 |
|
|
|
|
|
|
 |
|
|
|
|
||
|
||||||
 |
 |
 |
|
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
||||||
|
|
|
|
|||
- ذهنيت ايرانى بازى نمايشى است
- بازيكنان جوان با خصوصيات مدرن ظهور كرده اند
- بهترين گلزن چند ليگ را مثال بزنم كه در تيم ملى سهم چندانى ندارند؟
- من عقيده دارم تيم من بهترين تيم دنيا است... البته براى من
- مربيان بسيارى هستند كه از من مشهورترند ولى من هم چيزهايى دارم
- مقابله اى با من وجود دارد، نمى دانم چرا
گروه ورزش، پژمان راهبر: گفت و گوى ما در گوشه دنجى از يك هتل پر رفت و آمد گل مى اندازد. جايى در حوالى يك زمين فوتبال بزرگ كه او در آستانه ۵۱ سالگى ۹۰ دقيقه زير آفتاب دويد و فرياد زد. برانكو ايوانكوويچ سرمربى تيم ملى ايران پس از يك مصاحبه تلويزيونى درحالى كه همه اعضاى تيم را به استراحت اجبارى فرستاده با قهوه تلخ تمدد قوا مى كند و با حرارت حرف مى زند. او كه صاحب يكى از چند پست خبرساز ايران است شخصاً آدم جنجالى و خبرسازى نيست اما مجبور است در دو جبهه مبارزه كند. جبهه دوم كه پرمخاطره تر نيز به نظر مى رسد به جنگ _ يا سازش- با مطبوعات مربوط مى شود و طرفه اينكه بيشتر انرژى برانكو در راه اثبات لياقتش در همين نقطه به هدر مى رود؛ گرچه لابه لاى گفت وگو بارها تاكيد مى كند كه اعلام حضور با صداى بلند شيوه او نيست. دردسر تازه مربى تيم ملى اين است كه برخى او را در قواره اين پست براى حضور در رقابت هاى مهمى مثل جام جهانى ۲۰۰۶ نمى بينند. آنها به دنبال اسم هاى بزرگترى هستند و هر هفته نام تازه اى را پيشنهاد مى دهند. اينكه اين چالش جديد چقدر ذهن او را مشغول كرده است مسئله اى است كه در ميانه گفت و گو به پاسخ آن خواهيد رسيد اما آنچه مسلم است او با شناخت فضاى ايران سياستى در پيش گرفته كه منافع چند بعدى اش حفظ شود و پايدار بماند. برانكو مى گويد: «تيم ملى ايران براى من بهترين تيم جهان است.» حال سئوال اينجا است كه آيا براى تيم ملى ايران هم برانكو بهترين مربى جهان است؟ منتقدان در اين باره با ترديدهايى اساسى روبه رو هستند و موافقان وى نيز فاصله كوتاه باقى مانده تا جام جهانى را به عنوان مانعى براى تغيير مربى در اين مقطع زمانى مطرح مى كنند. به نظر شما حق با كدام گروه است؟گروه ورزشى شرق در اولين ضميمه چهار صفحه اى خود (كه از اين به بعد روزهاى زوج در اختيار شما خواهد بود) به دنبال پاسخ به همين سئوال بود و به نظر جملات برانكو به درستى گوياى همه چيز هستند... او كه متهم به محافظه كارى، مماشات و اتهاماتى از اين دست است بدون هياهو و آرام آرام به پنجمين سال حضورش در ايران نزديك مى شود.
•••
* چند روز پيش بازى سوون كره جنوبى و آيندهوون را مى ديديم. كره اى ها در بازى تيمى فوق العاده نشان مى دادند.
- اين نمايش ناشى از يك تفاوت اجتماعى است. سازماندهى تيم هاى شرق آسيا بهتر از ماست چون آنها نظم را بهتر مى پذيرند. در اروپا هم، آلمان ها، چك ها و كروات ها بيشتر از بقيه به اين نوع بازى گرايش دارند. البته موفق ترين ها آنها هستند كه فرديت و خلاقيت بازيكنان در كار تيمى شان حفظ شود. اين همان چيزى است كه من بايد در ايران انجام بدهم، هدفى كه رسيدن به آن بسيار دشوار است.
* خلاقيت و تكنيك واژه هاى دوپهلويى هستند. اين تصور هم هست كه ما بى دليل فكر مى كنيم بازيكنان خيابانى ما تكنيك دارند... اين فقط مهارتى است به نام «يك پا دو پا»!
- نه، اين طور هم نيست. امروز فيفا فوتبال را به سطح خيابان ها برمى گرداند تا اعجازهاى فردى از دست نروند. بين ايرانيان و رقباى شرق آسيا تمايز بزرگى هست. آنها به نظر بيش از حد آموزش ديده اند و كمتر مى توانند از چارچوب رها بشوند، اما ذهنيت ايرانى بازى نمايشى است.
* كه البته اطمينان زيادى نمى شود به آن كرد.
- بله، ناگهان مى بينيد بازيكن شما در زمين ناپديد شده... خب، ما مشغول كار كردن روى اين مسئله هستيم و خوشبختانه در مسير خوبى قرار داريم.
* آنچه كه ما منتظر آن هستيم، تيمى است كه شلختگى ايرانى را نداشته باشد و در عين حال با طراوت بازى كند.
- تلاش مى كنيم نكاتى را به آنها يادآورى كنيم... البته من در چارچوب فلسفه خودم كار مى كنم. مهمترين اصل جا انداختن اين ذهنيت است كه در فوتبال مدرن فرصت زيادى نيست. نكته اين است كه در يك مسابقه وقت زيادى به شما نمى دهند. بايد سريع باشيد و حساس. در بازى كره شمالى ديديد كه در يك مساحت ۱۵ مترى چند بازيكن به صورت متراكم مقابل ما ايستاده بودند بدون حركات سريع هيچ موفقيتى ممكن نبود. اين روزها به آنها درباره تغيير فاز از دفاع به حمله در حداقل زمان توضيح مى دهم. خب، اين نكته اى است كه احتياج دارد به يك روند طولانى ما در همين مدتى كه با هم هستيم بايد به ذهنيت هاى متفاوت و سنتى تلنگر بزنيم.
* به تصور شما اين تلنگرها توانسته تغييراتى در سطح كيفى فوتبال ما به همراه داشته باشد؟
- به طور قطع تيم ملى بايد مثال خوبى باشد. به نظر من عناصر لازم را براى اينكه الگوى مناسبى باشد، دارد. گام هايى كه در سطح تيم ملى برداشته شده، فعلاً در سطح باشگاه ها موثر است.
* دوست دارم موردى حرف بزنيد.
- طبيعتاً تفاوت فاحشى را نسبت به قبل مى بينيد. سال اول حضور ما، سال اول ليگ حرفه اى بود و امسال سال پنجم است. باشگاه ها سعى كرده اند حرفه اى بشوند و در زيرساخت ها اتفاقاتى افتاده. تغييرات فنى هم محسوس است. بازيكنان جوان با خصوصيات مدرن ظهور كرده اند و به آنها فرصت بازى داده شده، مربيان خارجى در سطح وسيعى به كار مشغولند و تفكرات متفاوتى را به فوتبال ايران تزريق كرده و باعث اختلال در روند قبلى فوتبال ايران شده اند. البته من در مورد خوبى يا بدى تفكر قبلى حرف نمى زنم، اما فكر مى كنم تغييرات گاهى لازم است... به هر حال سطح كيفى فوتبال ايران بالاتر رفته و در اين شكى نيست.
* آيا شما اين حق را داريد كه بازيكنان تيم ملى را از جايى غير از ليگ فوتبالى كه به زعم آن پيشرفت كرده انتخاب كنيد؟
- اول چند مثال بزنم. از ليگ كرواسى فقط يك نفر در تيم ملى بازى مى كند، آيا مى دانيد رابرت كواچ متولد آلمان است يا زلاتان ابراهيموويچ سوئدى اهل بوسنى است؟ تيم ملى فرانسه چند بازيكن دارد كه در طبقه بندى شما «غير» محسوب مى شوند؟ قبل از ادامه حرف هايم مى خواهم تعريف شما را از واژه ايرانى بدانم.
* هر كس كه پاسپورت ايرانى داشته باشد.
- خب، من به عنوان سرمربى تيم ملى بايد بهترين ها را از بين كسانى انتخاب كنم كه ايرانى اند. اينجا ايستگاه اتوبوس نيست و بايد تواناترين ها را جمع كنم. از بين فوتباليست هاى ليگ فوتبال ايران چند نفر مى توانند از بوندس ليگا بازى كنند؟ چرا يك بازيكن شاغل در اين ليگ نبايد مد نظر قرار بگيرد؟
* شما كه ظاهراً عقب نشينى كرده ايد؟
- نه، هرگز... من مى روم و بازى همه را نگاه مى كنم. البته همه چيز به خود آنها بستگى دارد... يادمان باشد آنها ايرانى اند و هر كسى بتواند به تيم ملى كمك كند، مدنظر است.
* اينجا انگشت اتهام متوجه رضا فاضلى، مدير برنامه چند بازيكن ايرانى حاضر در بوندس ليگا است.
- پدر يك بازيكن (اشكان دژاگه) چيزهايى در روزنامه ها خوانده و حرف هايى زده. من به برداشت ها كارى ندارم چون شأن خود را به عنوان مربى تيم ملى مى دانم. اين حرف ها درباره ليست تيم ملى هم هست.
* مورد عنايتى بالاخره مسئله اى است.
- اسلوبودان سانتراچ در يوگسلاوى سابق در تيم يووكابلگراد بازى مى كرد و هميشه بهترين گلزن ليگ بود، اما شايد پنج بازى ملى بيشتر نداشته باشد، در حالى كه در تاريخ يوگسلاوى سابق مثل او در ليگ نداشته ايم. مثال هاى ديگرى هم هستند. بهترين گلزن چند ليگ را مثال بزنم كه در تيم ملى سهم چندانى ندارند؟
* حرف معنى دارى است.
- من كسى را تخريب نمى كنم، فقط مثال مى زنم.
* انتقادهاى امروز در راستاى موجى است كه پس از صعود به جام جهانى راه افتاده.
- اولين كنفرانس مطبوعاتى بعد از صعود به جام جهانى را خاطرتان هست؟ چند نفرى آمده بودند با سئوالات تند. مى خواستند بدانند چرا ما ۶ گل به بحرين نزديم.
* چرا فقط يك گل؟
- ما دوبار با بحرين بازى كرديم. يك بار بدون گل مساوى كرديم و يك بار ۰-۱ برنده شديم. بعد از هر دو بازى سرمربى بحرين عوض شد. چرا؟ يورپچيچ بهترين تيم تاريخ بحرين را ساخته بود، سيدكا هم كم آدمى نيست. شما جواب بدهيد چرا...
* ....
- آنها از تيم ملى شان انتظار صعود داشتند. آن وقت ما فكر مى كنيم بحرين بايد چند گل از ما بخورد. چطور چنين فكرى مى كنيد؟
* به هر حال ما يكى از بهترين تيم هاى آسيا را داريم.
- من عقيده دارم تيم من بهترين تيم دنيا است... البته براى من.
* اما اين تيم مشى محافظه كارانه اى دارد.
- هدف ما صعود بود نه چيز ديگر. فوتبال امروز مثل ۳۰ سال پيش نيست كه يك آسيا بود و يك ايران. در مسابقات مقدماتى ۱۹۷۸ كه براى اولين بار به جام جهانى صعود كرديم، تيم ايران با رقبا چقدر اختلاف داشت؟ من البته كار همكارانم را بى ارزش نمى كنم. اما اين فاصله امروز چقدر كمتر شده؟
بله، من هم دوست دارم تيم در هر بازى ۶ گل بزند، اما واقعيت چيست؟ اين تيم بحرين ۱۴ بازيكن در ليگ هاى مختلف عرب دارد كه ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار ارزش دارند. آيا اين فقط به خاطر عرب بودن آنها است يا به واسطه شايستگى شان؟ خب، ما به جام جهانى رفته بوديم و من ديدم همه ناراحتند. براى چه؟
* بله منتظر تاثير شما بر شكل بازى تيم بودند، اتفاقى كه كمتر شاهد آن بوديم.
- با ۱۰ جلسه تمرين نمى شود كار زيادى كرد.
* وقتش رسيده كمى راحت تر حرف بزنيم. از ايرادهاى تاكتيكى گذشته، موضوع على دايى موضوع غيرقابل انكارى است. شما او را با ون نيستلروى مقايسه مى كنيد، درحالى كه فاصله ها مشخص است.
- من از او استفاده مى كنم، چون به او معتقدم، اين همه پاسخ شما است.
* حتماً اين اجازه را داريم كه در اين باره كمى بحث كنيم.
- بفرماييد.
* آنچه تصور بيرونىها است، اين است كه دايى به تيم ملى مسلط است.
- از كجا به اين نتيجه رسيده اند؟
* به هر حال كاپيتان تيم ملى هرگز تعويض نشده. يعنى او روز بد ندارد؟
- خيلى ها هستند كه تعويض نمى شوند؟ رضايى، كعبى، گل محمدى، ميرزاپور، مهدوى كيا و... باز هم بگويم؟
* موارد آنها با على دايى متفاوت است.
- چه تفاوتى؟ مگر آقاى جلالى از من انتقاد نمى كرد كه چرا دايى را تعويض نمى كنى؟ خب، چرا او در ۴ مسابقه اى كه هدايت صبا را بر عهده داشت او را تعويض نكرد؟ به من جواب بدهيد.
* ايشان گفته دايى حواس دفاع را به خودش مشغول مى كند.
- اين به جاى خود، اما دليل اصلى اين است كه جلالى مرد عاقلى است. او دايى را از نزديك ارزيابى كرد... و البته به جام حذفى رسيد. در همين تيم روبرت ماركوسى در بازى استقلال اهواز دو گل زد، اما در ديدار بعد نيمكت نشين شد، در حالى كه من رفته بودم او را به تيم ملى دعوت كنم. اين مورد در مقياس هاى شما چگونه قابل توضيح است؟
* اين هم نكته اى است كه دايى در بازى هاى اخير هرگز موفق به گلزنى جز از روى نقطه پنالتى نشده.
- البته. اما او مرد اول خط حمله ماست.
* تا جام جهانى نبايد هيچ كس را امتحان كرد؟
- آرام آرام. بله بايد به همه فرصت داده شود، اما ما فرصت زيادى نداشتيم. تيم ملى كه باشگاه نيست. مسابقات ما، بازى هاى مرگ و زندگى اند. من اين انتقادها و اين انتظارات را درك مى كنم. در كشور ما كرواسى كه به هر حال در سطح اول فوتبال اروپا و دنيا مدام در حال مبادله است، به محض اينكه نام سركو كاتانچ كه اهل اسلوونى است براى هدايت تيم ملى مطرح شد او را خوردند. همه گفتند يك اسلوونيايى؟ خداى من! اين حملات باعث شد، سركو نيايد و كرانچا هدايت كرواسى را به دست گرفت. در ايران هم اين نگاه وجود دارد و ما هنوز درگير آن هستيم.
* البته فقط اين نيست. نظريه اى هم هست كه مى گويد ما براى جام جهانى احتياج به يك مربى بزرگ داريم.
- بله. البته كه مربيان بسيارى هستند كه از من مشهورترند ولى من هم چيزهايى دارم. من نه در دينامو بودم نه در هايدوك. اما خودم را اثبات كردم و به تيم ملى رسيدم. اين در كرواسى يك كار غيرعادى است.
* دوست داريم از خودتان دفاع كنيد.
- نوشته اند برانكو براى جام جهانى به اندازه كافى خوب نيست. در حالى كه من ۱۳۰ مسابقه ملى را گذرانده و از بازى مقابل بزرگترين تيم هاى جهان جز برزيل تجربه هايى دارم. طبيعتاً اسامى زيادى وجود دارند. اما مثلاً جووانى تراپاتونى در جام جهانى گذشته با ايتاليا به كدام موفقيت رسيد؟ يا برتى فوگتس و چزاره مالدينى...
* خواسته جمعى مربى اى است با كاراكتر بزرگ.
- من تيپ بلاژويچ را ندارم. اثبات بزرگى و كاراكتر با كلمات در وجود من نيست. نتايج من پشت سرم هستند.
* اما ادبيات نيز جزيى از توانايى هاى يك مربى است.
- اگر فكر مى كنيد مربى ديگرى شبيه چيرو را در زندگى خواهيد ديد در اشتباه مطلقيد. ضمن اينكه سزاوارى يا ناسزاوارى چيزى نيست كه من آن را به زبان بياورم. شما انتظار كارى را از من داريد كه اصولاً از آن گريزانم. اگر شما تشخيص مى دهيد كه من شايسته نيستم، حرفى نيست اما ما قاطعانه به جام جهانى رسيده ايم و به عنوان مثال برزيل تيم بزرگ جهان فوتبال هنوز در ترديد صعود است... آنها ۱-۳ به آرژانتين باخته اند و اين در فوتبال امروز عادى است.
* به محبوبيت روزنامه اى عقيده نداريد؟
- چيرو در روز مى توانست ۲۴ ساعت مصاحبه كند. ولى من تا آنجا كه بتوانم پاسخ شما را مى دهم...
* تحليل برانكو از قضاوت هايى كه درباره او انجام مى شود، چيست؟
- مقابله اى با من وجود دارد، نمى دانم چرا. من تلاش مى كنم با استدلال جو مثبتى را ايجاد كنم، اما نتيجه چيز ديگرى است. در ۴ سالى كه من اينجا بوده ام به اكثر چيزهايى كه مى خواستيم، رسيده ايم. اما امروز با نتيجه گيرى هاى خيالبافانه اى روبه رو هستيم كه شرايط را براى ما دشوار مى كند. مدام مى گويند ما زيبا بازى نمى كنيم. در حالى كه از قهرمانى بوسان تا صعود به جام جهانى در كارنامه ما است.
* ديگر چه؟
- ما فقط دو بازيكن بالاى ۳۰ سال داريم... امروز يك تيم ملى با آينده اى روشن در اختيار ما است كه از ۱۴ الى ۱۵ بازيكن رده المپيكى استفاده مى كند. ديگر مهره ها مثل نكونام، ميرزاپور، نيكبخت، كريمى، مهدوى كيا، هاشميان، زندى و رحمان هم در شرايط سنى ايده آلى هستند. حالا پشت سر من چه مى ماند. شما قضاوت كنيد... يك بيابان بى آب و علف يا يك آينده روشن!
* آنچه كه امروز شما را آزار مى دهد، نتيجه رفتار نه چندان قاطعانه شما است.
- سر به سر من نگذاريد.
* اگر امروز شما را به ضعف متهم مى كنند و مى گويند در جام جهانى نتيجه نمى گيريم...
- (با عصبانيت) براساس كدام رفتار من به اين نتيجه رسيده ايد و چنين بدبينانه قضاوت مى كنيد؟ در من چه ديده ايد كه گوياى اعتمادبه نفس و افكار من و تاثيرم روى تيم نيست؟ آيا چون من، مرد پرهيجانى كه شما انتظار داريد، نيستم؟
* ممكن است.
- خب، البته اگر بلاژويچ اينجا بود، امروز از قهرمانى در جام جهانى حرف مى زد، اما من گفتم ما خود را آماده مى كنيم براى اينكه حريفى جدى براى همه باشيم. در جمع بازيكنان اعلام كرده ام بايد دور اول را پشت سر بگذاريم... برانكو مربى تيمى نيست كه مثل يك بشكه مورد هدف قرار بگيرد.
* اما در جملات شما رگه هاى پررنگى از اميدوارى وجود نداشته است.
- من مرد واقع بينى هستم. نمايش خوب در جام جهانى كار دشوارى است. چون همه تيم ها براى اهداف بزرگ به ميدان مى آيند.
* هدف شما؟
- من دوست ندارم فقط يك مشاركت كننده خوب باشيم. من به دنبال يك اثر عميق هستم. روز اول به همه گفته ام و معتقدم كه مى توانيم.
* با استدلال حرف بزنيد.
- بازى ما مقابل آلمان را به خاطر داريد؟ آنها يك نيمه مثل موش رفتند توى سوراخ. بله، ما اهداف بالاتر و بالاترى داريم. هدف ما اين است كه تيم خاطره انگيز جام جهانى باشيم و از غرور و شرف ملت ايران دفاع كنيم. تيم ايران براى موفقيت دست به هر اقدامى خواهد زد. اين اهداف روشن ما است كه غيرواقع بينانه هم نيست.
* به شكست هم فكر كرده ايد؟
- عالى بود. چقدر خوب است كه شما از شكست حرف مى زنيد. چيزى كه بخشى از فوتبال است. هر جا كه ما حاضر بوديم گفتند بايد قهرمان بشويد. به نظر من قول دادن كار بسيار راحتى است و فوتبال بسيار سخت تر. در جام ملت ها هدف اين بود كه فقط براى كسب پيروزى وارد شويم، اما ممكن است گاهى مثل فرانسه، مدافع عنوان قهرمانى جام جهانى همه چيز به شكل ديگرى اتفاق بيفتد. آنها حتى يك گل هم نزدند. فوتبال قانون ندارد و همه بايد بدانند باخت هم وجود دارد.
* مثل روزى كه بايد به عمان مى باختيم.
- من در تمام دوران مربيگرى ام در ايران همان يك بازى را شانس آورده ام. حريف واقعاً بهتر بود و بايد شكست مى خورديم... اما آيا مسابقه ديگرى هست كه ما ناسزاوارانه در آن پيروز شده باشيم؟
|
advertisement@gooya.com |
|
* ناسزاوارانه نه اما قابل انتقاد چرا.
- انتقاد... انتقاد. ۰-۵ هم كه ببرى نكاتى براى انتقاد وجود دارد. اما توانايى ها اين اعتماد به نفس را به من مى دهد كه خوشبين باشم.
* چه ميزان از اهداف كلى شما برآورده شده؟
- روز اولى كه من كارم را شروع كردم هدف ما تغيير سن و در عين حال حفظ موقعيت بود... باور كنيد نمى دانستم چهار سال دوام مى آورم.
* و برنامه كلى شما؟
- تا پايان جام جهانى. سير صعودى ما محسوس بوده ما بايد در درازمدت شانه به شانه كره و ژاپن مى ايستاديم و حالا نوبت جام جهانى است و يك موفقيت فورى.
* تا كى در ايران خواهيد ماند.
- آمده ام كه ۱۰۰ سال بمانم. ۹۶ سال ديگر با هدفم فاصله دارم!
* اگر موفقيت در جام جهانى حاصل شود...؟
- منظور شما را نمى فهمم.
* مى مانيد؟
- به عنوان مربى تا قرارداد نباشد نمى شود صحبت كرد تا امروز همه چيز عالى بوده اما با يك شكست همه چيز عوض مى شود.
* اگر در جام جهانى به موفقيت چشمگيرى برسيد پله بعدى كجا است؟
- اول بايد به اين سئوال پاسخ داد كه مربى باشگاهى يا ملى؟ مربى باشگاهى در ايران يا جايى ديگر؟ با كدام دستمزد؟ با كدام پيش شرط ها؟ اينجا همه چيز فوق العاده است و من نقشه بزرگى ندارم.
* اگر در جام جهانى شكست بخوريم؟
- ممكن نيست كه ممكن شود!
* در آستانه سفر شما به انگليس مردم مى پرسند چرا ايران هيچ مسابقه اى با تيم هاى بزرگ جهان برگزار نمى كند؟ آيا برانكو از انقضاى پيش از موعد قرارداد مى ترسد؟
- هه... چه حرف هايى. ما تمام تلاشمان را مى كنيم اما بزرگان دنيا ترجيح مى دهند با هم بازى كنند ضمن اينكه مگر براى بازى با آنها كم متقاضى وجود دارد؟ آنها دنبال بازى با تيم هايى هستند مثل ژاپن كه درآمد سرشارى به كيسه آنها بريزد. آيا مى دانيد رونالدينيو براى قرعه كشى ليگ يونان چقدر پول گرفت؟
* ۳۰۰ هزار يورو.
- اين بودجه يك سال چند باشگاه شما است؟ خبرى بد هم از بازى برزيل -كرواسى. برزيل ۵/۱ ميليون دلار پول خواست. آنها قبول كرده اند و قرارداد بستند اما حالا دنبال اسپانسر مى دوند!
* نتيجه چه شد؟
- اين جزء علايق ما است اما برخى مسابقات امكانش نيست البته نه اينكه كارى انجام نمى شود و ما دوست نداريم.
* سئوال ما بى جواب ماند كدام تيم ها؟
- فعلاً كره و كرواسى قطعى است. در ماه سپتامبر در اروپا تورنمنتى برگزار خواهيم كرد. ضمن اينكه دسامبر قرعه كشى جام جهانى است و تيم ها تازه شروع مى كنند به توافق. ما چك و روسيه را مدنظر داريم و مذاكرات آغاز شده اند البته مشكلاتى هست.
* مثلاً؟
- ۱۷ آگوست جزء شب هاى فيفا است. همه دنيا بازى دوستانه دارند اما ما با ژاپن بازى داريم. يك مثال بزنم؟
* بفرماييد.
- بازى آلمان در بهترين زمان ممكن بود و مى توانست به قيمت حذف ما از جام جهانى تمام بشود اما من سرم را گذاشتم زير گيوتين تا اين ديدار را از دست ندهيم. سه روز بعد ما با قطر بازى داشتيم ولى من ريسك كردم.
* آقاى برانكو به كادر فنى كسى را اضافه مى كنيد؟
- گفتنش سخت است امروز كادر ما شكل گرفته.
* يك آناليزور... خودتان گفتيد.
- آقايان ذوالفقارنسب، خداداد و افاضلى كمكم مى كنند.
* اما هيچ يك حرفه اى اين كار نيستند ما به دنبال فردى هستيم مثل افشين قطبى، حرفه اى آناليز.
- الان نمى توانم چيزى بگويم. بعد از مسابقه با ژاپن درباره اش تصميم مى گيريم.
