چهار سال پيش دو، سه روز بعد از جنجال بزرگ ۹ دى مديران ارشد روزنامه هاى ورزشى را به جلسه يى دعوت كردند تا بگويندآنچه پيش آمده، نتيجه هيجانى است كه روزنامه ها ايجاد كرده اند.
در آن جمعه شب به ياد ماندنى بازيكنان پرسپوليس و استقلال به جان هم افتادند و در پى آن تماشاگران از فحاشى فراتر رفتند و در پايان بازى شيشه اتوبوس ها و مغازه ها را خرد كردند. فردا صبح بازيكنان خاطى به دادگاه فرا خوانده شدند و تا روزها پس از آن التهاب اجتماعى به شكلى غير قابل انتظار بالا بود. جلسه مديران و مسؤولان مطبوعات ورزشى هم به همين خاطر تشكيل شد. در اين جلسه كلى توصيه اخلاقى شد كه مگر يك فوتبال چه ارزشى دارد؟ از همين جمع عده يى از جماعت مطبوعاتى جلودار شدند و به شكلى افراطى پاى اخلاق و ارزش را وسط كشيدند و تا توانستند از جريانات هيجان ساز و بازيكنان و مربيان دو تيم انتقاد كردند. در اين ميان تنها كسى كه جانب افراط را نگرفت اردشير لارودى بود. او بر خلاف نظر جريان اخلاق گرا و نامأنوس جلسه، توضيح داد كه اين اتفاقات در ذات فوتبال است. پسنديده نيست، اما جزيى از برخوردهاى بزرگ ورزش و فوتبال به حساب مى آيد كه بايد نگاهى متفاوت به آن داشت و انعطاف بيشترى در برابرش نشان داد.
و حالا ۲۴ ساعت مانده به «دربى» بزرگ سال ۸۳ ديگر هيچ اثرى از آن همه شور و هيجان باقى نمانده است. همه نگرانند كه نكند تفكراتى كه هياهوهاى استقلال - پرسپوليس را غير ضرورى مى دانست به نتيجه رسيده باشد. ممكن است اين بار حساسيت بازى هاى مقدماتى جام جهانى، حضور ستارگان فوتبال ايران در خارج از كشور و فقدان چهره هاى مطرح ملى پوش در دو تيم پرطرفدار از دلايل جذابيت كمتر مسابقه جمعه به حساب آيد اما واقعيت اين است كه «دربى» ، «دربى» است و بهتر است با شور و حال طبيعى خودش برگزار شود.
حتى نمى توانيم قبول كنيم كه اين بازى ۳ امتياز دارد. هيچ گاه حرف هاى كليشه يى و خسته كننده بعضى از بازيكنان كه با اين كلمات پند اخلاقى مى دادند، برايمان ملموس و قابل فهم نبوده و نيست. «دربى» ربطى هم به جدول ليگ يا قهرمان شدن و قهرمان نشدن دو تيم ندارد. بهتر است بى تعارف باشيم. كسانى كه در زندگى شان طرفدار واقعى استقلال و پرسپوليس بوده اند كافى است لحظاتى خاطرات خود را مرور كنند تا به ياد بياورند كه برد اين بازى برايشان چقدر مهم تر از قهرمانى ليگ يا باشگاه هاى تهران بوده است. به خودمان كه نمى توانيم دروغ بگوييم.اين فرهنگ «دربى» است. رويدادى استثنايى كه ربطى به سطح و كيفيت فوتبال يا موقعيت اجتماعى و فرهنگى يا جدول مسابقات ندارد.
داشتن «دربى» بزرگ، جزيى از عظمت فوتبال يك كشور به حساب مى آيد. كشورها با همين دربى ها به فوتبال خود مى نازند. رئال - اتلتيكو، لاتزيو - رم، ميلان - اينتر يا بوكاجونيورز - ريورپلاته از ويژگى هاى فوتبال جهان اند.سازمان هاى فوتبال از داشتن چنين اتمسفر هيجان انگيزى به خود مى بالند و با حفظ شور و حال همين بازى ها فوتبال خود را به رخ ديگران مى كشند. كشورهايى كه دنبال معرفى فوتبال خود هستند بخش مهمى از كتاب يا CD هاى تبليغاتى را به دربى هاى مهم كشورشان اختصاص مى دهند تا بگويند فوتبال در مملكتشان تا چه حد زنده است. و در اين ميان حركات زشت تماشاگران يا هوليگانيسم هم كه گاهى تا مرز به خطر افتادن جان انسان ها پيش مى رود مانع از جذابيت هاى مسابقات مهم و دربى ها نمى شود.
در گذر زمان تدابير شديدتر و محكوميت هاى سنگين تر در نظر گرفته شد تا خشونت نفرت انگيز از فوتبال دور شود. اما سياستى براى كاهش جذابيت فوتبال اتخاذ نشد.
advertisement@gooya.com |
|
در اين سوى دنيا رويارويى پرسپوليس - استقلال افتخار آسيا است. در آسيا هيچ مسابقه باشگاهى نتوانسته ۱۰۰ هزار تماشاگر به استاديوم بياورد. اما «دربى» تهران در تاريخ خود سابقه ۱۲۰ هزار تماشاچى را دارد. شك ندارم كه بن همام يا پيتر ولاپان عظمت دربى پرسپوليس - استقلال را بارها و بارها به رخ همتايان جهانى خود كشيده اند.
چندى پيش مجله فيفا كه در چند بخش دربى هاى بزرگ جهان را معرفى مى كرد استقلال - پرسپوليس را يكى از اتفاقات مهم فوتبال جهان به حساب آورد.
و همه اينها سرمايه ما ايرانى ها است كه لازم است در حفظ آن هوشيارتر عمل كنيم و حفظ اين سرمايه ممكن نيست مگر آنكه به ابعاد چنين پديده يى آشنايى كاملى داشته باشيم.
طبيعى است در بين همه اين دربى ها بعضى ها حساسيت كمتر يا بيشترى داشته باشند اما قابل قبول نيست كه بخواهيم با اطلاعاتى غلط يا نگاهى غير كارشناسى دست به تخريب يا تهديد اين شور اجتماعى بزنيم. اين جشن بزرگ متأسفانه پيامدهاى تلخى هم درون خود دارد. اما شايسته نيست با تحليل هاى غير ورزشى روش هايى به كار گيريم كه به آينده فوتبال آسيب بزند.
سال گذشته يكى از مسؤولان ورزش پيش از بازى فصل استقلال - پرسپوليس فاش كرد: «گفته ايم بازى مساوى تمام نشود.» آن بازى مساوى تمام شد اما اين نگرانى قوت گرفت كه مبادا كار به جايى رسيده باشد كه ديگر با پمپاژ هيجان و انگيزه هم نشود اين ديدار را به عنوان يك اتفاق مهم به جريان عمومى فوتبال جهان برگرداند.
حتى لازم نيست به ابعاد اقتصادى و اجتماعى دربى هاى بزرگ بپردازيم. كافى است يك لحظه پيش خودمان فكر كنيم همه آن افرادى كه از روزهاى قبل متوجه اين بازى نبوده اند، روز جمعه به استاديوم نمى آيند و پاى تلويزيون نمى نشينند، در آن لحظه كجا و مشغول چه كارى خواهند بود؟ آيا منافع يك «دربى پرهيجان» بيش از ضررهاى «بازى معمولى ۳ امتيازى» نيست؟