$pda_agents = Array('Windows CE', 'NetFront', 'Palm OS', 'Blazer', 'Elaine', 'WAP', 'Plucker', 'AvantGo'); $http_user_agent = $_SERVER['HTTP_USER_AGENT']; foreach($pda_agents as $pda_agent) { $found = stristr($http_user_agent, $pda_agent); if($found) header('Location: /english/pda.php'); } ?>
بخوانید!
5 آذر » با حضور يك داور ايراني، سيوهشتمين جايزهي بينالمللي امي برگزيدگانش را شناخت، ايسنا
5 آذر » شنبه در فرانسه، فيلمبرداري «كلاه پهلوي» از سر گرفته ميشود، ايسنا 5 آذر » «نقدي بر سير تحول گفتار در سينماي مستند ايران» منتشر شد، ايسنا 5 آذر » بررسي برخي ضربالمثلهاي رايج در ميان مردم، ايسنا 5 آذر » با اعطاي جايزه دستاورد سينمايي، جشنواره فيلم دوبي از «شون پن» تقدير ميكند، ايسنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بررسي برخي ضربالمثلهاي رايج در ميان مردم، ايسنامسؤول انجمن دوستداران ميراث فرهنگي باغملك گفت: زبانزد يا ضربالمثل در تكلم عامهي مردم ريشه دارد. يونس شفيعي در گفتوگو با خبرنگار بخش ايرانشناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، بيان كرد: ضربالمثلها زبانزدهايي هستند كه در روابط رسمي مردم استفاده نميشوند. چند اثر مكتوب بزرگ و بينالمللي در تاريخ ادبيات فارسي وجود دارد كه در ارتباط با زبانزد يا ضربالمثلها هستند. از جملهي آنها ميتوان به شاهنامه كه يكي از كتابهاي هويتشناسي و تاريخي ايران است، اشاره كرد كه در آن، بهصراحت از فرهنگ مردم سخن گفته شده است.
او با اشاره به آثار شاعران بزرگ ديگري در اين زمينه مانند نظامي گنجوي، مولانا و سعدي، ادامه داد: در اشعار اين شاعران، ارتباط زبان رسمي آنها را با زبان عاميانه (ضربالمثلها) مانند واژهي «خرت و پرت» ميبينيم كه همچنان در ميان مردمي كه زندگي ساده دارند و به زبان رسمي صحبت نميكنند، كاربرد دارد. واژههاي عاميانه يا ضربالمثلها در تاريخ و هويت هر قوم ريشه دارند. خوبي اين ضربالمثلها اين است كه هنگام تكلم و استفاده از آنها، داستانهاي مربوط به اين ضربالمثلها بهدنبال آنها بيان ميشوند. وي اظهار كرد: هر كدام از ضربالمثلها پيشينهي داستاني دارد كه بهمرور بر اثر تكرار حفظ شده و بهدليل اينكه مكتوب نشده است، داستان و تاريخچهي بيشتر ضربالمثلها موجود نيست. مردم از اين ضربالمثلها استفاده ميكنند، اما بهطور دقيق نميدانند داستان و ريشهي اصلي آنها برگرفته از چيست. قديميترين ضربالمثلهايي كه در خاورميانه پيدا شده، به ضربالمثلهاي كهن عربي و زبان اوستايي مربوط است. شفيعي توضيح داد: دو قوم عرب و اوستايي بهدليل اينكه كوچنشين و يكجانشين بودند، ضربالمثلهايي را متناسب با شيوهي زندگي، زيست و باورهايشان براساس حكايت و داستانهاي حقيقي آن قوم بهكار ميبردند كه بهمرور، برخي از آنها ثبت و ضبط نشده است و همين امر سبب از بين رفتن داستان و تاريخچهي آنها شد. البته خود ضربالمثلها باقي مانده است و همچنان كاربرد دارد. از جملهي آنها ميتوان به اين ضربالمثل اشاره كرد، «هر كي سرش ميسوزه كلاه ميذاره سرش» به اين معني كه هر كسي از چيزي يا كاري ناراحت است، آن كار را اصلاح يا درست كند. وي گفت: دهخدا از همين ضربالمثل در كتاب خود استفاده كرد، اما هيچ اشارهاي به ريشهي داستاني آن نكرد، چون داستاني براي آن در دسترس نيست؛ اما بهدليل تكرار شدن در زبان همچنان مورد استفاده باقي مانده است. آيت بختياري، ظهراب مددي، مجيد پروتن، اردشير صالحپور و حسين حسنزاده از جمله نويسندگاني هستند كه زبانزدهاي متعددي را جمعآوري كردهاند. شفيعي اضافه كرد: هر زبانزد يا ضربالمثل به يك خاستگاه زيستمحيطي متعلق است كه از شكل و معناي آن ميتوان متوجه شد كه به ايل كوچرو يا يكجانشين متعلق بوده است. از جملهي آنها ميتوان به اين ضربالمثلها اشاره كرد: ار نَميرُم، نه پيرُم (اگر نميميرم، پير و از كارافتاده نيستم) از اين زبانزد هنگامي كه ميان دو قوم نزاع شود يا در تأكيد حقيقت و سخني كه دال بر راستي فرد گوينده باشد، استفاده ميشود. كاربرد اين ضربالمثل به اين صورت است كه شخص در تأكيد درستي سخن خود ميگويد تا لحظهي پيري كه تا آن زمان فعل و انفعالات كم ميشود، منتظر ميمانم تا حقيقت تو را ببينم. ميتوان براي اين ضربالمثل، ضربالمثل معادل فارسي «شب دراز است و قلندر بيدار» را بهكار برد. گيوهكَش خُش پاش پتيه (گيوهدوز خودش پابرهنه است) گيوهكش از شغلهاي جامعهي بختياري است كه در ميان اقوام خاصي وجود دارد. اين زبانزد اشاره به كسي است كه خود كار گيوهدوزي انجام ميدهد، ولي پاهايش برهنه و بدون گيوه است. يعني كساني كه برنامهريزي در كارهايشان ندارند و بهطور مرتب در انجام كارها محتاج ديگراناند. معادل فارسي اين ضربالمثل را ميتوان چنين بيان كرد: كوزهگر از كوزهشكسته آب ميخورد. شَل دينداي گله (شل بهدنبال گله) كسي كه هميشه آخري بوده و دنبالرو ديگران است، مانند حيواني كه از ناحيهي دست زخمي شده باشد، نميتواند بهدرستي گله را همراهي كند. به همين دليل، هميشه دنبال گله است. اين زبانزد براي كسي كه دنبالرو ديگران است و هدف ندارد، گفته ميشود. بَختُم بختِ دامه، كُش كهنه دام به پامه (سرنوشتم مانند سرنوشت مادرم است و كفشهاي كهنهي مادرم به پايم است) به كسي كه مانند مادرش به يك سرنوشت دچار شود، ميگويند. اين يكي از زبانزدهايي است كه فرد به خودش در زمزمهها ميگويد و از زبانزدهاي قديمي در زمان پدرسالاري است كه دختر نسبت به ازدواج در جامعهي پدرسالار بدون هيچ اظهار نظري با تصميم پدر بايد به خانهي شوهر ميرفت. كُر خو، مال سي چِنِشِ، كُر ليش مال سي چِنِشِ (پسر خوب براي چه مال ميخواهد، پسر بد براي چه مال ميخواهد) پسري كه خوب، باجنم و باارزش باشد، پول لازم ندارد، چون خود بهتنهايي خوب است و پسري كه بد باشد اگر پول هم داشته باشد، پول سبب خوبي او نميشوند. به اين معني كه ثروت هر انسان، خوبيهايي است كه در حق ديگران انجام داده است. Copyright: gooya.com 2016
|