یکشنبه 14 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سیمای جدید شیخ، بشارت گر مژده آزادی، علی افشاری

علی افشاری
اشتباه حاکمیت این بود که برخورد با کروبی برای جلوگیری ازتکرار حوادث سال قبل در مراسم روز قدس امسال، نتیجه معکوس داد و انعکاس خبری گسترده این اقدام عملا بحرانی بودن شرایط را بازتاب داد. مانور قدرت حاکمیت در روز قدس تحت الشعاع حوادث روی داده دراطراف منزل آقای کروبی قرار گرفت و بدینترتیب شکست دیگری درکارنامه حاکمیت ثبت شد. روز قدس امسال اگر چه ابعاد بحرانی سال قبل را پیدا نکرد اما باز جنبه غیر عادی داشت و معلوم گشت که دولت هنوز بر اوضاع مسلط نشده است و بشدت نگران تحرک مجدد جنبش مردمی است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

یورش همه جانبه و وحشیانه گروه های فشار به منزل مهدی کروبی فصل جدیدی از زندگی سیاسی وی را رقم زد. تشدید حملات به وی و بر هم زدن آرامش خود و همسایگانش در ماه مبارک رمضان چه با هدف کوتاه مدت جلوگیری از حضور وی در راهپیمایی روز قدس صورت گرفته باشد و یا هدف بزرگتر حذف و حبس خانگی وی را دنبال کند، حاوی پیام مشخصی است . فصل تنبیه و برخورد با یکی دیگر از کارگزاران جمهوری اسلامی و حلقه خودی ها فرا رسیده است. یکی از ویژگی های خاص جمهوری اسلامی که شباهت بسیار با حکومت شوراها دارد عدم تفاوت در برخورد با خودی های معترض و غیر خودی ها است. در جمهوری اسلامی هر مسئولی که سابقه بلند بالایی از خدمات را با خود حمل می کند به مجرد اینکه از اوامر ولی فقیه و جناح مسلط قدرت نافرمانی کند و علم مخالفت و مقاومت بلند کند، تاوان سنگینی را باید پرداخت نماید. نه تنها مصونیت و حصار عافیتی ندارد و پاس سال ها خدمات وی نگه داشته نمی شود بلکه باید شدید ترین اهانت ها و مجازات ها را تحمل کند. مهدی بازرگان،یدالله سحابی ،عزت الله سحابی، صادق قطب زاده، آیت الله قمی ،آیت الله آذری قمی ، آیت الله العظمی منتظری، ابوالحسن بنی صدر، آیت الله لاهوتی ،شیخ عبدالله نوری ، آیت الله سید جلال الدین طاهری، عبدالکریم سروش ، ابراهیم یزدی، داریوش فروهر، بهزاد نبوی از چهره های شاخص حکومت و یا مورد حمایت حکومت بودند که ناگاه از عرش به فرش افتادند و مغضوب بارگاه ولایت گشتند. برخی مرگ، تاوان عبور شان از مرز های ممنوعه بود، برخی تبعید و خروج از کشور و عده ای دیگر نیز زندان، عسر و حرج و دست و پنجه نرم کردن با تضییقات گوناگون .

حال، شیخ شجاع اصلاحات به این قافله پیوسته است که حضورش از سر تجانس و یا اشتراک سیاسی و عقیدتی نیست بلکه برخورد حکومت آنها را ناگزیر هم سرنوشت کرده است.

شیخ زمانی از مقربین درگاه آیت الله خمینی و مورد وثوق کامل وی بود. بسیاری از نزدیکان بنیانگزار نظام به یاد می آورند که شدت اعتماد وی به امیرالحاج آن دوران تا جایی بود که عمده اموال و جواهر اهدایی را به امانت به وی می سپرد تا برای محرومین و مستضعفین هزینه کند. مرگ آیت الله خمینی ، تغییری غم انگیز را در زندگی سیاسی شیخ پدید آورد که آثارش تا کنون باقی است و در هر فرصتی که پیش می آید از اجحاف و ظلم و ستم رفته بر خودش و جریان سیاسی همسویش در دوره ولی فقیه جدید شکوه می کند. او پس از دوره کوتاه ریاست مجلس سوم خانه نشین شد. تا مدت ها فعالیت سیاسی نداشت. صلاحیتش در محلس خبرگان دوم تایید نشد. او همه اینها را از چشم جناح راست می دید و هاشمی رفسنجانی را نیز شماتت می کرد که با آنها در حذف جناح چپ ائتلاف کرد. دوم خرداد 1376 نفطه بازگشت دوباره شیخ به فعالیت سیاسی بود و پس از مدتی دوباره بر کرسی ریاست مجلس تکیه زد. در طول سال های خانه نشینی ارتباط وی با بیت رهبری برقرار بود و شاید از معدود کریدور های ارتباطی جناح چپ با بیت رهبری بود. اما پس از حضور در مجلس ششم روابط وی با رهبری نزدیک تر شد ورهبری مصلحت دید که وی نماد جناحی از اصلاحات شود که مورد پذیرش نظام است. شیخ در دوران اصلاحات ترجیح داد تا در بخش محافطه کار و میانه روی اصلاحات فعالیت کند و به عبارتی او می خواست در وسط خاتمی و خامنه ای حرکت کند. روند تحولات و درگیری وی با حزب مشارکت باعث شد که مدتی میدان دار مرزبندی با تندرو ها در طیف اصلاحات شود. انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری در اتفاقی غیرمنتظره و شگفت برانگیز، نفر اول اصلاح طلبان در دور نخست شد که ساعاتی چشم بر روی هم گذاشتن باعث گشت تا با جابجایی آراء، احمدی نژاد بر او پیشی گیرد. اما انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نقطه تولد هویت دیگری از شیخ اصلاحات بود که با اتخاذ مواضعی مدرن و رادیکال که از قلمرو نظام خارج می نمود پا به عرصه رقابت های سیاسی گذاشت. کودتای انتخاباتی چهره جدید شیخ را شفاف تر و انتقاداتش نسبت به نظام را گزنده تر نمود. شجاعت و همت تحسین برانگیز او در دفاع از حقوق پایمال شده مردم و افشاگری نسبت به اذیت و آزار جنسی در زندان ها باعث شد تا از سوی رهبری لقب نخبه مردود شده دریافت کند و آماج هرزه گویی و تخریب نفرت بر انگیز ایادی دولت کودتا و ذوب شدگان در ولایت واقع شود.اما او مرد عمل است و در میدان مبارزه آبدیده شده است و به قول خودش بلد است که کجا دعوی کند و بیدی نیست که از این باد ها بلرزد. در تمامی فصول جنبش سبز او علی رغم هتاکی ها از پرداخت هزینه باکی نداشته است و سعی کرده تا در خط اول رویارویی با اصحاب جهل و تزویر ظاهر شود. اخرین زور آزمایی او اعلام شرکت در راهپیمایی روز قدس بود که با واکنش سنگین حاکمیت مواجه شد. منزل وی 5 روز محل تاخت و تاز غوغاسالاران و فرومایگانی گشت که جز نفرت پراکنی، فحاشی و مزاحمت هنری نداشتند. اما او غیرتی در خور فرزند خطه دلاور پرور لرستان به خرج داد و مرعوب تهاجم آنان نشد.

رشادت و ایستادگی وی ازسرمشق های الهامبخش مقاومت در شرایط امروز ایران است. خالی نکردن صحنه ،شجاعت مدنی را آشکار می سازد که عاملی مهم در فرسایش ساختار سلطه است. حاکمیت بخوبی واقف است که فضای پلیسی و قشون کشی خیابانی قابلیت نامحدود ندارد و از سوی دیگر ارتش لمپن ها و فرومایگان که کثیری از انها اجاره ای و مواجب بگیر هستند و در کنار اقلیتی ناآگاه و فریب خورده یکی ازستون های ماشین سرکوب حاکمیت هستند ، نیز کشش ایستادگی دراز مدت را ندارند ،لذا تسلیم نشدن کروبی و موسوی و دیگر چهره های جنبش دموکراسی خواهی ایران ، چراغ مبارزه را روشن نگاه می دارد و همچنین باعث تزلزل و ترک خوردگی در ساختار قدرت می گردد. راز هراس و نگرانی حاکمیت از تحرک جنبش سبز در راهپیمایی روز قدس در همین نکته نهفته است. دولت کودتا که به خوبی از ناپایداری وضع موجود و شکنندگی توازن قوا بین دولت و مخالفان آگاه است و از سوی دیگر با شکاف رو به افرایش در اردوگاه اصول گرایان و ریزش بدنه اجتماعی حاکمیت نیز دست و پنجه نرم می کند با امنیتی کردن سنگین فصا کوشید تا مانع از این شود که این روز چون جرقه ای استارت دوباره اعتراضات خیابانی را بزند.

حاکمیت نشان داد که ادعایش در نابودی فتنه و سران فتنه تا چه میزان بی اساس است و خود نیز چنین ادعایی را باور ندارد. اما اشتباه حاکمیت این بود که برخورد با کروبی برای جلوگیری ازتکرار حوادث سال قبل در مراسم روز قدس امسال ،نتیجه معکوس داد و انعکاس خبری گسترده این اقدام عملا بحرانی بودن شرایط را بازتاب داد. مانور قدرت حاکمیت در روز قدس تحت الشعاع حوادث روی داده دراطراف منزل آقای کروبی قرار گرفت و بدینترتیب شکست دیگری درکارنامه حاکمیت ثبت شد . روز قدس امسال اگر چه ابعاد بحرانی سال قبل را پیدا نکرد اما باز جنبه غیر عادی داشت و معلوم گشت که دولت هنوز بر اوضاع مسلط نشده است و بشدت نگران تحرک مجدد جنبش مردمی است.

اما دیگر ویژگی مهم اتفقات رخ داده اثبات توخالی بودن نرمش رهبری در هفته گذشته بود که موضع گیری وی مبنی بر اغماض خطا از سوی نخبگان و عدم طرد آنها از نظام همراه با اظهار نظر خطبای نماز جمعه تهران و قم مبنی بر ضرورت گفتگو با نیروهای جدا شده از نظام تصوری را بوجود آورده بود که نظام قصد عقب نشینی از موضع برخورد با رهبران جنبش سبز را دارد و آماده مصالحه است. حباب این برخورد تاکتیکی و فریبکارانه خیلی زود ترکید و این امر مرهون شجاعت کروبی بود. نه تنها با رهبران مخالفین گفتگویی صورت نگرفت بلکه حملات تند تر و یاوه سرایی های بیشتری نصیب آنها شد. آقای خامنه ای مهارت خاصی در اتخاذ این تاکتیک های خدعه آمیز دارد که برای آرام کردن فضا، تقویت وجهه حود و فریب نیروهای سیاسی هر از چندگاهی این پلتیک ها را می زند بدون آنکه اراده واقعی برای اجرای این مواضع وجود داشته باشد مانند موضع گیری وی در مورد مجازات حمله کنندگان به کوی دانشگاه تهران در سال 1388.

او برخوردی ابزاری با شیخ داشت تا از قبل فریب وی بتواند هم جناح چپ را کنترل کند و هم به دنیا نشان دهد که در ایران تکثر قدرت وجود دارد. او به صورت محدود و کنترل شده ای به شیخ میدان می داد اما هرگر تمایل نداشت تا جایگاه کلیدی در دست شیخ قرار گیرد چرا که به دلایل کشمکش در دهه شصت و دوران ضعفش در برابر جریان سیاسی متبوع شیخ ،به آنها اعتماد و اطمینان نداشت واز سوی دیگر خوی انحصار طلبش احازه نمی داد تا بخشی از قدرتش را با آنها تقسیم کند. ولی شیخ پذیرای نقش فرمایشی نبود. خروج او از دایره ترسیم شده ،روابطش با بیت را بشدت تیره و تار کرد. کینه دیرینه رهبری از وی اکنون سرباز زده است و با مواضع صریح و بی باکانه وی تشدید گشته است. از این رو کار تا بدینجا رسیده است که سینه چاکان ولایت از انتساب بدترین واژه ها و فحش ها به وی ابایی ندارند و چونان حرامیان آرامش را از وی و حانواده اش سلب کرده اند. برخورد قداره کشان یادآور برخورد های یزیدی است که حرمت ماه رمضان را نگاه نمی دارند و بر همسایگان نیز رحم نمی کنند. بسیار جالب و در عین حال تاسف بار است که هتاک ترین و بی ادب ترین لایه های اجتماعی امروز نگاهبان حرمت ولایت شده اند! آخر این چه حرمتی است که با رنگ پاشی ، شکستن شیشه ،فحاشی و ضرب وشتم بدست می آید و در موارد خیلی حاد با کارد آجین کردن بدن دو پیرمرد و پیر زن و یا تلاش برای به دره انداختن ده ها نویسنده یا کوبیدن چماق بر سر یک پیرمرد هفتاد ساله.

تثبیت ولایت رهبری امروز از رهرو گلوله باران کردن سینه های پر شور جوانان این مرز و بوم ، پرکردن زندان ها از شریف ترین آحاد جامعه و بر پا داشتن بساط ارعاب بدست آمده است. این ولایت ولایت علوی و خدا پسند نیست بلکه ولایت اهریمنی است. گویی ضحاک دوباره سر برآورده است و سایه شومش را بر کشور مستولی ساخته است. مسیری که امروز شیخ می رود گام زدن در مسیر رستگاری است او روز به روز از مقبولیت اجتماعی بیشتری برخوردار می شود. اگر این دلاوری ها با بازخوانی انتقادی سابقه اش و بیان صادقانه حطا ها همراه شود بی شک فضیلت و شرافتی دو چندان نصیب شیخ می کند.سیمای جدید شیخ گرمابخش پیکار برای آزادی و آزادگی است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016