جادوگر روى جاده هموار
نيما حسينى
براى على كريمى، زندگى و فوتبال معنا و مفهوم تازه اى دارد. هيچ چيز، شبيه ديروز نيست. او حالا معنى «جان كندن در اردوى آماده سازى بايرن» را با تمام وجود درك مى كند و مى داند كه تمرينات طاقت فرسا و وحشتناك فليكس ماگات چه طعمى دارد. مى توان اين تعبير را براى توصيف وضعيت جديد على كريمى به كار برد كه او به ناگاه وارد آب سردى شده كه يك شوك بزرگ را به او وارد كرده است.
جادوگر فوتبال ايران، تا اينجا مقابل تمرينات سنگين و طاقت فرساى فليكس ماگات مقاومت كرده است و البته با درخشش در تمرينات و بازيهاى تداركاتى بايرن كار را به جايى رسانده است كه روى ماكاى موتور گلزنى بايرن بعد از گذشتن تنها دو روز در وصف بازيكن تازه وارد ايرانى بگويد: «كريمى مى تواند با توپ هر كارى بكند!»
و حالا همه منتظرند. منتظر اينكه ببينند على كريمى در بايرن چه سرنوشتى دارد؟! اينكه او در يكى از هفت باشگاه برتر دنيا موفق مى شود يا در اولين تجربه اروپايى به سرنوشت على دايى و وحيد هاشميان دچار مى شود، سؤالى است كه فوتبالدوستان ايرانى بى صبرانه منتظر گذشت زمان هستند تا به پاسخ آن برسند.
در وضعيت فعلى مى توان به آينده اميدوار بود. حداقل اينكه مى توان اين برداشت را داشت كه على كريمى براى به نمايش گذاشتن توانمندى ها و قابليت هاى فنى اش فرصت كافى دارد. آن هم به دو دليل:
على كريمى اولين بازيكنى است كه با نظر مستقيم فليكس ماگات به بايرن مونيخ پيوسته است. بنابراين ماگات براى اينكه ثابت كند در خريد خود بدسليقگى به خرج نداده و اشتباهى نكرده است اين فرصت را به بازيكن منتخب خود مى دهد كه در بازيهاى رسمى بايرن هرچه دارد رو كند و البته او هم روسفيد شود.
بعد از اينكه خبر انتقال على كريمى به بايرن مونيخ در آلمان منتشر شد نشريه اشپيگل و پس از آن چند نشريه ديگر آلمانى دليل اصلى جذب على كريمى را جنبه هاى تجارى دانستند و نه ورزشى. جذب يك بازيكن ناشناخته ايرانى و شايد برخى تصورات و گمانه زنى هاى ديگر اين ذهنيت را در نزد منتقدان آلمانى تقويت مى كرد كه استخدام على كريمى بيش از اينكه ريشه در توانايى هاى فنى او و جنبه هاى ورزشى داشته به مسائل تجارى برمى گردد. البته چنين برداشتى با اين پيش زمينه كه فوتباليست هاى ژاپنى و بعضاً كره اى به لطف اسپانسرها و ساير مزاياى ديگر سر از تيم هاى اروپايى درمى آورند مطرح شد. اين ادعا تا حدى فراگير شد كه نشريه كيكر براى اولين بار گزارشى دو صفحه اى از يك بازيكن ايرانى منتشر كرد و با تيتر «على كريمى فراتر از تبليغ؟!» اين موضوع را بررسى كرد كه دليل جذب اين بازيكن تجارى بوده يا ورزشى؟ كار تا جايى پيش رفت كه حتى اولى هوينس مدير باشگاه بايرن هم در مقام دفاع و پاسخگويى برآمد و چنين ادعايى را با به كار بردن واژه «مزخرف» باطل و مردود دانست. حتى فليكس ماگات هم به حرف آمد و به ناچار مجبور شد همه ويژگى هاى فنى على كريمى را تشريح كند و بگويد: «او بازيكنى است دو پا، با قدرت دريبلينگ بالا و شوت هاى خطرناك كه مى تواند در خط حمله جناحين خط ميانى و پشت سر دو مهاجم بازى كند. اين بازيكن هيچ نيازى به پول بايرن نداشت و مى توانست با عضويت در تيم هاى اماراتى درآمد بيشترى هم داشته باشد.»
ماگات حتى نقشه هاى تاكتيكى خود را هم رو كرد تا گفته باشد كه چرا على كريمى را به بايرن آورده است: «ما تيمى هستيم كاملاً هجومى و رقبا هميشه مقابل بايرن تدافعى و بسته بازى مى كنند. آنها براى دفاع داخل هجده قدم خودشان مى روند و در چنين حالتى من بازيكنى مى خواهم كه بتواند در فضاهاى كوچك از تكنيك خودش استفاده كند. من كريمى را به خاطر دريبل هايش مى خواهم تا نظم خط دفاعى فشرده حريفان را به هم بريزد.»
با اين اوصاف به نظر مى رسد كه اين قبيل انتقادات هرچه بيشتر مطرح شود به نفع على كريمى تمام مى شود و نه به ضرر او. مديران بايرن و سرمربى اين تيم براى اينكه ثابت كنند خريد على كريمى هيچ دليل تجارى نداشته او را در تركيب بايرن قرار مى دهند تا ثابت كنند كه اين بازيكن ايرانى چه قابليت هايى دارد.
تا اينجاى كار مى توان اميدوار بود كه على كريمى در ابتداى كار اين شانس را دارد كه در تركيب بايرن قرار بگيرد. در چنين وضعيتى همه چيز بستگى به على كريمى دارد و اينكه او تا چه اندازه بتواند از فرصت هايى كه در اختيارش گذاشته مى شود استفاده كند. البته نبايد چاشنى شانس را هم بى تأثير دانست. فراموش نكنيد كه وحيد هاشميان در آغاز فصل گذشته و در زمان مصدوميت روى ماكاى و سانتاكروز و قبل از روى كار آمدن گوئه ررو، مهاجم فيكس بايرن بود اما به علت ناكامى هاى اين تيم در آغاز فصل جايگاهش را از دست داد و زمانى كه او از تركيب اصلى دور شد ناهماهنگى ها و ضعف هاى كلى تيم نيز به حداقل رسيد و پس از آن فرصتى براى او به وجود نيامد كه در روزهاى خوب بايرن در خط حمله اين تيم به ميدان برود. كريمى اما مى تواند با هنر خود همه را سحر كند. او مى تواند، اگر خودش را باور داشته باشد.
------------------------------
سربلند براى چهار روز
امير عليزاده
در خط ۶۲۵ به سمت مركز شهر بن، كركرى داغى بين دو نفر كه يكى پيراهن دورتموند بر تن داشت و ديگرى پيراهن بايرن مونيخ و تقدير آنها را در يك اتوبوس قرار داده بود، جريان داشت. طرفدار بوروسيا متعصبانه تر حرف مى زد و صدايش در اتوبوس مى پيچيد. قبول داشت كه بايرن «قوى ترين تيم آلمان» است، اما بعد داد زد كه «خودخواه اند!». جوان بايرنى آرام تر بود و منطقى تر حرف مى زد. هوادار دورتموند ادعا مى كرد كه در هفته پايانى فصل آتى بايرن با مانع سختى روبرو خواهد شد، با بوروسيا دورتموند. همين لاف كافى بود تا صداى نوجوانى كه سر اتوبوس نشسته بود و عكس هاى زيادى از بازيكنان بايرن را در دست داشت را در بياورد. او طعنه آميز گفت:«آن دورتموندى هاى بى عرضه؟!» او از استاديوم «اشپورت پارك» ، محل برگزارى جلسات تمرينى اردوى چهار روزه بايرن در بن مى آمد و با افتخار امضاهايى كه از الگوهايش گرفته بود را به رخ دوستانش مى كشيد.
در كوچه و پس كوچه هاى باريك پايتخت سابق آلمان غربى، فوتبالدوستان انگار دوباره زنده شده اند. «بنر اس ث»، تيم اين شهر دو هزار ساله، در دسته چهارم ليگ آلمان دست و پا مى زند و آنها كه همواره در برابر همسايگان كلنى شان سرافكنده اند، دوباره بهانه اى دارند تا شادى كنند و سر بلند كنند. قهرمان آلمان براى دومين سال پياپى آخرين اردويش پيش از آغاز بوندس ليگا را در شهر آنها برپا مى كند و ديشب هم خود را در برابر تيم آنها محك زد. هر چند در روز اول تمرين فقط ۲۰۰۰ تماشاچى آمده بودند و اين در مقايسه با سال گذشته ۵۰۰۰ نفر كمتر بود. البته علت اصلى آن غيبت ميشائل بالاك، اليور كان، ساستين دايسلر و باستيان شواين اشتايگر، ستاره هاى آلمانى بايرن بود كه به خاطر بازى در جام كنفدراسيون ها تازه از ديروز به تيم ملحق شدند. اما اين در انگيزه ايرانى هاى ساكن بن و كلن تاثيرى نداشت. اغلب آنها با يك پيراهن شماره ۸ و با يك پرچم ايران به «اشپورت پارك» آمده بودند تا على كريمى ستاره ايرانى جديد بايرن را ببينند.
advertisement@gooya.com |
|
كريمى در حين تمرين هر از گاهى فريادهاى «ماشاءالله» يا «كريمى،كريمى» را مى شنيد، اما حواس او كه بعد از سه هفته تمرين سخت و طاقت فرسا خسته به نظر مى رسيد و به گفته فليكس ماگات سرمربى تيم، تمرينات روى او تاثير گذاشته بود، فقط به تمرين بود. با اينكه مترجم نداشت با دقت به حرف هاى ماگات گوش مى داد و از تمرين كردن با مهمت شول كه در ابتدا يار تمرينى اش بود لذت مى برد. بعد از آن هم در مسابقه تمرينى يك گل زد و با ليزارازو، اسماعيل، سانتاكروز، هارگريوز و گره رو، تيم ماكاى، سانيول، صالى حميدزيچ، يرميس و شول را با اختلاف گل زيادى شكست داد. در اغلب اوقات بازى بر خلاف بقيه ساكت بود و فقط يكى، دو بار با فرياد «اوون، اوون» هم تيمى اش اوون هارگريوز را صدا زد تا به او توپ بدهد.
بعد از پايان جلسه اول تمرين، با بيسنته ليزارازو دست داد و در كنارش روى زمين نشست تا خستگى در كند. بعد از چند دقيقه به سمت جايگاه تماشاچيان رفت تا به آنها امضا بدهد. يكى از هواداران ايرانى كه پيراهن شماره ۸ تيم ملى را جلوى «جادوگر» گرفته بود و ادعا مى كرد كه آن را سال گذشته بعد از بازى با اردن از رحمان رضايى گرفته است، اصرار داشت كه او حتماً داخل عدد ۸ پشت پيراهن را امضا كند. كريمى هم با حوصله بيشترى نسبت به بقيه بازيكنان تك تك توپ ها، كلاه ها، پرچم ها و پيراهن هايى كه جلويش مى گرفتند را امضا كرد و احتمالاً نمى دانست كه فوتبالدوستان بنى تا جمعه هر روز به آنجا خواهند رفت.