«براى برخى ثقيل است باور كنند انسانى مى تواند در آن واحد دو شخصيت حقوقى و حقيقى داشته باشد. مگر اشكالى دارد كه فردى در مجموعه يك ارگان در عين حالى كه مدافع نظرات جمع است، نقدى شخصى داشته و اين نقد را منصفانه و دلسوزانه در معرض ديگران قرار دهد. آيا اگر به او تاختيم و طرح تفكر او را به چالش كشيديم، اين خود نوعى سانسور فكرى نيست و آيا به دست خودمان باعث محبوس شدن افكار ديگران نشده ايم؟» اين تازه ترين واكنش سخنگوى فدراسيون فوتبال به مباحث مطرح شده اخير در مورد تغيير كادر فنى تيم ملى است. قضيه اى كه با سرمقاله روز شنبه وى در روزنامه ۹۰ تحت عنوان «بساط مربيان كروات برچيده مى شود» كليد خورد و روز گذشته او در همين ستون پاسخ منتقدان را داد.
اين اما تمام پاسخ وى نبود. سخنگوى فدراسيون فوتبال كه به زعم خودش با شخصيت حقيقى در روزنامه ها مطلب مى نويسد در سر مقاله ديروز آورده بود: «برخى دوستان مطبوعاتى ما با پرداختن به حاشيه اين مقاله، به جاى نقد فنى آن به تسويه حساب با فدراسيون، تيم ملى و رييس فدراسيون پرداخته اند كه اين عين بى انصافى است.» ولى آيا حق با او است؟ به نظر مى رسد سخنگوى فدراسيون خيلى راحت با قضيه برخورد مى كند. تيترى كه او براى مطلب اش انتخاب كرده يعنى «بساط مربيان كروات برچيده مى شود.»يك تيتر خبرى است كه وقتى از جانب يك فرد مطلع عنوان مى شود، مورد استناد قرار مى گيرد.
وى چند بار ديگر نيز خارج از چارچوب سياست هاى فدراسيون، اظهار نظرهايى كرده كه مشكل ساز شده اما هيچ كس نمى تواند بپذيرد كه اظهار نظر رسمى چنين فردى جدا از شخصيت حقوقى اش است. سخنگوى فدراسيون با صراحت عنوان كرده: «يقيناً بازى تيم ملى كشورمان با سبك بلوك شرق در جام جهانى نتيجه نخواهد داد و تيم ما در آنجا بازيهاى قابل قبولى را ارايه نخواهد داد، لذا از امروز بايد به فكر يك سال ديگر باشيم.» و اين در شرايطى است كه معتقد است فقط نظر شخصى اش را بيان كرده است. نكته قابل توجه اينكه وى ديروز در مصاحبه با يك روزنامه ورزشى گفته: «ما معتقديم ايران با برانكو در جام جهانى هم نتيجه مى گيرد. بنابراين قصد تعويض او را نداريم.» چطور مى شود زمان آبادى حقيقى در سرمقاله اش بنويسد كه «ايران يقيناً با اين نوع بازى در جام جهانى نتيجه نمى گيرد.» و زمان آبادى حقوقى بگويد: «ايران با برانكو در جام جهانى نتيجه مى گيرد.»
آيا ممكن است حميدرضا آصفى سخنگوى وزارت امور خارجه در حضور خبرنگاران از حق طبيعى ايران براى غنى سازى اورانيوم حرف بزند اما در سرمقاله يك روزنامه سياسى بنويسد كه ايران بايد غنى سازى اورانيوم را متوقف كند؟ آيا اين نوشته او در خبرگزارى ها و ساير رسانه هاى خارجى هيچ انعكاسى نخواهد داشت؟ آيا در سراسر دنيا شخصيت حقيقى و حقوقى او را از هم تفكيك مى كنند؟ وقتى سخنگوى فدراسيون طبق معمول با ذهنيتى برانگيخته مى گويد «آنهايى كه اين مطلب را مى نويسند مى خواهند دادكان را بزنند. حالا كه مطرح شده او ممكن است رييس سازمان ورزش شود، قصد تخريب او را دارند» از نزديكى اش با سياستهاى رييس فدراسيون خبر مى دهد.سخنگوى فدراسيون چنان خودش را به دادكان نزديك مى داند كه معتقد است تخريب او تخريب دادكان است، پس چطور ممكن است چنين فردى خارج از چارچوب سياست هاى فدراسيون فوتبال اظهار نظر كند؟ وى در شرايطى در سرمقاله روز شنبه خود نوشته بود «بايد شرايطى ايجاد كنيم تا تيمى هجومى با بازى جذاب و تماشاگرپسند داشته باشيم. فوتبالى كه اين روزها در بازيهاى جام كنفدراسيون ها شاهد بوديم.» كه حدود يك ماه قبل چند تن از مسؤولان عالى رتبه فدراسيون فوتبال به خاطر طرح چنين مسائلى از مطبوعات ورزشى انتقاد كرده بودند. ناصر نوآموز نايب رييس فدراسيون فوتبال همان موقع گفت: «عده اى مى خواهند توقع مردم را از تيم ملى بالا ببرند. به همين دليل مى گويند كه تيم ملى بايد به مراحل بالاى جام جهانى صعود كند. اين عده از برانكو انتقاد مى كنند كه مربى كوچكى است و تيمش خوب بازى نمى كند، در حالى كه ما از او راضى هستيم.»
محمدرضا پهلوان حتى پا را فراتر گذاشت و گفت: «عده اى معلوم الحال شروع به انتقاد از برانكو و بازيهاى تيم ملى كرده اند تا شيرينى صعود به جام جهانى را از بين ببرند.» اما در شرايطى كه سخنگوى فدراسيون جلوتر از همه منتقدان راه افتاده و در مقاله اى كه قابل تكذيب هم نيست، نوشته: «امروز مربيان كروات در تيم هاى باشگاهى ما، با سابقه فوتبال ماشينى بلوك شرق، نتيجه گيرى با حداقل اختلاف و فوتبالى اعصاب خردكن را به نمايش مى گذارند.» هيچ مقام رسمى فدراسيون فوتبال از وى انتقاد نمى كند. خود وى معتقد است كه اين نوشته ها و حرف ها، سياست ديكته شده فدراسيون نيست؛ اما هيچ واكنشى از سوى فدراسيون ديده نمى شود. البته غالباً در اين گونه موارد سخنگوى يك نهاد بايد ديدگاه هاى آن نهاد را در برابر انتقادات و مواردى از اين قبيل اعلام كند كه اينجا چون خود سخنگوى فدراسيون در نقش منتقد ظاهر شده، هيچ كس نيست كه واكنش نشان بدهد.
advertisement@gooya.com |
|
طبيعتاً هر كس ديگرى نيز جاى وى بود نمى توانست خودش را محكوم كند. به هر حال كار خيلى سختى است كه زمان آبادى سخنگو در مقام پاسخگو بربيايد و زمان آبادى مقاله نويس را محكوم كند.
او البته گفته: «اينكه من اين گونه مى نويسم نشان دهنده سطح تحمل بالا و انتقادپذيرى فدراسيون است.» اما هنوز هيچ كس مواضع اين فدراسيون در برابر منتقدان و به ويژه مواضع آن در برابر انتقاد از برانكو و روش بازى تيم ملى را فراموش نكرده است. به همين دليل هم كارشناسان و صاحب نظران نمى توانند بپذيرند كه سخنگوى فدراسيون بدون هماهنگى با مافوق هايش چنين مواضعى اتخاذ كند. او همچنان اصرار دارد كه برانكو تا جام جهانى در تيم ملى مى ماند اما وقتى صحبت هاى دادكان قبل از بازگشت برانكو به ايران مرور مى شود، نمى توان ساده از كنار همه چيز گذشت.
هنوز هيچ كس فراموش نكرده كه دادكان تا آخرين روزها از «سرمربى بودن شاهرخى در تيم ملى» حرف مى زد اما وقتى برانكو آمد او را مدير فنى تيم ملى كرد تا برانكو سرمربى تيم شود. با اين شرايط باز هم مى توان باور كرد كه سخنگوى فدراسيون مواضع شخصى خودش را اعلام كرده و فدراسيون هم مخالف مواضع اوست؟