاهمه مجدد هم وجود داشت با كارنامه تأسف بارى به پايان رسيد. اصرار بيهوده بر سفر به لندن، لغو ناگهانى اردو و به هم خوردن دو بازى از پيش تعيين شده اگرچه اتفاقى خبرساز و جنجالى براى محافل داخلى بود اما به چشم فعالان فوتبال دنيا عين بى نظمى و نابسامانى به حساب آمد.
رفتارى كه ۳-۲ هفته بعد و با لغو تورنمنت«ال جى» در شيراز تكرار شد. همين تيم ملى سفر ناموفقى به مالزى داشت و بلافاصله بعد از بازگشت به ژاپن قول ديدار از پيش تعيين شده با رومانى را زير پا گذاشت. فدراسيون فوتبال هيچ دليلى براى عمل غير منتظره خود مطرح نكرد. جمله اى كه دبير فدراسيون ايران در نامه اى به فدراسيون رومانى نوشت:«ما علاقه منديم بازى رفت را در تهران برگزار كنيم» در ادبيات فوتبال جهان همان بى اعتنايى به تمام مناسبات و لغو بازى معنا مى يابد و نه غير از آن.
در چارچوب روابط بين المللى وقتى يك هفته قبل محل بازى را عوض مى كنيد يعنى از ساز و كار يك مسابقه اطلاعى نداريم.
يعنى نمى دانيم براى آماده كردن محل مسابقه از قبل هماهنگ شده، براى جذب تبليغات براى بليت فروشى، براى پخش تلويزيونى، براى نامه نگارى با باشگاه ها و گرفتن اجازه بازيكنان و براى تهيه بليت رفت و برگشت بازيكنان و داوران و... وقت و هزينه و انرژى صرف شده است.
بله اين گونه است كه تشكيلات فوتبال مان را بى اعتبار مى كنيم و به ديگران ثابت مى كنيم كه فهمى از مناسبات فوتبال حرفه اى نداريم و به نظم و قراردادهايمان پايبند نيستيم. پاسخى هم كه مى گيريم روشن است.«جاى بازى برگشت هم ايران بهتر است با خودش بازى كند».
advertisement@gooya.com |
|
بعد در شرايطى كه رومانى چند روز بعد از آن با چك بازى دارد وعده توافق با فدراسيون چك را مى دهيم و همه را در انتظار يك بازى دوستانه ديگر با آنها مى گذاريم. بى خيال از اينكه همين مقامات به خشم آمده رومانى بارها با طرف چك جلسه مى گذارند، درباره برنامه هاى آينده خود با هم گپ مى زنند و رفتار ما ايرانى ها را به سخره مى گيرند!
ما حتى برنامه هاى رسمى فيفا را هم از رسميت مى اندازيم. به فيفا اعلام مى كنيم كه بازى دوستانه با فلان تيم داريم تا بعداً از مزاياى صعود در رنكينگ بهره بگيريم و براى خود تبليغ كنيم اما مثل آب خوردن حاضر نمى شويم به مسابقاتى كه در سايت فيفا آمده پا بگذاريم و به راحتى آنها را كنسل مى كنيم. نبايد انتظار داشت دنيا در مقابل اين رفتارها بى تفاوت باشد. نبايد توقع داشت پاى ميزهاى مذاكره حرف هاى ما به كرسى بنشيند!
بازى با تايلند دومين مسابقه در جدول بازيهاى دوستانه - رسمى - در ليست فيفا بود كه ايران بدون توضيح قانع كننده اى آن را لغو كرد.
براى تعيين شرايط بازى با تايلند ماه ها وقت بود. چگونه است كه فقط در لحظات آخر متوجه مى شويم كه آنها هزينه ما را تأمين نمى كنند. پس چطور قبل از قرار نهانى برنامه مسابقه به اطلاع فيفا مى رسد و روى سايت رسمى فيفا ظاهر مى شود؟
واقعيت اين است كه بازى با تايلند هيچ اهميتى نداشت. اصلاً لزومى نداشت كه ۷ ساعت پرواز كنيم، لژيونرها را ۱۲ ساعت در هواپيما اسير كنيم و با آن همه اختلاف ساعت به مصاف حريفى برويم كه هيچ جايى در فوتبال جهان ندارد! اصلاً مگر قرار است در جام جهانى با حريفى مثل تايلند روبرو شويم؟ پس به چه دليلى براى برگزارى مسابقه به تكاپو مى افتيم و بعد قرارمان را لغو مى كنيم تا چهره تاريكى از خود بسازيم؟ بازى با برزيل را بدون اطلاعات لازم بزرگ مى كنيم آن وقت در حالى به خودمان مى آييم كه آنها با عمانى ها تمام كرده اند.
حيف است. ما هر روز نمى توانيم براى فوتبال خود آبرو جمع كنيم. جاى تأسف است كه نگرانى به خرج نمى دهيم و به حيثيت بين المللى خودمان ضربه مى زنيم.
قرار نيست ما آلمان باشيم. مى دانيم كه زود است رفتار تشكيلاتى فوتبالمان را با ژاپن مقايسه كنيم اما بيجا نيست كه بخواهيم در آستانه جام جهانى و در همين ماه هاى باقيمانده تا افتتاحيه مونيخ پرستيژ فوتبال كشورمان را حفظ كنيم و امكان مراودات بيشتر را از دست ندهيم.
بى اعتماد كردن جهان و خدشه دار كردن نام ايران در مجامع بين المللى فوتبال هزينه سنگينى دارد كه سال ها فوتبال ما را به عقب مى اندازد.