"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2003-12-04' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Thursday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

گفتگوي خبرگزاري ورزش ايران (ايپنا) با بهروز رهبري فرد

بهروز رهبري فرد

اشاره: اسمش بهروز است . خودش مي گويد " بهروز رهبري فرد، بچه خيابان خاوران، محله هاشم آباد، بزرگ شده خيابان عارف "
بهروز رهبري فرد اولين بار و به گفته خودش آخرين بار – درد دل مي كند ، براي ما. او اين حرف ها را به هيچ كس نگفته، به هيچ كس نگفته كه پدرش جانباز شيميايي جنگ است برادرش هم و ...
او دوست نداشت اين حرف ها را بزند مي خواست فقط جواب حرف هايي را كه آقايان پشت سرش گفته بودند بدهد. ولي در نهايت گفت:" واگذارشان مي كنم به خدا، به خداي پدرم"
گفت وگوي گروه فوتبال ايپنا با بهروز رهبري فرد حداقل براي خود ما كمي غير منتظره بود.
ما نمي دانستيم ......


بهروز بچه جنگ ؛
اول بگويم كه اين حرف ها را براي اولين بار است كه در مصاحبه اي به زبان مي آورم . هرگز و حتي براي يك دفعه هم به كسي نگفته ام كه بهروز رهبري فرد چه كسي است، چه شخصيتي دارد، از كدام خانواده، و با كدام مرام و منش بزرگ شده . حتي مهدي هاشمي نسب هم وقتي اين حرف ها رابشنود تعجب كند. ما با هم رفيق هستيم و هيچ چيزمان از يكديگر پنهان نبوده اما تا حالا هيچ وقت در مورد زندگي شخصي ام و مشكلات آن – نه تنها مهدي بلكه با ساير دوستانم – حرف نزدم بازهم تاكيد مي كنم قصد نداشتم اين حرف ها را بزنم ولي شرايط اينگونه ايجاب مي كند.
من بهروز رهبري فرد هستم، بچه خيابان خاوران ، محله هاشم آباد روبروي فرهنگ سراي خاوران . از پدر و پدربزرگ و تا قبل ، همگي در تهران و همين منطقه بوده اند.
من بزرگ شده خيابان عارف هستم . سه برادر دارم و يك خواهر دارم ، خواهري كه به اندازه مادر مرحومه ام دوستش دارم. از 25 خرداد متنفرم مخصوصا وقتي كه گفته مي شود 25 خرداد 75 ؛ خدا رحمت كند مادرم را. پدرم در قيد حيات است . در مورد او بگويم كه هشت سال را از اول جبهه بوده ؛ اين حرف را براي اولين بار مي زنم و شايد خيلي ها باور نكنند. شهيد همت يكي از فرماندهان پدرم بود. اينها را مي گويم كه بدانيد بهروز رهبري فرد در كدام خانواده بزرگ شده است ، پدرم در منطقه دو كوهه در يك عمليات شيميايي شد او جانباز جنگ است و به خاطر اين مساله فشار خون و ناراحتي قلبي پيدا كرده .
بعد از آن اتفاق تا حدود زيادي سرپرستي خانواده بر عهده من شد. البته راضي ام ، از اينكه پدرم از من راضي است ، راضي ام از اينكه پدرم براي اين مملكت از جان مايه گذاشته ، راضي ام كه فرزند چنين پدري هستم.
و اما برادرم كه در دهلران مجروح شد ، او هم جانباز 80 درصدر است همه و همه اين حرف ها را براي سردار آجورلو گفتم تا بداند من كيستم. اگر پشت سر من حرف مي زنند هزار و يك دروغ و افترا به من نسبت مي دهند سردار آجورلو حداقل بداند كه من كيستم و چگونه زندگي كرده ام. اگر انسان نبودم و مسلمان نبودم هيچ وقت در زندگي سختي كه داشتم ، موفق نمي شدم. به نظر من خدا مرا خيلي دوست دارد. دليل دارم ،اولين دفعه كه رفتم زيارت خانه خدااز خدا خواستم كه دفعه اول و آخرم نباشد. بعد از آن سه دفعه ديگر اين سعادت نصيبم شد كه به زيارت خانه خدا بروم .
رفته بودم كربلا براي مادر مرحومه ام دعا كردم وقتي برگشتم خواهرم در خواب مادرم را ديده بود. كه او گفته بود : " از بهروز تشكر كن كه به هر چه مي خواستم رسيدم".
من بچه معتقدي هستم كه در اوج جواني و شهرت نگاه بد به ناموس مردم نداشتم. بهروز رهبري فرد 10 سال در تيم پيروزي بازي كرده بازيكنان اين تيم همه رفقاي او هستند ، اگر باور نمي كنيد در مورد من از رفقايم بپرسيد. كه بهروز چه طور بچه اي است و اين حرف ها كه مي زند راست است كه يا و...
بازهم تكرار مي كنم آدم هاي كه پشت سرم حرف مي زنند ، با اينكه از پيروزي جدا شده ام كاري به كارشان ندارم مدام به من تهمت مي زنند ، من واگذارشان مي كنم به خدا، به همان خداي پدرم كه خداي من نيز است . من نمي توانم دروغ بگويم و به آدم ها تهمت بزنم . در خانواده به من يك چيز ياد داده اند ؛ راست بگو ، زير بار حرف زور نرو.
پدرم براي چي جنگيد؟ چون جنگ تحميلي بود و مي خواستند به ما زور بگويند.
هرگز در زندگي اين و آن دخالت نكردم ، ظاهر و باطن من همين است. بازهم تاكيد مي كنم كه اين ها را نمي گويم كه مردم دلشان به حال من بسوزد فقط مي خواهم بدانند كه بهروز رهبري فرد كه به او ياغي و ... لقب داده اند، چگونه آدمي است همه اين ها زندگي من است من اين ها را از كتاب و داستاني برنداشته ام و تحويل شما بدهم .
بهروز و خداحافظي با پيروزي؛
اگر به غمخوار مي گفتم ببخشيد، عذر مي خواهم . و از اينطور حرف ها الان محبوبيت داشتم ، فيكس در دفاع پيروزي بازي مي كردم ، خيلي ها تصور مي كنند كه من به خاطر علي پروين از پيروزي جدا شدم كه اينطور نيست من به خاطر قولي كه به هم داده بوديم پاي حرفم ايستادم . خيلي ها مي گويند ؛ پروين به تو چه ربطي دارد . ولي من به خاطرپروين از پيروزي بيرون نيامدم . من قول داده بودم، ما با هم طومار امضاء كرده بوديم كه اگر غمخوار باشد نيستيم .
خوب من به حرفهايم پايبند ماندم و آمدم بيرون. به من ياد نداده اند كه دروغ بگويم و چاپلوسي كنم. هر چيزي كه ببينم مي گويم. به آقاي غمخوار گفتم كه شمااشتباه مي كنيد . يك دفعه بهروز شد ياغي گر و ...
من حتي در زمان پروين هم حرف هايم را مي زدم. چند بار به خود پروين گفتم كه تيم بد بازي مي كند و پيروزي سيستم ندارد . همان موقع مگر نمي خواستند مرا اخراج كنند؟. زمان عابديني جواب او را هم دادم . اصلا هر كسي كه حرف اشتباه بزند جواب او را هم مي دهم.
بهروز و علي پروين ؛
علي پروين را دوست دارم . محمود خوردبين را خيلي بيشتر از علي پروين دوست دارم . اما اين ها دليل نمي شود كه حقايق را نگويم . خيلي ها مي گويند تو به خاطر پروين از پيروزي جدا شدي ولي بگذاريد چند مثال بزنم. علي پروين براي من چه كار كرده؟ من پنالتي زن اول پيروزي بودم حتي يك پنالتي هم در اين تيم به هدر ندادم. بازي با الهلال پروين مرا كنار كشيد و گفت كه پنالتي را بده به علي . از آن به بعد انصاريان پنالتي زن اول تيم شد در حاليكه من هيچگاه يك پنالتي را از دست نداده بودم. من دقيقه 94 بازي با برق شيراز كه هيچ كس جرات نمي كرد پنالتي بزند پنالتي زدم و گل شد . پنالتي زدن امتيازي بود كه پروين از من گرفت .
و اما كاپيتاني اوائل فصل كه پيرواني آمده بود آقاي پروين مرا كنار كشيد و گفت : " كاپيتان پيروزي تو هستي اما بخاطر من بازوبند را به افشين بده" من هم بدون هيچ اعتراضي اين كار را كردم. اينها را مي گويم كه بدانيد علي پروين براي من كاري نكرده، پنالتي از كسي نگرفته و به من بدهد، بازوبندي از كسي نگرفته و به من داده باشد. اينها را گفتم كه مردم بدانند علي پروين احتياج به حمايت من و امثال من نداشت كه در پرسپوليس بماند. او علي پروين است و اسم دارد همه را مي شناسند.
بهروز و بازوبند؛
من دو سال از افشين قديمي تر هستم. سال 72 آمدم و افشين 73. افشين يكسال رفت قطر بازي كرد اما من در پرسپوليس بودم.
بهروز و ....؟
آدم نبايد اخلاق و رفتارش عوض شود، نبايد گذشته اش را فراموش كند. بايد بدانيم كه اگر امروز شده ام رهبري فرد ، از كجاست و چگونه اين اتفاق افتاده.
اگر در خيابان احترام مي گذارند، همين مردم مرا رهبري فرد كردند. من مديون آنها هستم و هيچوقت اين مساله را فراموش نكنم كه با حمايت چه كساني شدم "بهروز رهبري فرد".
اما بعضي ها زود خودشان را گم مي كنند و فراموش مي كنند كه از كجا آمده اند. به آنها بايد مهدي مهدوي كيا را نشان بدهم. مهدي را من آوردم پرسپوليس چون بچه محل و رفيقم بود. مهدي الان كه چند سال در آلمان حضور داشته، هنوز هيچ فرقي با گذشته اش ندارد. مهدي انگار همان بازيكن 16-17 ساله بانك ملي است. او از نظر سن از من كوچكتر است و من نمي توانم مهدي را الگوي خودم خطاب كنم اما بايد اخلاق، رفتار و ادب و احترام را از او ياد بگيرم.
بهروز و تيم ملي؛
براي چه تيم ملي را از دست دادم؟ بخاطر اينكه حقايق را گفتم. اگر دروغ مي گفتم، چرا يكنفر پيدا نشد حرف هايم را تكذيب كند؟با 20 الي 25 نفر در زمان بلاژويچ داخل اردو بوديم. چرا يك نفر نگفت كه حرف هاي بهروز دروغ است؟ من بدون ترس و واهمه حرف هايم را زدم. گفتم كه چرا شب قبل از بازي با بحرين بازيكنان تيم ملي بايد ساعت 4 صبح به هتل بيايند؟ چون آقاي بلاژويچ مي گفت كه تيم ملي رفته به جام جهاني بحرين كه كاري ندارد.
در زمان آقاي جلال طالبي و بازي هاي جام ملت هاي لبنان گفتم كه شب قبل از بازي با كره بازيكن تيم ما ساعت 5 صبح به خوابگاه مي آمدند. متاسفانه هنوز هم تعدادي از آنها در تيم ملي هستند. بعد اسم من مي رود در ليست سياه.
بهروز و ليست سياه
آخرين دفعه كه رفتم فدراسيون براي حل كردن مشكل ام با پرسپوليس بود. با آقاي دادكان صحبت كردم و ايشان خودشان هم متوجه نشدند كه به چه نكته اي اشاره كردند.
آقاي دادكان گفت: " اگر تو مراقب بودي و آن حرف ها را زمان بلاژويچ نمي گفتي، الان اسمت در ليست سياه تيم ملي نبود". دقيقا تاكيد كردند كه ليست سياه تيم ملي و دوره بلاژويچ تا حالا ادامه دارد. پس هنوز هم ليست سياه داريم.
بهروز و سردار آجورلو
مي خواستم حرف هاي آقاي غمخوار را جواب بدهم كه سردار آجورلو اجازه نداد. به نظر من يكنفر مثل سردار آجورلو مي تواند بنشيند بالا و تيم را اداره كند. باز هم مي گويم كه من اهل چاپلوسي و تملق نيستم. واقعيت را مي گويم و براي آدم ها هيچكدام فرق نمي كند مشكل من با غمخوار اين بود كه نه من حرف هاي او را متوجه مي شدم و نه او مي فهميد كه درد و مشكل ما چيست. همين ها باعث شد تا بعدازظهر 10 سال از پرسپوليس جدا شوم.
اما خوشبختانه آقاي آجورلو همان آدمي است كه فكر مي كردم. هم من حرف او را متوجه مي شوم و هم او دقيق مي داند كه يك فوتباليست، يك ورزشكار چه مشكلاتي دارد و بايد چگونه با او رفتار شود. قبل از اينكه به پاس بيايم چند گزينه پيش رو داشتم. وقتي بررسي كردم، ديدم پاس از همه جا بهتر است.
يك تيم قديمي و ريشه دار. الان هم از همه چير راضي هستم. امكانات تك و شرايط فوق العاده آرام براي يك فوتباليست. راحت مي آيم و با ماشيني شخصي تا كنار رختكن مي روم. مربي خوب داريم، بازيكن بزرگ داريم و يك مدير فهيم كه بچه ها را درك مي كند از همه مهمتر است كه سردار آجورلو از هيچ كوششي دريغ نكرده. در تيم پاس احساس كمبود نمي كنم و حالا از اينكه ديگر بازيكن پرسپوليس نيستم، ناراضي نيستم بلكه خوشحالم.
بهروز و غمخوار
آقاي غمخوار آدم خوب و متديني است. آدم با خدايي است ولي هر آدم خوبي نمي تواند يك مدير ورزشي خوب باشد.
بهروز و انگشت قطع شده دست؛
ما تاوان فوتبال را پس داده ايم. اين انگشتم كه قطع شده هم به فوتبال برمي گردد، يكدفعه رفته بودم زمين خاكي بازي كنم. داشتيم تور دروازه را پهن مي كرديم. پريدم بالا كه يك دفعه انگشتم لاي تور گير كرد. خودم افتادم پايين و يك بند از انگشتم بالاي تور جا ماند!
بهروز و يك آرزو
از خدا هيچ چيز جز سلامتي خانواده ام نمي خواهم. نه پول مي خواهم و نه ثروت و شهرت. از خدا مي خواهم به من مهرباني كند و هر كسي را كه لايق است، در راس امور بنشاند. فقط از خدا مي خواهم كه همانطور كه تا هميشه كمك حال من بوده باز هم باشد. آرزوي من اين است كه فقط خدا از من راضي باشد،همين.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

[لينک مصاحبه در سايت خبرگزاري ورزش ايران]

در همين زمينه:

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1900

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفتگوي خبرگزاري ورزش ايران (ايپنا) با بهروز رهبري فرد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016