عبدالعلى چنگيز و بيمارى و حرفهاى خاکسترى به خودم تبريک مىگويم روى اين نيمکتها نمىنشينم!
مريض بود. مدام سرفه مىکرد. دلش چنگ مىخورد. حال خوشى نداشت. وقتى زنگ زديم فکر کرد اشتباهى گرفتيم. گفت کدام چنگيز؟ شکارچى پاطلايى سالهاى دور انگار دفترچه خاطراتش را هم گم کرده بود.
همکلام شدن با مردى که فکر مىکند فوتبال کثيف آدمهايى مثل او را مىبلعد شايد جذابيتهاى خاص خودش را داشته باشد. عبدالعلى چنگيز از دريچه ديگرى به دنيا نگاه مىکند. ما اين را ديروز از حرفهايش فهميديم.
* عبدالعلى چنگيز اين روزها کجاست و چه کار مىکند؟
- هيچي. توى آکادمى هستم و يک جورى زندگى را مىگذرانم. چطور شما چنگيز را هنوز فراموش نکرديد.
* يعنى بايد کسى که سالها قفسهاى تورى را شعلهور کرده، فراموش کنيم؟
- توى اين فوتبال هيچى سر جاى خودش نيست. ما از اين فوتبال رفتيم و سالهاست چشم به در دوختهايم تا شايد کارت دعوتى به دستمان برسد اما هيچکس ديگر مرا به ياد نمىآورد. قطرىها مرا تحويل مىگيرند اما اينجا...
* متأسفيم! راستى چرا شما را روى نيمکتهاى داغ نمىبينيم؟
- من با اين فضا نمىتوانم کار کنم. من دنبال زيبايى فوتبال هستم و الان جز زشتى چيز ديگرى ديده نمىشود. بايد به خودم تبريک بگويم که روى اين نيمکتها نمىنشينم.
* از استقلال هم بپرسيم. شما به عنوان يک آبى قديمى فکر مىکنيد پروسه 3 ساله استقلال بعد از دو سال ناکامى امسال جواب دهد؟
advertisement@gooya.com |
|
- آنها که حرف از پروسه مىزنند معنى پروسه را هم نمىدانند. خانه از پاىبست ويران است. دردها هم مختص استقلال نيست مختص همه ورزش است. تا غير ورزشىها هستند آدمهايى مثل ما حق نفس کشيدن نداريم.
* چرا اينقدر سرفه مىکنيد؟
- مريضم. حالم خوب نيست. خوشحال شدم زنگ زديد. ما سالهاست عادت کردهايم به اين سکوت. اينجا پهلوان زنده را عشق است. عيبى ندارد. بىرحمىهاى فوتبال يقه ما را هم گرفته ديگر...