همه چيز بعد از بازى با سپاهان شروع شد. وقتى كه اميدهاى پرسپوليس در ورزشگاه آزادى با گل هاى رسول خطيبى رنگ باخت و شانس قهرمانى اين تيم كمرنگ تر از قبل شد.
يك روز بعد از بازى راينر سوبل براى استراحتى چند روزه عازم آلمان شد. وقتى كه او در شهر بران شاير كنار خانواده اش بود على پروين در منزل ويلايى اش واقع در لواسان نقشه هاى تازه يى در سر داشت. دور جديد تمرينات پرسپوليس درست يك روز قبل از بازگشت راينر سوبل به تهران آغاز شد. على پروين به سيم آخر زده بود. او نمى خواست سرنوشت قهرمانى پرسپوليس در جام حذفى را به راينر سوبل بسپارد. پروين خودش وارد گود شد و سرخپوشان را به تمرينات سخت و طاقت فرسا واداشت. روز بعد راينر سوبل هيچ كاره بود. او در گوشه يى از زمين با ۴ بازيكن تيم تمرين مى كرد و در آن سو آرش فرزين داماد مدير فنى و مترجم سرمربى تمرينات تاكتيكى را پياده مى كرد. تمريناتى كه از سوى على پروين طراحى شده بود نه راينر سوبل.
بازى كردن على انصاريان در خط حمله، بازگشت رهبرى فرد به تركيب اصلى، استفاده از ايليا پرسكى در آخرين نقطه خط دفاعى و بهره بردن از جواد كاظميان در پيستون راست تغييرات گسترده و تقريباً عجيبى بود كه على پروين در بازى با ابومسلم اعمال كرد و با سكوت مصلحتى سوبل همراه شد. حتى تعويض ها هم برعهده مديرفنى بود تا جايى كه راينر سوبل در برنامه نود به اين نكته اشاره كرد كه تعويض على سلمانى در بازى با ابومسلم به دستور مدير فنى انجام گرفت و برخلاف خواسته هاى او بود.
البته نقش سوبل در بازى با ذوب آهن بيشتر شده بود. او بود كه تركيب اوليه را انتخاب كرد اما با اين تفاوت كه قبل از شروع بازى تفكرات او نقش بر آب شد.
وقتى راينر سوبل تركيب و سيستم تيم را در جلسه فنى قبل از بازى تشريح مى كرد جواد كاظميان از او خواست كه لب خط بازى نكند. حرف كاظميان اين بود كه با حضور پژمان جمشيدى در پيستون راست ضرورتى ندارد كه خودش هم لب خط بازى كند. ستاره تيم پرسپوليس گفته بود: اگر من متمايل به وسط بازى كنم بهتر است. در چنين حالتى وقتى پژمان نفوذ و اقدام به سانتر كند من مى توانم در محوطه جريمه باشم اما اگر بنا باشد لب خط بازى كنم در كار من و پژمان تداخل به وجود مى آيد!
حرف هاى كاظميان با اعتراض سوبل همراه بود. سرمربى آلمانى در واكنش به توضيحاتى كه شماره ۹ تيم ارايه مى كرد برآشفته شد و با لحنى تمسخرآميز گفت: «پروفسور فوتبال ايران! در كار من دخالت نكن. من بهتر مى دانم كه چه بايد بكنم!»
كاظميان كه انتظار چنين برخوردى را نداشت با نگاهى بغض آلود به پروين منتظر واكنش مدير فنى تيم بود. على پروين هم سكوت را شكست و رو به او گفت: «هر كارى دوست دارى بكن، ولش كن. بگذار هرچه دلش مى خواهد بگويد!»
راينر سوبل كه ظاهراً متوجه حمايت مدير فنى از بازيكن شده بود به اين نتيجه رسيد كه ظاهراً مثل بازى با ابومسلم قدرت تصميم گيرى چندانى ندارد.
نكته جالب تمايل سوبل به استفاده از على انصاريان در خط حمله بود و اين اتفاق در حالى رخ مى داد كه على پروين با چنين تصميمى مخالف بود. پروين وقتى متوجه اصرار سوبل به استفاده از انصاريان در خط حمله شد در جلسه فنى قبل از بازى گفت: وقتى ما در بازى با ابومسلم از انصاريان در خط حمله استفاده كرديم آقا اعتراض مى كرد اما حالا كه مى گوييم در زمين حريف بهتر است خط دفاعى را محكم كنيم و انصاريان در خط دفاع بازى كند او لج كرده و مى گويد انصاريان بايد در خط حمله بازى كند!
از اين سو وحيد قليچ اصرار به استفاده از داود فنايى دارد اما سوبل پا در يك كفش كرده و در طول هفته با درخواست مربى دروازه بان هاى تيم مخالفت مى كند. قليچ قبل از شروع بازى هم درباره استفاده از فنايى با سوبل همكلام مى شود اما سرمربى آلمانى تيم كه با چالش جديدى مواجه شده است در پاسخ به مربى دروازه بان ها مى گويد: «نه! ليگ را با محمدى شروع كرديم و با محمدى هم تمام مى كنيم!»
پرسپوليس و سوبل با اين آشفته بازارى كه در اردوى تيم حاكم شده بود به مصاف ذوب آهن مى روند اما حاصل اين وضعيت نابهنجار چيزى نبود جز شكست در آخرين ديدار و جا خوش كردن در مكان چهارمى ليگ برتر!
سرخپوشان نيمه اول را با دريافت يك گل به پايان رساندند. در رختكن تيم جو جالبى حاكم نيست. راينر سوبل هم سعى مى كند ايرادات را به بازيكنان تيمش گوشزد كند اما اصرار او فايده چندانى ندارد. پرسپوليس در نهايت با قبول شكست ۳ بر ۲ راهى رختكن مى شود. پروين مى خواهد كار را يكسره كند. او مثل هميشه در لحظات بحرانى تصميماتى مى گيرد كه به ذهن هيچ كس خطور نمى كند. باز هم نظرخواهى از بازيكنان. البته اين بار نه به خاطر اعتصاب عليه باشگاه، بلكه براى فراهم ساختن زمينه بركنارى راينر سوبل!
سرمربى شكست خورده در اتاق كوچك منتهى به رختكن نشسته است و كمى آن طرف تر على پروين بعد از چند دقيقه سكوت حاكم بر رختكن را اينگونه مى شكند: «بچه ها! سوبل بماند يا نه! مى خواهم نظر شما را بدانم! البته همه چيز بستگى به تصميم خودم دارد ولى نظر شما برايم مهم است!
او البته از استعفاى سوبل كه خبرش را خطيب به كاشانى داده بود هم مطلع است.
بازيكنان پرسپوليس مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند. هيچ كس جرأت اظهارنظر ندارد. يكى دو نفر مى گويند: على آقا اول شما بگو؛ بعد ما!
پروين هم مى گويد: «نه. مى خواهم اول نظر شما را بشنوم. نظر شما ۳۰ درصد تأثير دارد و بقيه اش با من!»
يكى يكى به حرف مى آيند. بازيكنان تيم به خوبى مى دانند كه پروين منتظر چه حرف هايى است. آنها همان حرفى را مى زنند كه على پروين بى صبرانه منتظر شنيدن آن است: «نه، بهتر است برود. نوع تمرينات او به درد ما نمى خورد. با فرهنگ و روحيات ما آشنا نيست. به درد پرسپوليس نمى خورد. بد اخلاق است و ...»
در اين بين فقط پژمان جمشيدى و سهراب انتظارى سنت شكنى كرده و على رغم درگيرى هايى كه در طول فصل با سوبل داشته اند مى گويند: «على آقا! الان وقتش نيست. اگر سوبل را الان كنار بگذاريم مى گويند كاسه كوزه ها را سر او شكسته اند. البته شما صلاح تيم را بهتر از ما مى دانيد!»
پروين بعد از زمينه سازى حرف آخر را مى زند. او حكم اخراج سوبل را از مدت ها پيش صادر كرده بود ولى ظاهراً بهترين زمان براى اعلام آن فرا رسيده بود:«شما من را مى شناسيد. من عادت ندارم كاسه كوزه ها را سر كسى بشكنم. حالا هم كه همه مى گويند او به درد نمى خورد. جام حذفى هم باقى مانده. وقت آن رسيده كه به تيم يك شوك وارد شود. شايد با رفتن سوبل اين شوك به تيم وارد شود.»
راينر سوبل مى خواهد بداند آن سوى رختكن چه مى گذرد. او به ميان شاگردانش مى رود و حرف هايى مى زند كه همه را غافلگير مى كند. شايد سوبل به طريقى از اين«شبه كودتا» مطلع شده بود كه بدون مقدمه چينى گفت:«به حرف من گوش نمى كنيد. انگار در گوش تان پنبه گذاشته ايد. دو حالت دارد؛ يا اينكه كار خودتان را مى كنيد و به حرف هاى من توجهى نداريد يا اينكه به حرف مدير فنى گوش مى كنيد.»
advertisement@gooya.com |
|
در چنين وضعيتى پروين اجازه نمى دهد سوبل يكطرفه به قاضى برود. او حرف هاى سرمربى تيم را قطع كرده و مى گويد:«بچه ها اگر من چيزى به شما مى گويم روى اين قرآن دست بگذاريد. تعارف هم نكنيد.»
اما سوبل حرف هاى ديگرى هم براى گفتن دارد. حالا نوبت به او رسيده كه به تيم شوك وارد كند:«من استعفا مى دهم و مى روم. به اين دليل كه ديگر شما به حرفم گوش نمى دهيد. قراردادم هم رو به اتمام است. دو ماه از حقوقم را هم نگرفته ام و با اين شرايط نمى توانم كار كنم. خداحافظ!»
سوبل رختكن را ترك مى كند اما قبل از او حميد استيلى به عنوان مربى تيم رو به دوربين هاى تلويزيونى از استعفاى سرمربى آلمانى تيم خبر مى دهد. شايد استيلى حق داردكه خوشحال ترين فرد اين مجموعه بحران زده باشد. حداقل اينكه او در غياب سوبل اختيارات بيشترى را برعهده مى گيرد و مجبور نيست كه تماشاگر مربيگرى آرش فرزين باشد!
بعد از حرف هاى استيلى همه دوربين ها در پى شكار راينر سوبل هستند. او آماده پاسخگويى به سؤالات است:«بله. مى شود گفت كه من استعفا دادم. به اين دليل كه بعضى از بازيكنان تيم به حرفم گوش نمى كنند و بعضاً مقابل من جبهه مى گيرند. شايد هم كسى آنها را تحريك مى كند. در هر صورت من با اين وضعيت نمى مانم و مى روم. مى دانم كه ماندنم به نفع تيم پرسپوليس نيست. البته من دو ماه از حقوقم را نگرفته ام ولى جدايى ام قطعى است!»
سوبل در گفت و گو با گزارشگر برنامه نود هم حرف هاى جالبى را مطرح مى كند:«جواد كاظميان به ميل خودش يا دستور ديگر مربيان در منطقه يى بازى مى كرد كه برخلاف برنامه هاى تاكتيكى من بود. تعويض على سلمانى در بازى با ابومسلم برخلاف نظر من انجام شد. در دو ماه اول ناهماهنگى هايى در كادر فنى وجود داشت و دخالت هايى دركارم صورت مى گرفت كه اگر وجود نداشت پرسپوليس قهرمان ليگ مى شد. البته بعد از يكى دو ماه اول اين مشكلات و ناهماهنگى ها برطرف شد. در بازى با استقلال هم بعد از اينكه دو بر يك از حريف جلو افتاديم برخلاف نظر من و به دستور ديگر مربيان عقب نشينى كرديم كه منجر به باخت تيم شد. در بازى با ابومسلم و اين مسابقه هم وضعيتى حاكم بود كه...»
راينر سوبل سعى داشت هرطور كه شده بعد از اين بازى در استوديو برنامه نود حاضر شود تا دست به افشاگرى هاى ديگرى بزند. وقتى سوبل در فرودگاه مهرآباد بود نزديكان پروين يك لحظه او را تنها نمى گذاشتند و مى خواستند بدانند كه او با چه كسانى در ارتباط است و چه مى گويد. خبر مكالمه او و عادل فردوسى پور هم خيلى زود به گوش على پروين رسيد مجرى فرصت طلب برنامه نود كه مديرفنى پرسپوليس دل خوشى از او ندارد سعى داشت تا تنور داغ است جنجال بزرگى به پا كند كه اين بار تيرش به سنگ خورد. سوبل وقتى به تهران رسيد كه سوت پايان برنامه نود به صدا درآمده بود اما على پروين هنوز به دنبال حل اين معما بود كه در اين گير و دار فردوسى پور چه كارى با راينر سوبل دارد و چرا مدام با او تماس مى گيرد!
البته داستان دوشنبه شب پرماجراى پرسپوليس به همين جا ختم نشد. على پروين در مسير اصفهان - تهران تكليف كادر فنى پرسپوليس در جام حذفى را روشن كرد. او در هواپيما رو به استيلى گفت:«تا جام حذفى تو بايد تيم را تمرين بدهى. البته زير نظر من. يك ماه فرصت دارى جوهر خودت را نشان بدهى آقاى حميدخان. اين گوى و اين ميدان.»
به اين ترتيب على پروين آب پاكى را روى دست آرش فرزين هم ريخت. او در فرودگاه مهرآباد با خنده به دامادش گفت:«برو! اين بچه ها هم از شر تو خلاص شدند و هم از دست سوبل!»
با اين اوصاف به نظر مى آيد كه در جام حذفى مربى جديد به كادر فنى پرسپوليس اضافه نشود.
-------------------------
خبر ورزشي:
زوبل: پروين مىگذاشت پرسپوليس قهرمان مىشد! از بيرون به بازيکنان "خط" مىدادند
راينر زوبل سرمربى پرسپوليس پس از آخرين ديدار ليگ برابر ذوبآهن رسماً استعفاى خود را نوشت و به پروين داد و مقابل دوربينهاى تلويزيونى و خبرنگاران در پاسخ به سؤالات گوناگون درخصوص اين استعفا و... چنين گفت:
* همه چيز خوب پيش مىرفت تا اينکه در بازى با ابومسلم من احساس کردم بچهها از من حرفشنوى ندارند و اين کاملاً مشهود بود صبح بازى با ذوبآهن هم من کاملاً فهميدم که کسى به بچهها از بيرون خط مىدهد با اين وضعيت کار کردن براى من سخت بود. مثلاً من از کاظميان خواستم مهاجم باشد ولى از بيرون پست او را تغيير دادند.
* من از کار کردن در پرسپوليس پشيمان نيستم البته با مشکلاتى روبهرو بوديم مثلاً در اوايل فصل بچهها مانده بودند حرف چه کسى را گوش کنند پروين دائماً خط مىداد خب اين باعث شد که نتيجه نگيريم ولى بعداً که اوضاع خوب شد و من خودم تصميم گيرنده شدم نتايج خوبى گرفتيم اگر آن دخالتها نبود حتى قهرمان مىشديم.
* در قرارداد من قيد شده بود که حرف اول و آخر را خودم بزنم اما چنين نبود و در چند ماه اول و اين آخرىها من تصميم گيرنده نهايى نبودم.
* دو ماه است حقوق خودم را دريافت نکردم خب چطور مىتوانم کار کنم صلاح ديدم با اين وضعيت در جام حذفى با پرسپوليس نباشم. به هر شکل پرسپوليس مىتوانست خيلى بهتر از اينها نتيجه بگيرد.