$pda_agents = Array('Windows CE', 'NetFront', 'Palm OS', 'Blazer', 'Elaine', 'WAP', 'Plucker', 'AvantGo'); $http_user_agent = $_SERVER['HTTP_USER_AGENT']; foreach($pda_agents as $pda_agent) { $found = stristr($http_user_agent, $pda_agent); if($found) header('Location: /english/pda.php'); } ?>
گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
2 شهریور» گزارش تحقيقی سايت نيوزويک: ايران در رتبه ۷۹ در ميان ۱۰۰ کشور جهان، ناهيد حسينی15 اسفند» ايران خانه من، خانه من زندان من، ايران من زندان من! ناهيد حسينی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آيا برای اپوزيسيون راهی به پيش وجود دارد؟ ناهيد حسينیدر شرايطی که حکومت دينی درايران برای بقای خود بيش از پيش به گسترش خشونت دولتی و سرکوب روزانه در محيط کار وزندگی مردم، در کوچه وخيابان و زندان و باز داشتگاها روی آورده است و در حاليکه بخش بزرگی از مردم برای نشان دادن مخالفت خودبا وضع موجود از هر روزنه وشکافی در درون حکومت موجود سود می جويند، اپوزيسيون همچنان از تاخير وتعلل در همگامی وهماهنگی های عملی و ضروردر درون خود رنج می برد. مبارزه برای دمکراسی و آزاديهای حزبی وفردی و فرهنگی، جدايی دين از حکومت، توجه به خواستهای ويژه اقليتهای ملی و پذيرش برابری حقوق زنان با مردان و... ميتوانند سرفصل مشترک همکاری همه احزاب، گروها، سازمانها و افراد فعال اپوزيسيون دموکرات در شرايط کنونی قرار بگيرد. در اين راستا به سه نکته بطور خلاصه در اين نوشته پرداخته ميشود.
۱- نکاتی که تا بحال برای اپوزيسيون نسبتا حل شده اند ابتدا به نکاتی اشاره ميکنم که به مقدار زيادی تا به امروز حل شده و دست اپوزيسيون دموکرات را برای برداشتن گام های بعدی بازتر کرده است. اولين گره بدست جنبش اعتراضی بعد از انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ گشوده شد. معترضين با شروع اعتراض به نتايج انتخابات و شعارهای روشن برعليه رهبر و پاره کردن و آتش زدن عکسهای او قداست و قدرت دينی و معنوی او را به چالش کشيدند. بطوريکه آقای خامنه ای ديگرمثل سابق وبدون چون وچرا قادر به اعمال اراده خود برکشور نبوده و حفظ نيروهای وابسته به خود به هر قيمت وجلو گيری از ريزش بيشتر آن هارا به اولويت مبرم خود تبديل کرده است. دومين عامل موثر برای نيروهای سکولار دمکرات، چرخش بيشتر مردم به پذيرش جدايی دين از حکومت است. بخصوص پس از درگيريهای جنبش اعتراضی مردم و کشتار وحشيانه آنها، دستگيری و شکنجه و تجاوز به جوانان بيگناه، ريزش نيروهای طرفدار رژيم سرعت گرفته و حتی بخشی از نيروهای اصلاح طلب که خواستار جدايی دين از حکومت هستند را بطرف اپوزيسيون رانده است. سومين عامل ، وقوع تحولات دامنه دار سياسی در منطقه عربی خاورميانه است.، جنبش های اخير در اين منطقه که منجر به سرنگونی ديکتاتورها شده، هنوز مسير تغيير و تحول را می پيمايند، اما عليرغم گرايشات دينی غالب در برخی از اين جنبشها، بنظر ميرسد که الگوی جمهوری اسلامی نميتواند به راهنمای عمل آنها در برقراری حکومتهای جديد و تعيين مناسبات با جهان خارج تبديل شود. عليرغم فرو کش کردن جنبش سبز در کشور، تحولات سياسی دامنه دار در منطقه که هنوز هم ادامه دارد، برای مبارزين درداخل و خارج کشور پشتگرمی واميد ايجاد کرده است. مسله چهارم به نفع اپوزيسيون، گسترش مقبوليت مفاد منشور جهانی حقوق بشر در ميان گرايشات گونا گون سياسی دموکراتيک در اپوزيسيون ايران است. انقلاب تکنولوژيک درحال رشد و گسترش در وسايل ارتباط جمعی گردش اطلاعات را ابعاد بی سابقه ای بخشيده و کار حکومتهای ديکتاتوری و استبدادی را برای تداوم سرکوب و خفقان سياسی بی نهايت دشوار ساخته و اميد وخوشبينی به آينده را در صفوف مبارزان راه آزادی در کشور گسترش داده است. ميتوان گفت عوامل فوق، کارپايه فکری مبارزين را در مدت کوتاهی به جلو سوق داده است. ۲-مسائل قابل بحث اولين گره بازنشده و نگران کننده، احتمال وقوع جنگ است. جمهوری اسلامی تاکنون با فريب کاری و بازی با غرب برای خود وقت خريده و به فعاليتهای هسته ای خود ادامه داده است. عدم پايبندی به خواست جهانی و زير پا گذاشتن اصول مورد درخواست سازمان آژانس اتمی و نا اميد شدن گروه ۵+۱ در مذاکرات خود با هيئت جمهوری اسلامی و نگرانی دولت اسرائيل از بقای خود، باعث پر رنگ شدن گزينه جنگ و آنهم حمله نظامی به مناطق هسته ای ايران شده است. مسئله احتمال جنگ در اين چند ساله باعث بوجود آوردن اختلاف در بين نيروهای اپوزيسيون و اتلاف وقت آنها شده و حتی موجب گسترش تضاد در ميان بخشهای مختلف آن گرديده است. حکومت ايران توانسته است با کارت خطر جنگ بخشی از اپوزيسيون آزاديخواه را به هم آوايی ها و همراهيهايی با سياستهای خود وادار ساخته، و هر کس يا جريانی را که در اين مورد در کنارش قرارنگيرد جنگ طلب و عامل غرب وستون پنجم دشمن معرفی کرده وبه اختلافات موجود در صف اپوزيسيون در اين زمينه بطور گسترده ای دامن بزند. اما واقعيت اينست که غير از جناح جنگ طلب حکومت دينی ايران، هيچ نيروی قابل محاسبه ای در صف اپوزيسيون دموکرات خواستارحمله نظامی غرب به ايران نبوده نيست. مسئله دوم و قابل بحث، پراکندگی نيروهايی بالقوه اپوزيسيون است که تا با حال نتوانسته اند بهم نزديک شوند، بنظر ميرسد نقش حکومت ايران در اين پراکندگی، يکی از عوامل برجسته و عمده است. فعاليت پنهانی عوامل حکومت ايران در درون وحشيه اپوزيسيون و فعاليت آشکار لابی های آن به يکی از مسايل در خور توجه تبديل شده است. در اين زمينه حکومت ايران توانسته است با مهارت نيروهای محدود اما پر سر وصدايی را که تحت عنوان مبارزه برای صلح و مخالفت با جنگ، مبارزه و دشمنی با غرب و به اصطلاح "امپرياليسم" را به اولويت خود تبديل ساخته و مبارزه بر عليه استبداد دينی را به حاشيه رانده اند، مورد بهره برداری سياسی قرار دهد. به همين دليل هم هست که امروزه در تظاهرات عليه جنگ مسلمانان افراطی وبخشی از چپ هايی که خود را کمونيست و سوسياليست می نامند عملا در يک صف در کنار هم قرار گرفته و آشکارا برقتل عام مردم بيگناه سوريه و تشديد سرکوب و اعدام وقتل سياسيون در ايران چشم می بندند. يکی ديگر از دلايل پراکندگی نيروها، گرايشات نيرومند فرقه ای در ميان بخشی از اين نيروهاست که موانع بزرگی در نزديکی و همگامی آنها ايجاد کرده است. ظاهرا کمتر جريانی حاضراست از گرايشات فرقه ای ودلبستگيهای گذشته که به آنها هويت بخشيده دست کشيده و بر اساس مشترکات واقعی موجود به تنظيم مناسبات خود با ديگران بپردازد. مسئله سوم که تا با حال به آن کمتر پرداخته شده عدم توجه به خواستهای بحق اقليتهای ملی است که خواهان سهم ومشارکت به حق در ساختار قدرت در کشورند. بی توجهی به اين مسئله باعث شده که نيروهای مناطق ملی شرکت چشمگيری در اعتراضات دو ساله اخير در درون کشور بر عليه جمهوری اسلامی نداشته باشند. مسئله چهارم تقسيم بندی اپوزيسيون به داخل و خارج کشور ميباشد. تا قبل از جنبش سبز، بين اپوزيسيون داخل و خارج کشور ميشد خطوط پر رنگی را ترسيم کرد، ولی بعد از آن و با نزديکی های قابل ملا حظه حاصله در نظر وعمل بين اين دو بخش ، پر رنگ کردن خطوط افتراق بين اين دو اگر مغرضانه ودشمنانه نباشد بی تدبيری سياسی است. امروز اپوزيسيون ايران دارای نيروهای ارزشمند و توانايی است که در خارج از کشور ميتوانند نقش موثری برای شکل گيری يک هماهنگی ملی بر عليه استبداد دينی در درون کشورايفا کنند که بخشی از آنها اخيرا و بناچار به خارج از کشور روی آورده اند . ۳- آيا راهی به پيش وجود دارد؟ با توجه به امتناع حکومت از تسليم به خواسته های بر حق مردم و نارضايتی اوج گيرنده، آينده با ثباتی برای اين رژيم پيش بينی نميشود. در حال حاضر تداوم اختلاف بين جناح خامنه ای و احمدی نژاد به تضعيف هر دو جناح قدرت منجر شده است. جناح احمدی نژاد با شعار ايرانيت ميخواهد بر موج افکار ضد روحانيت مردم ناراضی سوار شود. احمدی نژاد با پولهای گمشده برای خود رای خريده و با پوپوليستی عوام فريبانه، پشتيبانانی در ميان اقشار فقير روستايی و شهری يافته است. او با جسارت وخيره سری در مقابل آقا و مجلس دست بوسش ايستاده است، اما بنظر نميرسد که ديگر زمانی برای احمدی نژاد باقيمانده باشد که از کاشته خود ميوه ای بچينيد. جناح قدرتمندتر وغالب در حاکميت ايران هنوز هم رهبر و بيت رهبری است. اما اوهم گزينه های محدوی در اختيار دارد که محتملترين آنها يا نوشيدن جام زهر است و يا شال وکلاه کردن و آمادگی برای جنگی بی آينده با اسراييل و غرب. آنچه که روشن است در هردو گزينه فوق اميد چندانی به پيروزی رهبر و پيروانش نخواهد بود. اما امروز مردم ايران جنگ نميخواهند و در جنگ احتمالی خود را در کنار رژيم قرار نخواهند داد. با توجه به مجموعه عوامل برشمرده بالا، سال ۱۳۹۱ برای ما ايرانيان می تواند سال تغيير و دگرگونی باشد. اعتصابات احتمالی و سرپيچی های مدنی به موازات افزايش فشار اقتصادی و تحريم کامل نفت در چند ماه آينده دور از ذهن نيست. کسی نميداند که اگر جمعيت اين بار به خيابان سرازير شود چه پيش خواهد آمد؟ قطعا اين بار دريا نخواهد بود که شاخ و برگ بشويد، اين بار سونامی خواهد شد که ريشه برکند. آگر جريانات سياسی متعلق به اپوزيسيون درخارج ازکشور واقعا دل در گرو تامين حقوق و آزاديهای اساسی مردم کشور خود دارند، چاره ای جزسازشهای سياسی برای تدارک يک آمادگی حداقل در برابر حوادثی که کسی اکنون قادر به پيش بينی آنها نيست، ندارند. اگر آنها با آينده نگری وتعلق خاطر به ايران آزاد همين امروزسوالات موجود در باره چه بايد کرد را در پيش پای خود بگذارند، می توان اميدوار بود که از طول و عرض بخشی از اختلافات موجود کاسته شده و محيطی برای گفتگو و و همصدايی و ائتلاف بر سر حدالاقل هايی که قبلا ذکر مختصرش رفت فراهم شود. در غير اينصورت ما نيز ممکن است خيلی زود مجبور به بالا کشيدن جام زهرهای مربوط به خود باشيم. Copyright: gooya.com 2016
|