مجلهي Sport Bild در گزارشي دربارهي علي كريمي نوشت:« كريمي، معجزهاي از داستان هزارويك شب»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مجلهي اشپورت بيلد در گزارشي ويژهي خود از علي كريمي آورده است: «كريمي به گارسون رستوران پارس در نزديكي راهآهن مونيخ گفت: «لطفا يك غذاي سبك براي من بياور. چرا كه دو ساعت ديگر تمرين دارم. تمرينات ماگات بسيار سخت است.» گارسون در حالتي كه به خود ميگفت چه شكنجهاي انتظار كريمي را ميكشد گفت: «ميدانم.»
كريمي بيست و شش ساله دستهايش را روي ميز گذاشته بود. انگشتان او به قدري ظريف و يك دست بود كه آدم تصور ميكرد كه گويي او يك عمر نوازندهي پيانو بوده است. اين غير قابل باور است كه اين مرد ايراني چهار سال در الاهلي بازي ميكرده و حالا توانسته از عهدهي روش تمريني ماگات سربلند بيرون بيايد. او به قدري در تمرينات آماده نشان داد كه اشتاينگر و دايسلر دو مليپوش تيم ملي آلمان در تيم بايرن مونيخ نيمكت نشين شدهاند. كريمي در اين باره ميگويد: «من در اين باره خيلي متاسفم و به هيچ عنوان اهل رقابتبازي نيستم. نميخواهم هيچكس به خاطر من از تركيب اصلي بيرون گذاشته شود. البته دايسلر و اشتاينگر بازيكنان طراز اول اروپا هستند، اما آنها با حضور در جام كنفدراسيونها فصل سنگيني را پشت سر گذاشتند و چنانچه اگر آنها به فرم اوليه بازگردند و من مجبور به نيمكتنشيني شوم به اين تصميم احترام ميگذارم.»
البته كمتر كسي در مونيخ باور دارد كه پس از بازيهاي عالي كريمي، ماگات او را نيمكت نشين كند. كريمي ميگويد: «در ايران بسياري از افراد پس از آن كه متوجه شدند من بايد زير نظر ماگات تمرين كنم لبخند كنايهآميزي زدند.» كارشناسان فوتبال در آلمان، كريمي را يك نابغهي شلخته معرفي كردهاند. اما او خود ميگويد: «من با اين نظريه موافق نيستم. من نه نابغه هستم و نه بازيكني كه اهل تمرين كردن نباشد. در امارات توقعات آنقدر بالا نبود، اما من قبل از پيوستن به بايرن مونيخ به صورت پنهاني تمرينات ويژهاي را انجام ميدادم؛ به همين دليل نگران تمرينات مشكل ماگات نبودم. من در تمرينات پيش از فصل به طور كامل تمرين كردم و بدنم نيز به طور كامل جواب داد.»
گارسون غذايي را روي ميز گذاشت كه اسم آن قورمه سبزي بود. گارسون گفت: «يك غذاي كاملا سبك.» كريمي پس از نگاه به اين غذاي ايراني چشمانش برق زد: «من معمولا يا ماكاروني ميخورم يا برنج. اما يك بار در هفته غذاي ايراني را حتما بايد بخورم.»
در تهران پدر و مادر كريمي نسبت به پسرشان احساس غرور ميكنند. پدر كريمي كه يك كارمند بازنشسته است نقشههاي ديگري براي او در سر داشت. كريمي ميگويد:« پدر و مادر من ميخواستند كه يا پزشك شوم يا مهندس. البته شايد ميتوانستم خواستهي آنها را برآورده كنم. اما وقتي در خيابان و زمين خاكي معجزهي توپ من را آلودهي خود كرد ناگهان متوجه شدم كه كار من فوتبال است. به همين دليل وارد باشگاه شدم و ادامه دادم.»
همزمان با فوتبال، نمرات علي كريمي در مدرسه سير نزولي طي ميكرد و بعد از گرفتن ديپلم مشخص شد كه كريمي فوتباليست ميشود نه پزشك. به هر حال ماگات روي او حساب ويژهاي باز كرده است. كريمي بايد در لحظات حساس پاسهاي عمقي مرگبار بدهد. كاري كه مهمت شول پيش از مصدوميتش سالهاي سال آن را انجام ميداد. كريمي ميگويد:« من عاشق اين پاسها هستم و از پاس گل بيشتر از زدن گل احساس لذت ميبرم. »
كريمي گرچه بازيكن سرزني نيست اما هد زدن جايگاه ويژهاي براي او دارد. كريمي در برابر كرهي جنوبي در رقابتهاي جام ملتهاي آسيا دو گل را با سر زد. او ميگويد:« من زياد در هجده قدم حريف نميروم و به هيچ وجه بازيكن سر زن نيستم. اما جالب اين است كه هر وقت توپ روي سر من فرود ميآيد آن توپ به گل تبديل ميشود.»
مسوولان بايرن تقاضاي ماگات را بدون پرداخت پولي قبول كردند و كريمي را به اين تيم آوردند. در هفتهي اول تمرين همتيمهاي او از هنرش و كارهاي تكنيكياش متعجب شده و او را تشويق ميكردند. به واقع كريمي معجزهاي از داستان هزار و يك شب است. نكتهي جالب اين است كه ماگات كريمي را در نقش هافبك دفاعي به كار گرفت و جالبتر اين كه اين مرد تكنيكي نشان داد كه ميتواند تكل هم بزند. در بازي برابر لوركوزن كريمي در نقش هافبك وسط و گوش چپ پاسهايي مي داد كه در سطح بالاي جهاني بود مانند پاس گل او به روي ماكاي در اين ديدار. او ميگويد:« پاسهاي بلند را خيلي دوست دارم. البته مهاجمان بايد به موقع حركت كنند. به همين دليل آن گل هنر ماكاي بود. در فوتبال امروز دنيا بازيكنان جاي مشخصي ندارند و اگر ماگات نيز بخواهد حاضرم كه در پست دفاع آخر بازي كنم.»
كريمي حتي به باران تابستاني مونيخ نيز علاقهمند است. او ميگويد: « من عاشق باران هستم. هوا تميزتر ميشود و اكسيژن بيشتري به بدن انسان ميرسد. به ويژه در هنگام بازي دوست دارم هميشه باران ببارد.» اما اين سوال باقي است كه آيا همسر او و دو بچهي وي نيز كه ماه آينده به مونيخ ميآيند آيا از هواي باراني مونيخ لذت ميبرند يا خير؟
يكي از مشكلات كريمي در مونيخ نظم و ترتيب در ترافيك اين شهر است. كريمي ميگويد:« در تهران مسالهاي نيست كه رانندهها در ميان دو خط حركت كنند و همه ميدانند كه ماشين بعدي از چه مسيري حركت خواهد كرد اما در مونيخ اين طور نيست و بايد به طور منظم از راست به چپ حركت كني. »
advertisement@gooya.com |
|
كريمي يك آئودي دارد و هنوز نوع رانندگياش ايراني است. اين بر خلاف وحيد هاشميان هموطنش است كه به رانندگي در آلمان عادت كرده است. او به قدري به فرهنگ رانندگي در آلمان عادت كرده كه پس از سفر به تهران از ترافيك اين شهر چنان وحشت داشت كه حاضر به رانندگي نشد و براي رفت و آمد تنها از تاكسي استفاده ميكرد. اما ظاهرا كريمي از هيچ چيز به جز ماگات نميهراسد. او ميگويد:« من حتما بايد هر روز به موقع سر تمرين حضور داشته باشم. »
در جشن اكتبر (بزرگترين جشن باشگاه بايرن مونيخ) كريمي بر خلاف ديگران كوكا و ليموناد را بر ساير نوشيدنيهاي ديگر ترجيح ميدهد. او ميگويد:« يك كوكاي خنك يا يك شربت آبليمو.»