"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2003-12-11' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Thursday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

نان سحرآميز، پيرامون برگزيده شدن مهدوي کيا به عنوان بهترين بازيکن آسيا، امير عربي، شرق

تنديس طلا را كيا برد. همان پسري كه از دل زمين هاي خاكي خيابان خاوران روئيد، به بانك ملي رفت و شكل گرفت. در متن فوتبال باشگاهي تهران غرق شد، تماشاگران را بر سكوهاي امجديه ميخكوب كرد و به پرسپوليس رفت. در جام جهاني درخشيد، به بوندس ليگا رفت و صيقل خورد، غلط هاي حركتي اش را رفع كرد و ساده و بدون ادا بازي كردن را فرا گرفت. به ايران آمد و براي تيم ملي بازي كرد. اين بار اما انگ كم فروشي خورد، تاب نياورد و رفت؛ اما نه براي هميشه. كوشش كرد و باتجربه تر شد و اين تجربه در سخت ترين لحظات به مددش آمد تا بهترين بازيكن آسيا شد.

تنديس طلا را كيا برد. همان جواني كه لحظات نابي را برايمان به تصوير كشيد؛ با آن حركات هنرمندانه كه تعريف درست تكنيك در عمق آن ها نهفته است. فرستاده فوتبال ايران در آلمان كه حضورش در هامبورگ- بيشتر از هركسي- گرمايي ويژه را به مجامع ايراني آلمان هديه كرده، با رويكرد صحيح به فوتبال مدرن و رعايت قواعد بازي به اين افتخار نائل آمد و ما مانده ايم كه مگر ممكن است، از متن اين فوتبال واپس گرا مهدي مهدوي كيا بيرون آيد؟ گرچه ما هم مي دانيم كه رفتارهاي نامتعارف او- البته در فوتبال ايران- چنين موفقيتي را سبب شد وگرنه او بچه همين فوتبال است.

آنچه او را از ديگران متمايز ساخت، نوع رويكردش به فوتبال مدرن بود. براي رسيدن به شناخت از راه درستي رفت و دانست كه براي رسيدن به قله بايد از آن مسير، با چه قوانيني عبور كند. قواعدي كه امروز در هيچ كتابي نوشته نشده و هيچ آئيني مثل آنچه در كتاب آئين هاي جوانمردي و پهلواني مي خوانيم، برايش وجود ندارد.مهدي به فراست دريافت كه چگونه بايد رفتار كند و چگونه با رعايت اخلاق حرفه اي مي تواند در مسير پيشرفت گام بردارد. ديگران در فوتبال ما بر آن بودند، يك شبه طي طريق كنند، او اما متفاوت از بقيه گام به گام پيش رفت. مسيري كه ديگران با چشمان بسته در آن گام برداشتند و البته متزلزل هم پيش رفتند ، مهدوي كيا مثل يك هنرمند پيمود. با چشماني باز از تاريكي ها گريخت و با چشماني بسته وارد روشنايي ها نشد. تنديس طلا را او برد، چه كسي شايسته تر از او؟ اما براي ما چشم انداز پيش رو همچنان راز آلود است. نگاه به مهدوي كيا حسرت را به دل مي نشاند. حسرت تمام چيزهاي از دست رفته را.زمين هاي خاكي پائين شهر كه كاشف حقيقي استعدادهاي ناب بودند و تيم هاي سازنده اي مثل راه آهن و بانك ملي و شاهين، كه از آن زمين ها تغذيه مي كردند و مربيان بازيكن سازي مثل رسول مددنوعي، امير ابوطالب، محمد صلاحي، علي دانايي فرد و اردشير لارودي. همه رفتند. چه چيزي يا چه كسي جايشان آمد؟ زمين هاي خاكي خراب شدند و پارك ها ساخته شدند. ورزش به سوي خصوصي شدن گام برداشت اما در ميانه راه متوقف شد. زمين هاي جديد ساخته شده اند. چمن مصنوعي و استخر و سونا كه همه دولتي و پولي بودند. چمني حسرت بار براي بچه هايي كه امروز به كلوپ هاي بازي هاي كامپيوتري خزيده اند و به جهان توهم گام نهاده اند. كنار ورزشگاه مرغوبكار (كه تحت اجاره باشگاه استقلال است و محمدحسين قريب مديرعامل اين باشگاه را دعوت مي كنيم كه سري هم به آنجا بزند) كلوپي هست كه بچه هاي نازي آباد، همه آنهايي كه در سرما و گرما روي سكوهاي سيماني ورزشگاه، تمرينات استقلال را به نظاره نشسته اند در آن غرق شده اند. همان بچه هايي كه مي توانند تيم آينده استقلال را شكل بدهند. آن زمين ها چه شد؟ آن مربيان كجا رفتند؟ رويكردهاي نو به ورزش چه چيزي جايشان نهاد؟

طرح جامع ورزش را ورق مي زنيم. اين طرح كه برپايه اسمش بايد جامعيت داشته باشد. طرحي كه تعاريف درستي از ورزش را در دل دارد، اما راه پياده سازي؟

محسن مهرعليزاده، رئيس سازمان تربيت بدني، هم بارها همين طرح را ورق زده. در اين طرح به راهي كه مهدوي كيا رفت، توجه شده و نشده. راهي كه در آن آموزش دادن و آموزش يافتن اهميت مي يابد. همان چيزي كه امروز كمتر به آن توجه مي شود. كجا رفت آن پروسه اي كه مهدوي كيا طي كرد و ما وعده داديم كه ديگر بازيكنان بايد در ايران آن را طي كنند؟ زمين هاي خاكي كه جايشان را به مدارس فوتبال پولكي دادند. پول دادن درد نبود. مربيان با مدارك D و C به درستي آموزش نيافته بودند. از مربي ايراني حمايت كرديم اما اين مربيان كجا بايد آموزش مي ديدند؟ كميته آموزش شكل گرفت كه خود مبدأ جنجال بود.

رئيس فدراسيون وقت از رئيس كميته آموزش كتاب و مقالات رسيده از فيفا را مي خواست و او نمي داد. نوعي علم دزدي آشكار. رئيس كميته آموزش جزوات را نداد، كار بالا گرفت و رفت. رؤساي بعدي هم بيش و كم به همان سياق رفتار كردند. علم روز كه ما هنوز تعريف درستي از آن نكرده ايم در راهروهاي فدراسيون گم شد. نه تنها آكادمي فوتبال براي تربيت مربيان بهتر تأسيس نشد بلكه فدراسيون از سرمايه هاي موجود هم به درستي استفاده نكرد.

آن گاه مهدي مهدوي كيا بايد مي رفت و درجاي ديگر فوتبال را فرا مي گرفت. دانشگاه آنجا بود. دانشگاه را البته به ايران هم آورديم اما راه استفاده از آن را نمي دانستيم. بلاژويچ را، ايويچ را، كخ را آورديم و به بدترين شكل بيرونشان كرديم.رئيس سازمان ورزش ما امروز دغدغه اش تعيين تكليف براي تيم هاي ملي است.

با دموكراسي هدايت شده سازمان، آدم هايي به رياست فدراسيون هاي كليدي نشسته اند كه با سياست هاي سازمان همخواني ندارند. اتاق رئيس سازمان تربيت بدني محل جدلي است براي انتخاب سرمربي براي تيم هاي ملي و اميد.

شايد آن نوع دموكراسي، ورزش و فوتبال ما را به اينجا رساند. شايد انتخاب صحيح نبود كه ورزش ما سرگردان و حيران، وامانده ميان علم گرايي و علم گريزي باشد و در اين ميان هيچ كس نپرسيد كه علم چيست و به چه كار ما مي آيد؟ مهدوي كيا روزي از تمرين در جاده بهشت زهرا برمي گشت و كيك و نوشابه مي خورد، اما امروز در آلمان نان گدوت مي خورد و همچنان مانده ايم كه تفاوت اين نان با كيك و نوشابه چه تأثيري بر پيشرفت مهدوي كيا داشته، شايد جريان نوگراي ما از همين غافل بودند كه امروز به بازيكنانشان تأكيد مي ورزند: «نوشابه نخوريد.» شايد نوشابه نخوردن باعث پيشرفت مهدوي كيا شده و ما نفهميديم.امروز محسن مهرعليزاده بايد هم خسته و سرگردان و وامانده باشد. فدراسيون كشتي پيشتر از فوتبال ،انستيتو تأسيس كرده اما در آن دانشگاه موقت در عمل هيچ كار مفيدي صورت نمي گيرد، مثل آكادمي ملي المپيك كه از آموزش مربيان روي گردانده و به تست گرفتن از تيم هاي ملي روي آورده.

رئيس به يقين دوست ندارد كه اين حرف ها را بشنود. او هم مثل ما فقط حرف هايي را مي شنود كه دوست دارد بشنود. سازمان ورزش ما تعلل مي كند، كاري را كه مهدوي كيا نكرد. سازمان سه ماه را صرف انتخاب مربي تيم اميد مي كند و آخر به جايي نمي رسد، مهدوي كيا اما پيش مي رود. براي خودش چارچوبي مقدس مي سازد و در آن چارچوب گام بر مي دارد. مهدوي كيا در سال ۱۹۹۷ بهترين بازيكن جوان آسيا شد، شش سال كار مداوم از او بازيكني ساخت كه امروز نشان بهترين بازيكن آسيا را مي گيرد. انتخابي بي گفت وگو و بدون جاروجدل.

او توپ طلا گرفت تا ما به سياق سايمون كوپر- كه براي مارادونا نوشته بود- برايش بنويسيم: «مهدي! تو هنرمندي، گرچه نمي تواني، گيتار بنوازي و آوازبخواني.» و ادامه دهيم: مهدي! تو لحظات نابي را برايمان به تصوير كشيدي. مثل فيلم هاي جان فورد؛ تصاويري وهم انگيز و ناب. تو دل ما را خوش كرده اي. ما به دمي دلخوشي خشنوديم.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در همين زمينه:

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2114

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نان سحرآميز، پيرامون برگزيده شدن مهدوي کيا به عنوان بهترين بازيکن آسيا، امير عربي، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016