"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2005-05-01' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Sunday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

مصاحبه اى با "اسون گوران اريكسون" مربى سوئدى تيم ملى انگليس: فاتح جنگ جهانى سوم مى شويم، ايران

اسون گوران اريكسون

* منبع: ايوى نينگ استاندارد مترجم: وصال روحانى

* اگر انتقادات فنى باشد، هيچ ايرادى در آن نمى بينم، اما كارى كه رسانه هاى بريتانيا مى كنند بينى فرو كردن در زندگى خصوصى افراد و ترور شخصيت است.

مهمترين ايراد وارده به اسون گوران اريكسون اين است كه چرا طى بيش از ۴سال و ۵ماه رهبرى تيم ملى فوتبال انگليس اين تيم را صاحب هيچ مقامى نكرده است و اين ايرادى است كه شايد بزرگترين عيب و مسأله اى غيرقابل رد كردن باشد. او كه از لاتزيو ايتاليا و در شروع زمستان ۲۰۰۱ به انگليس كوچ كرد، در سطح باشگاهى ناموفق نبود و رساندن همين تيم به عناوين قهرمانى «ليگ» و «جام حذفى»ايتاليا از آن دست و نشانه هاى صحت اين ادعا بود. اما با رهبرى سرد و فاقد شور و انگيزه اين مربى ۵۷ساله سوئدى، انگليس در مراحل يكچهارم نهايى جام جهانى ۲۰۰۲ و جام ملتهاى اروپا ۲۰۰۴ حذف شد و با اين كه صعودش به دور پايانى جام جهانى ۲۰۰۶ بسيار محتمل مى نمايد، بعيد نيست كه سرنوشت او و شاگردانش در «آلمان» چيزى بهتر از موارد پيش نباشد.
به همين خاطر است كه اريكسون تأكيد دارد اگر دوره كارش در انگليس بدون فتح جام و عنوانى به پايان برساند، خود را هر چيزى خواهدشمرد الا يك مربى موفق و در انگليس. تقريباً همگان به همين شكل مى انديشند و تعداد كسانى كه مى خواهند سر به تن او نباشد(!) و بركنارى او را لازم و مفيد مى دانند، اصلاً كم نيست...
* قرارداد شما با انگليسى ها تا ۲۰۰۸ امتداد دارد، اما خيلى ها شرط بسته اند كه شما بسيار زودتر از آن و حتى بعد از پايان جام جهانى ۲۰۰۶ سرنگون خواهيد شد.
- از نظرات ديگران اطلاعى ندارم، اما اين را مى دانم كه اگر طى اين مدت جامى نبرم، تحت هيچ شرايطى عنوان يك مربى موفق به من اطلاق نخواهدشد و خودم بروم، بهتر از آن است كه عذرم را بخواهند! اين الزامى است كه من حس مى كنم و بايد آن را انجام بدهم.
* آيا پيشتر هم در چنين وضعيتى قرارگرفته بوديد؟
- هرگز . من تقريباً در هر جا و تيمى كه بوده ام، آنجا را با حداقل يك جام ترك كرده ام. فقط در فيورنتينا اتفاق افتاد كه دست خالى بمانم و آن هم بدين سبب بود كه در آن مقطع خاص زمانى امكان و وسايل هيچ فتح و پيروزى اى در فلورانس وجود نداشت و به واقع تيم از هيچ امكان و شانسى در اين ارتباط برخوردار نبود. در باشگاههاى ديگرم كه شامل گوته بورگ، بنفيكا، آ.اس.رم، فيورنتينا و سمپدوريا هم مى شد. تا زمانى كه جامى را تصاحب نكردم، از آن جاها نرفتم. به همين خاطر است كه نياز به تكرار اين كار را در انگليس هم حس مى كنم و به واقع چاره اى جز اين ندارم. اميدوارم اين شانس را بيابم كه كارى مشابه را در «آلمان ۲۰۰۶» نيز انجام بدهم و انگليس را صاحب جام و عنوانى در آنجا و رقابتها كنم.
* و اگر نكنيد، خواهيد رفت. آيا مى دانيد؟
- لابد همينطور است. من گله اى نخواهم داشت. به هر حال اين حق هر استخدام كننده است كه عذر كارمندش را بخواهد.
* آيا خودتان از حاصل كارتان پس از اين مدت طولانى راضى هستيد؟
- چرا كه نه؟ اگر مسأله جام نبردن مان را فاكتور بگيريد، مى بينيد كه مجموعاً ركورد بسيار خوبى دارم. من در ۵۲مسابقه تيم ملى انگليس را رهبرى كرده ام كه ۲۹ تاى آن در ديدارهاى رسمى بوده و در اين بازيها رسمى و مرتبط با جام ها ما فقط ۳بار باخته ايم. يك بار به برزيل در جام جهانى ۲۰۰۲ و يك مرتبه هم به هريك از تيم هاى فرانسه و پرتغال در يورو ۲۰۰۴ كه شكست آخر فقط با ضربات پنالتى بوده است.
فكر نمى كنم كمتر كسى در ميان مربيان ملى جهان چنين دستاورد و وضعى داشته باشد.
* با اين حال به روش ها و نوع برخورد شما با بازيهاى دوستانه نيز ايرادات زيادى گرفته شده است. دعوت از بازيكنانى غيرقابل شمارش و تعويض تقريباً تمام نفرات تيم در نيمه دوم اين ديدارها و استفاده از آنها در پست هاى غيرتخصصى باعث شده است كه اين بازيها به جاى تداركاتى بودن تبديل به اتلاف وقت و بودجه شود.
- اين نظر ديگران است، اما من از شما مى پرسم كه اگر در اين مسابقات نيز نتوانم كانديداهاى بازى در تيم ملى و جوانترها را بسنجم و تمام آزمايش هاى موردنظرم را به عمل بياورم، پس كجا و كى مى توانم؟من نمى توانم اين كاررا طى مسابقات رسمى انجام بدهم، چون آنجا مكان ريسك نيست و اگر جوانترها و امتحان پس نداده ها در چنان روزهايى مرتكب اشتباه شوند و تيم ببازد، بزرگترين ايرادها را به من خواهندگرفت، ولى اگر در ديدارهاى دوستانه اين كار را بكنيم و شكست هم بخوريم، هيچ چيز از دست رفته نخواهدبود. بازيهاى دوستانه را گذاشته اند تا مربيان امتحان ها و تست هاى مورد نظرشان را طى آن انجام بدهند و من هم جز اين كارى را صورت نداده ام.
* با اين حال خيلى ها مى گويند طى اين چهار سال و اندى شما هرگز شور و شوقى را كه بايد از يك مربى ملى ديده شود، از خود بروز نداده ايد و در نتيجه تيم تان نيز مثل خود شما سرد و «يك شكست خورده از قبل» بوده است.
- من نمى دانم اين ايده ها و ادعاها را از كجا مى آورند. كدام مربى را در سطح جهان مى شناسيد كه مايل به پيروزى تيم تحت فرمانش نباشد و كوتاه بيايد؟ اگر تماشاگران انگليسى تيم شان را دوست دارند، من هم به عنوان مربى آن به همان اندازه خواهان پيروزى هاى آن هستم و هر چه تيم موفق تر باشد، من هم نمره قبولى بالاترى را خواهم گرفت. نمى دانم چرا فوتبالدوستان انگليسى اين تصور و برداشت غلط را دارند كه بيشتر از من پيروزى هاى تيم را مى خواهند، مگر مى شود؟
* مطبوعات انگليسى طى اين مدت شما را هم به خاطر ناكامى هاى تيم ملى و هم مسائل زندگى خصوصى تان سلاخى كرده اند، اينطور نيست؟
- چرا و بايد اعتراف كنم كه برخلاف تصورات و اميدهاى اوليه ام از اين مخالف خوانى ها و قصابى ها يكه خورده ام. من هر انتقادى را تا زمانى كه در راستاى مسائل ورزشى و به لحاظ فنى باشد، مى پذيرم و ايرادى هم در آن نمى بينم، اما آنچه در رسانه هاى انگليسى جريان دارد، متأسفانه نه اين روند بلكه گونه اى از ترور شخصيت و بينى فرو كردن در زندگى خصوصى افراد و جنجال به پا كردن در اين خصوص است. انگليس در اين زمينه از تمامى كشورهاى ديگر بدتر است و واقعاً در اين زمينه بايد تجديدنظر صورت گيرد، زيرا مربيان ملى فرارى خواهند شد.
* آيا بخشى از ايرادات را متوجه خود نمى دانيد؟
- گفتم كه من در بخش فنى ايرادى در قضيه نمى بينم، بگذار نظرات شان را بگويند و تيم ملى را نقد كنند، اما متأسفانه در انگليس حاشيه بر متن مى چربد و عكس هاى من بيشتر به خاطر كنجكاوى هاى چند نشريه در زندگى خصوصى ام مكرر چاپ مى شوند ونه همراه با نقدهاى فنى. آنگاه هم كه قضيه بعد و جنبه فنى پيدا مى كند، افراط حرف اول را مى زند و زياده روى مى كنند، مثل ديدار دوستانه چندى پيش مان با هلند كه فرداى آن روز وقتى مطبوعات را باز كردم تصور كردم جنگ جهانى سوم شروع شده است و از هر سو گازانبرى و با هدف قتل (!) به من تاخته بودند. نمى توانستم باور كنم. واقعاً بى منطق بود. ما حتى اگر آن بازى را مى برديم، هيچ چيز خاصى را به ما نمى دادند و بنابراين نمى فهمم چرا آن طور شلوغ كرده بودند. آن هم در خصوص ديدارى دوستانه.
* مردم مى گويند حتى اگر انگليس به دور پايانى جام جهانى ۲۰۰۶ برسد، آنجا باز ناكام خواهد شد. استدلال شان نيز صحيح مى نمايد. مردانى مثل بكام و اوون آشكارا نزول كرده و ستاره هاى ۶ ، ۷سال پيش نيستند و جوان ترها نيز على رغم تعريف هاى شما چنگى به دل نمى زنند.
- نمى دانم چرا اين حرف را مى زنند. آيا وضع ساير مدعيان و حاضران از ما بسيار بهتر است؟ آيا ايتاليا از ما خيلى روبه راه تر است؟ اسپانيا و پرتغال چطور؟ حتى آلمان كه ميزبان جام است، مشكل دارد. وقتى آن جام شروع مى شود شانس و امكان قهرمانى تمام مدعيان اصلى تقريباً برابر است و اين شامل ما نيز مى شود. نبايد نااميدانه به قضيه نگريست.
* ظاهراً اميدوار به كسب نتيجه اى بهتر به «آلمان ۲۰۰۶» در قياس با جام هاى قبلى هستيد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

- همين طور است. يك مسأله كه مرا خوشبين تر كرده، وقت بيشترى است كه اين بار براى تدارك ديدن خواهيم داشت. با اصرارهاى مكرر و طولانى و تلاش هاى يكى دو سال اخير من سرانجام اتحاديه فوتبال انگليس پذيرفت كه رقابت هاى داخلى را در بهار ۲۰۰۶ يك ماه قبل از شروع جام جهانى تعطيل كند تا ما چنين وقتى را براى تمرين و هماهنگى و كار گروهى در اختيار داشته باشيم. اين وقتى است كه واقعاً براى «تيم شدن» به آن نيازمنديم. اضافه بر آن ملى پوشان چون در يك فصل طولانى از رقابت هاى باشگاهى شركت جسته اند، خسته اند و نياز به استراحت و تمديد قوا خواهند داشت و آن يك ماه به آن كار نيز اختصاص خواهد يافت. اين قضيه در جام جهانى قبلى (۲۰۰۲) رعايت نشد و ما چوبش را در ژاپن و كره جنوبى خورديم. من به وضوح حس مى كردم كه تيم ما در آن جا خسته است و نشاط و شادابى لازم را ندارد.
* آيا تنها دليل شكست تان همين مسأله بود؟
- بله، همين بود. در فوتبال امروز دنيا وجه آمادگى جسمانى و پرنيرو و سرحال بودن يك بحث اساسى و حياتى شده است. درست است كه بحث فنى هم اهميت دارد و بايد شانس هم در مواردى مثل خطاها و ضربات پنالتى به يارى تان بيايد، اما در درجه اول وجلوى صف، مسأله آمادگى جسمانى قرار دارد و بدون آن به هيچ جا نمى رسيد. ما متأسفانه طى سال هاى اخير هر گاه تورنمنت هاى بزرگ از راه رسيده، با خستگى راهى ميدان كارزار شده ايم و نفرات ما دلزده و بى اشتها و بدون ذوق نشان داده اند.
* تنها كسانى كه در اين ارتباط از شما حمايت كرده و پاى شما ايستاده اند، ظاهراً شاگردان تان در تيم ملى انگليس هستند كه گفته اند مايل به ابقاى شما هستند.
- من طى اين سال ها بهترين روابط را با آنها داشته ام و حمايتى كه مى گوييد، نتيجه و محصول همين روند است. خوشبختانه ما در درجه اول دوست بوده ايم و سپس استاد و شاگرد و اين باعث شده است فزون تر به روحيات يكديگر پى ببريم. اگر آنها از من دفاع كرده اند، در عوض من نيز در هر فرصتى از آنها حمايت كرده ام. اين به واقع احساسى دوطرفه و مبتنى بر اعتماد متقابل است.
* اصلاً پنهان نكرده ايد كه پس از اتمام كارتان در تيم ملى انگليس به فعاليت در سطح باشگاهى باز خواهيد گشت. اما كدام كشور و كدام تيم باشگاهى؟
- اينها مشخص نيست و صبر كنيد تا گذشت زمان جواب سؤال هايتان را بدهد. من تا تابستان ۲۰۰۸ با انگليس قرارداد دارم و لااقل فرض موجود اين است كه تا آن موقع در اينجا خواهم ماند و بديهى و منطقى است كه از حالا براى دو سال بعد تصميم نگرفته باشم، حتى اگر گرفته باشم!

در همين زمينه:

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21856

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مصاحبه اى با "اسون گوران اريكسون" مربى سوئدى تيم ملى انگليس: فاتح جنگ جهانى سوم مى شويم، ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016