گفتگوي ايران ورزشي با برانکو: نمى توانم به تركيب تيم دست بزنم

سعيد اكبرى
تمرين تيم ملى تمام مى شود. در وسط زمين ايستاده. با يك دوربين خبرى مصاحبه مى كند. خبرنگاران لب خط چمن ايستاده اند. منتظرند تا او مثل هميشه به سؤال هاى ريز و درشت پاسخ بدهد. مأمور حراست از راه مى رسد: «از زمين برويد بيرون» اصرار مى كنيم فقط چند دقيقه زمان مى خواهيم. مأمور ول كن نيست. برانكو ما را مى بيند، متوجه مى شود با كلى تمنا! منتظرش هستيم. از چلنگر مى خواهد به مأمور بگويد ما را بيرون نكند. حالا او مقابل ما است، با روحيه يى مثال زدنى كه وقتى با گرمى خاصى مى گويد: «سلام گرمى به همه شما» حالا حداقل مطمئنم وسط مصاحبه عصبانى نمى شود!
استرس نداريد. خيلى با روحيه نشان مى دهيد. خبرى است؟
<نه چه خبرى؟ شما هم اگر جاى من بوديد اينقدر شارژ روحى مى شديد. مى بينيد كه تمرينات با شور خاصى برگزار مى شود. بچه ها روحيه خوبى دارند، حضور هواداران در تمرينات هم باعث شده تا از نظر روحيه و انگيزه در حالت ايده آل باشيم.
پس از چيزى نمى ترسيد؟!
<ترس! نه من از هيچ كس و هيچ چيز نمى ترسم. هميشه سعى مى كنم به چيزى كه مى خواهم برسم، كسى نمى تواند مانعم شود! اين روحيه را به تيمم هم تزريق كرده ام. اميدوارم چنين روحيه يى در مقابل بحرين و كره شمالى و ژاپن هم در بچه ها و تيم وجود داشته باشد. ما در وضعيت فوق العاده يى هستيم. فكر مى كنم با ادامه چنين شرايطى در تهران به هدف اصلى مان برسيم.
در اين لحظه يكى از گزارشگران دوربين هاى خبرى به سمت برانكو مى آيد. از دست بازيكنان تيم ملى ناراحت است. رو به برانكو مى گويد: «واقعاً تأسفبار است. اينها در خانواده هايشان خوب تربيت نشده اند. اين همه منتظر مانده ايم با دو، سه نفرشان مصاحبه كنيم، بدون توجه به داد و فريادهاى ما مى روند. اگر مى شود شما آنها را تربيت كنيد.»
سرمربى تيم ملى هم با چهره يى كه خنده بر آن كليد شده، جواب مى دهد: «قول مى دهم تربيت شان كنم!» و مصاحبه با ما دوباره ادامه پيدا مى كند.
از وضعيت تيم حرف مى زديد. چقدر از كار بچه ها راضى هستيد؟
<شما چه نظرى داريد؟
براى ما نظر شما مهم است.
<بچه ها واقعاً سرحال و آماده هستند. يقيناً از كارشان راضى ام. انتظار دارم لژيونرها تا آخر همين هفته به اردوى تيم برسند. هاشميان، مهدوى كيا و رحمان رضايى جمعه وارد ايران مى شوند و شنبه آينده در تمرينات حاضر مى شوند. نيكبخت هم چنين وضعيتى دارد.
حرف خاصى از بازى آذربايجان باقى مانده؟ مى گويند آنها با تمام نفرات به ايران مى آيند.
<بله معمولاً اغلب تيم ها در رقابت هاى تداركاتى با تمام نفرات حاضر مى شوند تا مشكلات شان را برطرف كنند. دليلى ندارد آذربايجان بازيكنان اصلى اش را نياورد. آنها خود را براى رقابت هاى مقدماتى اروپا حاضر مى كنند و ما هم براى آسيايى. در اين بازى تلاش مى كنيم تمام نفرات را محك بزنيم تا ببينيم چند مرده حلاجند!
كعبى دو روزى است در تمرينات حاضر شده. چقدر آماده است؟
<خيلى، حسين از آن دسته بازيكنانى است كه هيچ وقت خسته نمى شود. طبيعتاً ما انتظار چندانى از او نداريم چون براى السد بازيهاى سنگينى انجام داده.
محمد محمدى در تمرينات خيلى خوب نشان مى دهد، چقدر احتمال دارد مقابل آذربايجان در تركيب باشد؟

<بايد ببينيم تا روز بازى وضعيت گلرها چطور است. ولى بايد بگويم اگر محمدى خوب نبود به تيم ملى دعوت نمى شد. حالا تمام بچه هايى كه در اردو هستند برايمان باارزشند. بايد وضعيت را ارزيابى كنيم و از بين ميرزاپور و محمدى مقابل آذربايجان از يكى استفاده كنم.
اغلب اوقات در بازيهاى رسمى و دوستانه ميرزاپور فيكس است پس...
<من به ياد مى آورم محمدى و رحمتى به جاى ميرزاپور در تركيب قرار گرفته اند. ما هيچ وقت بين بازيكنان فرق نمى گذاريم. هر كس شايسته باشد در تركيب قرار مى گيرد.
مهدى پاشازاده در روزهاى اخير دوباره از شما يك فرصت خواسته. اين فرصت را مى دهيد؟
<از همين جا مى گويم مهدى پاشازاده هنوز مى تواند به تيم ملى فكر كند. درهاى تيم ملى هميشه به روى او و ساير ايرانى ها باز است. من هيچ وقت منكر توانايى هاى پاشازاده نشده ام ولى بايد وضعيت فعلى تيم ملى را هم در نظر گرفت. ببينيد من تا پيش از رقابت هاى حساس نمى توانم در تركيب تيمم دست ببرم. تازه رقابت در برخى از پست ها مثل دفاع و هافبك زياد است. رحمان رضايى، گل محمدى، نصرتى، كعبى و... همه شايسته هستند. من پاشازاده را مى توانم به جاى چه كسى بياورم؟
يعنى در آينده به او فرصت مى دهيد؟
<بله اگر خوب بازى كند چرا نه؟ او مى تواند هنوز اميدوار باشد.
سؤال ديگر من اين است كه مى گويند مسؤولان كميته ملى المپيك پيشنهاد داده اند تيم المپيك را هم شما در دست بگيريد. اين قضيه چقدر صحت دارد؟
<خواهش مى كنم در اين باره سؤالى نپرسيد. ما فعلاً روى ۳ بازى باقيمانده تمركز كرده ايم، اين تمركز ما را به هم نريزيد. من در شرايط فعلى فقط به تيم ملى فكر مى كنم.
اگر پيشنهاد بدهند قبول مى كنيد؟ به هر حال شما يك بار تيم المپيك را قهرمان بوسان كرده ايد.
<چانه مى زنى؟ گفتم نمى خواهم تمركزم به هم بريزد.