"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2005-07-12' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Tuesday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

مصاحبه صريح و خواندني ايران ورزشى با مهدي مهدوى كيا در هامبورگ

مهدي مهدوي کيا

«اينجا همه مهدى را دوست داريم. نه فقط ما، همه او را دوست دارند. يك بار كه هامبورگ در آره نا بازى داره بيا ببين وقتى پا به توپ ميشه براش چيكار مى كنن. همه استاديوم دست مى زنند و ميدى ميدى استاديومو مى لرزونه. مو به تنت سيخ مى شه.» اينها را افشين مى گويد. پسرى كه در يك ساندويچ فروشى در ايستگاه اصلى قطار هامبورگ كار مى كند. آلمانى بلد است اما اينها را به فارسى مى گويد. بعد دوباره زبانش را عوض مى كند تا به مشتريهاى ديگر برسد.اين واقعيت مهدى مهدوى كيا تا همين اواخر بود.

وقتى كريستين هوفمان خبرنگار حوزه ايران روزنامه فرانكفورتر آلگمانيه مى گويد هيچ كدام از نوشته هاى ما در اين ۸ سال حتى چاپ ۲ مطلب با قلم سيد محمد خاتمى نتوانست با تأثير كتاب «بدون دخترم هرگز» در جامعه آلمان برابرى كند آن وقت مى فهمى چرا مهدى يك پديده است و محبوبيت او چه اهميتى دارد.

كسى كه دوستش دارند، او را نشانه تلاش و فداكارى مى دانند و نامش را عاشقانه بر سر زبان مى آورند.در همين هامبورگ كه اتفاقاً بزرگترين جمعيت ايرانى را در دل خود دارد كم نيستند ايرانى هايى كه به دليل تجارت، وكالت يا مهارت پزشكى شهرتى به دست آورده اند. نويسنده بسيار مشهورى هم هست كه چند سال پيش از ايران مهاجرت كرد و ساكن همين شهر شد اما به نظر نمى آيد كسى اينجا يا در هر كجاى ديگر اروپا به اندازه مهدى محبوب باشد.وقتى به استاديوم AOL نزديك تر مى شوى آلمانى هايى كه به سردى شهرت دارند تا مى شنوند از ايران آمده اى دستت را به گرمى مى فشارند و مى ايستند تا برايت حرف بزنند. زپلين راننده پير تاكسى در راه استاديوم مى گفت كه مهدى يك فصل پيش تر فيكس بوده اما كم كم دچار مشكل شد. او مجله اشپورت بيلد را از كنار صندلى بالا مى آورد تا بگويد كه همه چيز را دنبال مى كند. «او از هاشميان بهتر است. هاشميان سر مى زند اما مهدى مى دود، براى باربارز توپ مى اندازد، او هم سانتر مى كند تا ما گل بزنيم.» با يك دست فرمان را مى گيرد و دست ديگرش را مشت مى كند و مى گويد: «۵۰-۴۰ هزار نفر فرياد مى زنند ميدى- ميدى- ميدى» بعد آه مى كشد: «اوه ... اين فصل خوب نبود. بيشتر براى ايران بازى مى كرد اما دوست دارم بماند. او بازيكن خوبى است.»

بعد كه به زمين تمرين مى رسيم دلش نمى آيد برگردد. پيرمرد پارك مى كند، پياده مى شود تا تمرين را تماشا كند. ساعت ۹ صبح بازيكنان هم مى رسند و تمرين دوشنبه ۳ جولاى شروع مى شود. دور زمين طرفداران جمع شده اند. اول فصل است و مى خواهند بازيكنان را دوباره ببينند. نفرات جديدتر مثل فان درفارت را هم با بقيه مقايسه كنند.

عكاس Getty Image هم براى گرفتن عكس فان درفارت آمده. چند عكاس- خبرنگار ژاپنى هم هستند كه تاكاهارا را تعقيب مى كنند. مهدى تشويق مى شود اما وقتى از نزديك تر با طرفداران صحبت مى كنى مهدى را تمام شده مى دانند.انگار ديگر اميدى ندارند. انگار به يك فهم مشترك رسيده اند كه او مى رود يا ... بايد برود. البته هيچ كدام كتمان نمى كنند كه دوستش دارند و فراموشش نمى كنند.

سباستين پسر ۱۳ ساله اى كه با دوستانش سر تمرين آمده و از من مى پرسد كه با چى از تهران به اينجا آمده ام (!!) تعريف مى كند كه «ميدى» را چگونه تشويق مى كنند. آنها براى اينكه بهتر حرف خود را بفهمانند چند بار وقتى مهدى با كاور قرمزش پا به توپ مى شد و فرار مى كرد با همان شيوه معروفشان او را صدا كردند و بعد مرا نگاه كردند تا مطمئن شوند كه حتماً متوجه شده ام. آنها كوچكترند و احتمالاً چيزى از اختلافات و مسائل اخير نمى دانند. على كريمى را هم مى شناسند و عكس اش را در روزنامه ها ديده اند ولى از مشكل مهدى چيزى نمى گويند.

تمرين كه تمام مى شود و در تمام مسيرى كه او به رختكن مى رود، دوش مى گيرد، برمى گردد تا در استوديو باشگاه عكس رسمى با پيراهن باشگاه بيندازد، عكس رسمى تيمى بگيرد و براى تمرين بعدى به رختكن برگردد ،ثابت مى كند كه مشكلاتش چقدر بزرگ اند.

مهدي مهدوي کيا

او مهدى هميشگى نيست. نمى خندد، با كسى حرف نمى زند و غريبه تر از يك بازيكن محبوب نشان مى دهد. بازيكنان جوان تر و حتى ناشناخته ها به سمت خبرنگاران آلمانى مى روند، دست هايشان را به هم مى زنند و خوش و بش مى كنند اما مهدى در اولين روزهاى حضورش با كسى گرم نمى گيرد.

ماتياس خبرنگار دى ولت مى گويد: «با مهدى مشكلى نداريم. خب بعضى وقت ها سرحال است و با هم گپ مى زنيم، مدتى هم هست كه زياد سرحال نيست». او شمايل يك بازيكن محبوب را ندارد. بيشتر از هر كسى، فان بويتن كاپيتان، باينليش، باربارز، تاكاهارا، امپنزا يا همين فان درفارت سابقه بازى ملى و باشگاهى اروپا را دارد، حتى بيشتر از توماس دال، اما تنهاست. احتمالاً همين چيزهاست كه او را آزار مى دهد.

بازيكنى كه محبوب ترين بوده، عضو ثابت تيم ملى است، در جام باشگاه هاى اروپا بازى كرده، در جام جهانى ۹۸ و ۲۰۰۶ نقش داشته و دارد و ... نيمكت نشينى است كه ممكن است حتى به روى سكو فرستاده شود! او با شرايط سختى روبروست. مصاحبه ما شب بعد، از ساعت ۳۰:۱ بامداد به وقت تهران در لابى هتل كنتينانتال انجام شد. كنار درياچه آلستر، وسط شهر.
--------------------------------------

- چنين وضعيتى را باور نمى كردم. بعد از تمام صحبت هايى كه با مردم، طرفداران، ايرانى ها و اعضاى باشگاه داشتم احساس مى كنم اميدى نيست. متأسفم ولى تنها شانس مى تواند وضعيت تو را عوض كند. على رغم تمام مطالب قبلى و اخبار و مصاحبه هاى تو و دال كه خوانديم يا چاپ كرديم فكر نمى كردم مسأله تا اين حد لاينحل باشد.
* خب ... سال گذشته بحث هايى به وجود آمده كه در دنياى حرفه اى طبيعى است. درآمد من اينجا بالاست. نيمكت نشين شدن من هم نه براى باشگاه خوشايند بود نه براى من. البته روزنامه هاى خودمان در ايران يك كمى مسأله را بزرگ كردند. باشگاه هم به فكر افتاد كه جدا شويم. من راضى نبودم.

- البته پيشنهادى نداشتى.
* وقتى قرارداد بستم از شالكه و چند تيم ديگر دنبالم بودند. مبلغ پيشنهادى آنها هم سنگين بود. ولى قبول دارم كه در شرايط سخت فصل قبل تقاضايى از بيرون نداشتم. خب تصميم گرفتم با حمايتى كه از طرف طرفداران داشتم بمانم، تحمل كنم تا در ماه هاى بعد مشكل حل شود. منظم تمرين كردم. جزو بازيكنان ثابت بودم اما پذيرفتم كه نظر مربى را بپذيرم. با شروع نيم فصل دوم وضع خوب شد ولى بعد از آن رفتار بدى با من شد، جزو ارنج برنده بودم ولى مربى من را بيرون كشيد.

- البته در آن دقايقى كه تو را به زمين مى فرستاد جواب نمى دادى. طرفداران مى گويند پاس هاى اشتباه زياد مى دادى و بازيكن قبل نبودى!
* فوتبال من ده دقيقه اى نيست. از اول هم نبود. من حداقل يك نيمه وقت مى خواهم خودم را نشان بدهم. هر وقت هم يك نيمه وقت داشتم خوب بودم.در بازيهايى كه از اول در تركيب بودم برنده شديم ولى باز به وضعيت قبلى برگشتيم و مرا بيرون گذاشت.

- البته تو در همان بازيها مقابل ماينز، نورنبرگ، اشتوتگارت و بعدها هرتا و لوركوزن نمرات بدى از كيكر گرفتى. همان اوايل نيم فصل دوم.
* در اوايل نيم فصل كل تيم افت و خيز داشت. به علاوه اگر مشكل فنى بود من مسأله اى نداشتم. روزهايى هم بود كه خوب بودم و هفته بعد نيمكت نشين مى شدم. به هرحال با مسؤولان باشگاه صحبت كردم مسائلم را گفتم.

- ولى مشكلى حل نشد!
* چون باشگاه تصميمش را گرفته. من بايد از هامبورگ بروم. آنها با دال هماهنگ هستند اما من مى مانم حداقل تا جام جهانى ۲۰۰۶ از اينجا جدا نمى شوم. بعد از آن شايد تصميم تازه اى بگيرم.

مهدي مهدوي کيا

- اما تا آن موقع معلوم نيست كه دوام بياورى.
* نه، تحمل مى كنم.

- اما مثل روز روشن است كه فشار زيادى روى توست. اينها را در چند دقيقه مى شود فهميد. از چهره ات مشخص است. حرف زدنت. رفتارت در باشگاه. يك سال و نيم پيش در مراسم بهترين بازيكن سال آسيا كه با هم در مالزى بوديم چهره كاملاً متفاوتى داشتى. معلوم است، انگار خسته شده اى اما نمى دانم بريده اى يا نه.
* وقتى بازيكنى براى تيمش خوب بازى كرده، مشكل اخلاقى نداشته و محبوب تماشاگران بوده ... نمى دانم. من منتظر چنين روزهايى نبودم، براى همين فشار بيشترى را احساس مى كنم. فقط نگاه كنيد ببينيد چه مصاحبه هايى عليه من شد. چه حرف هايى زدند تا من را خرد كنند ولى خب ... فوتبال حرفه اى است و مسائل مادى نقش مهمى دارد. مطمئنم مشكل اخلاقى ندارم. داشتى با تماشاگران صحبت مى كردى، چيزى مى گفتند؟

- اتفاقاً خيلى دلم مى خواهد حرف هامبورگى ها را مطرح كنيم. من هم با واكنش هاى عجيبى روبرو شدم. با خبرنگاران و عكاسان كنار زمين كه صحبت مى كردم، پرسيدم روابط مهدى با شما چطور است. گفتند خوب بود اما جديداً فرق كرده. يك روز خوب است يك روز نه! بعضى وقت ها با ما گرم نيست. مثل قبل نيست.
* در اين ۶-۵ سال با خبرنگاران هم مشكلى نداشتم. ولى عليه من شيطنت شد. حرف هايى كه به نفع باشگاه بود بزرگتر كردند. به هرحال مشكلى ندارم، به نظرشان احترام مى گذارم.

- البته بحث هايى كه مطرح كردى هم خيلى مسأله است. با هر كس كه صحبت مى كنى به درآمد تو اشاره مى كند. كسى اعتراض نمى كند اما مى گويند او سالى ۲ ميليون يورو مى گيرد. كمى هضم اين مسأله برايشان سخت است. به تو حساس شده اند انگار.
* مشكلات از همين جا شروع شد. اگر درآمد كمى داشتم هيچ مشكلى درست نمى شد و شايد الان بازيكن خيلى خوبى هم به نظر مى آمدم. اين مسأله مادى همه را حساس كرده. اما چند سال زحمت كشيدم و توانستم چنين شرايطى در هامبورگ به وجود بياورم. همان موقع مى توانستم به جاهاى ديگر بروم و با مبلغ بالايى قرارداد ببندم اما دوست داشتم همين جا بمانم.

- البته طرفداران مشكل فنى را خيلى جدى مى دانند. يكى از طرفداران كه براى ديدن تمرين آمده بود مى گفت كه دوستت دارد اما تو ديگر مهدى ۲ سال پيش نيستى. پاس هاى غلط مى دهى و اصلاً دال در ۲-۴-۴ بال راست نمى خواهد.
* هر كس ديدگاه خودش را دارد. من اول فصل كه آمدم خيلى خسته بودم. ۱۸ بازى در شرايط بد آب و هوايى چين داشتيم كه ما را له كرده بود. حداقل ۲ هفته استراحت مى خواستم ولى وقت نداشتم. من واقعاً خسته بودم. تيم هم مشكل داشت، همه بازيكنان. ما پشت سر هم مى باختيم و بد نتيجه مى گرفتيم. با آمدن مربى جديد هم نيمكت نشين شدم. نيم فصل دوم هم هر وقت بودم خوب بودم اما نظر مربى همين است.

- حتماً قبول دارى كه با آمدن توماس دال وضع تيم بهتر شد و هامبورگ بالا آمد. اميدوارم اين حقيقت تو را اذيت نكند.
* نه، قبول دارم. دال يك مربى جديد بود كه توانست به تيم شوك بدهد. شايد من بدشانس بودم!

- فوتبال نويس آبند بلات مى گفت كه دال در بازيهاى خارج از خانه دفاعى تر بازى مى كند و تو را كه تهاجمى هستى كمتر به زمين مى فرستد.
* خوب مربى به بازى تدافعى اعتقاد دارد، هافبك هاى دفاعى را هم بيشتر به كار مى گيرد.

مهدي مهدوي کيا

- درباره خستگى بازيهاى جام ملت هاى چين گفتى. اتفاقاً بارها از مردم شنيدم كه تو براى تيم ملى ايران خيلى خوب بازى مى كنى ولى وقتى به هامبورگ مى آيى ضعيف مى شوى. عده اى مى گفتند به خاطر خستگى رفت و آمد زياد است. جالب است همه آنها مى گفتند كه بازيهاى تو را نديده اند اما شنيده اند كه در تيم ملى فوق العاده كار مى كنى. درست عكس وضعيتى كه در جام ملت هاى ۲۰۰۰ در ايران داشتيم. وقتى بعضى ها تو را متهم مى كردند كه براى تيم ملى در لبنان فداكارى نكردى. همان فضا را مى شود اينجا در شهر هامبورگ ديد.
* خب تيم ملى خيلى به وضعيتم در باشگاه ضربه زد، قبلاً را مى گويم. اما امروز بهتر شده. بازيها با مسابقات باشگاهى اروپا هماهنگ تر شده. اين البته يك بحث جديد است كه به وجود آمده، برايم فرقى نمى كند. هم هامبورگ هم تيم ملى، تيم هاى من هستند.هيچ بازيكنى نمى خواهد بد بازى كند اما شرايط روحى من در تيم ملى حالم را عوض مى كند. سعى كردم با سختى هاى اينجا كنار بيايم اما هرچقدر خوب بودم باز هم روى نيمكت رفتم اما در ايران روحيه ام بالاتر است. نمى دانم مربى مى گويد تو با پست هافبك راست غريبه اى، نمى دانم چكار بايد كرد؟

- حالا حرف يكى از طرفداران هامبورگ را بهتر مى فهمم. بهتر است از خودت بپرسم چرا. او پشت تورهاى زمين تمرين ايستاده بود، اصرار داشت كه دوستت دارد اما انگشتش را روى سرش مى گذاشت و مى گفت مهدى مشكل فكرى پيدا كرده. اين همه پاس اشتباه، اين بى انگيزگى ها از اينجا مى آيد. احتمالاً راست مى گفت؟ او اصرار داشت كه اخراج تو در بازى با ولفسبورگ آن هم در ده دقيقه اول علامت يك بحران روحى است.
* قبول كنيد كه فشار زيادى روى من بود. نيمكت نشين شدن سخت است. خيلى سعى كردم كنار بيايم، نشد. جو بدى عليه من در مطبوعات بود. چيزهايى مى نوشتند كه با شخصيت من سازگار نبود ... كارى كه بايد انجام مى دادم. رو راست باشيم. فصل پيش مهدى هميشگى نبودم اما بى دليل نبود.

- حالا فكر مى كنى مشكلات حل شده؟
* نه، يكى دو هفته پيش باز هم مربى مصاحبه كرده بود و گفته بود كه من بايد بروم. اين مى تواند چند دليل داشته باشد. باشگاه و مربى روى تصميمشان پافشارى مى كنند.

- هامبورگ با سيستم دال جواب گرفت.بدون بال راست كه سالى ۲ ميليون يورو هزينه دارد.
* اين دليل منطقى نيست. بعد از اختلافات فصل قبل اين مسأله را رو كردند. من در تيم ملى هم در همين پست بازى مى كنم. بگذار واضح بگويم، اين تصميمات از قبل گرفته شده بود.

- يعنى خود دال تصميم اصلى را نمى گيرد؟
* (خنده تلخى مى كند) به تصميم مشتركى رسيده اند. مسائل مالى را نمى شود با اين دلايل فنى توجيه كرد.

- خب بالاخره براى آينده چه كار خواهى كرد. فكر نمى كنى به بن بست رسيده اى؟ فضاى باشگاه را حس كردم. كسى حرف بدى درباره تو نمى زند. همه مى گويند به تو احترام مى گذارند و دوستت دارند اما منتظرند تا به باشگاه ديگرى بروى. به همين سادگى. حتى طرفداران. فكر كنم به نقطه تصميم گيرى رسيده اى.
* تصميمم ماندن است. راه چاره ديگرى ندارم. من هستم در تمام تمرينات، منظم و مرتب. مربى قول داده بود رقابت سالم و ورزشى باشد. هر چند اثر وعده وعيدش را نمى بينم اما خودم را در شرايط روحى بالايى نگه مى دارم.

- تا كى؟
* فصل شروع شود. آنها بايد ببينند كه كم نياورده ام. شانس بازى پيدا كنم همه چيز را عوض مى كنم.

- در قطار شهرى، خيابان، در استاديوم مردم روزهاى خوب تو را به ياد دارند كه برايت فرياد مى كشيدند. اما فكر مى كنم آن روزها ديگر گذشته است.
* جو عمومى را عليه من خراب كردند. مردم هم فقط روزنامه مى خوانند.

- با باشگاه تكليف را روشن نمى كنى؟
* اگر شرايط من را قبول كرده بودند من رفته بودم.

- خسارت قرارداد مى خواستى؟
* نه، گفتم اگر از من راضى نيستيد، مشكل فنى دارم، رضايتنامه بدهيد بروم اما ندادند.

- بهتر است بحث را عوض كنيم. بيشتر از اين دوست ندارى چيزى بگويى و احتمالاً منتظر يكى- دو ماه آينده هستى. مى خواهم از تيم ملى بپرسم. از تغيير مربى چيزى شنيده اى؟
* نه.

- سخنگوى فدراسيون گفته بود كه فدراسيون مربيان آرژانتينى و برزيلى را بهتر مى داند. به مربيان جوانان و اميد هم اشاره كرده بود.
* نه چيزى نخوانده ام. به هر حال فدراسيون خودش مى داند.

- خودت چى فكر مى كنى. البته خيلى از مردم اعتقاد دارند تيم بسته، خسته كننده و بى شور و نشاط بازى مى كرد.
* بايد ببينيم هدف مان چى بود. ما مقدماتى جام جهانى ۲۰۰۲ خيلى قشنگ تر بازى مى كرديم.

مهدي مهدوي کيا

- تهاجمى تر بوديم.
* آخرش چى شد؟

- حذف شديم.
* مردم حمله و حمله و حمله را دوست دارند كه آخر حذف شويم يا رفتن به جام جهانى را مى خواهند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

- هر دو را با هم، تيم تهاجمى و صعود به جام جهانى.
* تيم تدافعى كامل نبود. زياد حمله كرديم اما راه سختى داشتيم. قطر، اردن و بحرين را پشت سر گذاشتيم كه سال ها با آنها مشكل داشتيم. ما دفاعى بازى نكرديم. ۳ تا به قطر زديم، ۲ تا به اردن. ما هدف داشتيم و شايد از خيلى چيزها گذشتيم تا تجربه تلخ بحرين ۴ سال قبل تكرار نشود. حالا از زير فشار بيرون آمديم. در بازيهاى دوستانه قدرت تهاجمى مان را نشان مى دهيم.

- اما منتقدين با همين روش مشكل دارند. روش هاى بسته و ثابت برانكو، در تركيب، در تعويض و ...
* اما جواب گرفته. ۷-۲۶ بازى و فقط يك باخت! با قبلى ها مقايسه كنيد. اين يعنى كار جديدى كرده.

- با تيم هاى بزرگ مى توانيم نتيجه بگيريم؟ به همين روش
* اتفاقاً با آلمان راحت تر بازى كرديم. اين نظر من است. جلوى كره جنوبى قشنگ بازى كرديم اما جلوى كره شمالى نه. در جام جهانى هم ان شاءالله نتيجه مى گيريم.

مهدي مهدوي کيا

- حضور شماها در بوندس ليگا چقدر به تيم ملى در جام جهانى كمك مى كند؟
* من، وحيد، على دايى، فريدون و على كريمى با فضاى استاديوم ها آشنا هستيم. حدود ۲۰۰ هزار ايرانى اينجا زندگى مى كنند. بايد ببينيم كدام شهر بازى مى كنيم. مثلاً هامبورگ خوب است.

- به خصوص براى تو! آن وقت خيلى چيزها ممكن است عوض شود!
* (مى خندد) بالاخره آينده همه چيز را عوض مى كند.
--------------------------------------------------------------------------------

توماس دال مصاحبه نكرد

توماس دال

او جوان است و با انرژى بيشترى كار مى كند. طرفداران مى گويند پاگلزدورف نتيجه نمى گرفت و تاپ مولر با آن اخلاقش همه را خسته كرده بود.دال كه از تيم هاى پايه و به طور موقت به تيم اصلى آمد نتيجه گرفت و به طرز غيرقابل پيش بينى قرارداد رسمى بست تا مربى ثابت هامبورگ شود.او بعد از تمرين به گرمى نماينده ايران ورزشى را پذيرفت اما از انجام مصاحبه عذرخواهى كرد. «من انگليسى حرف نمى زنم. براى مصاحبه هم بايد امور ادارى باشگاه انجام شود و قبلاً هماهنگ شده باشد.»احتمالاً رويارويى ناگهانى با يك خبرنگار ايرانى او را كاملاً شوكه كرده بود. به قول مهدوى كيا هيچ وقت روزنامه نگاران و عكاسان ايرانى به هامبورگ نيامده بودند. او هميشه تاكاهارا و خبرنگاران ژاپنى را مثال مى زد كه در اين سال ها باشگاه هامبورگ را شلوغ كرده اند. با اين وجود پيگيرى هاى ايران ورزشى براى مصاحبه با دال ادامه دارد.

در همين زمينه:

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/25665

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مصاحبه صريح و خواندني ايران ورزشى با مهدي مهدوى كيا در هامبورگ' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016