$pda_agents = Array('Windows CE', 'NetFront', 'Palm OS', 'Blazer', 'Elaine', 'WAP', 'Plucker', 'AvantGo'); $http_user_agent = $_SERVER['HTTP_USER_AGENT']; foreach($pda_agents as $pda_agent) { $found = stristr($http_user_agent, $pda_agent); if($found) header('Location: /english/pda.php'); } ?>
گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
5 مهر» تحسين خبرگان، سکوت نخبگان، حميد فرخنده31 شهریور» عبور از پدران، حميد فرخنده 14 شهریور» سرداران دير آمدند، حميد فرخنده 6 شهریور» وب لاگ تسخيری، حميد فرخنده 24 مرداد» دو برادر در رأس دو قوه، حميد فرخنده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! توافق در مذاکرات هسته ای، فرصتی برای جنبش سبز، حميد فرخندهرئيس جمهوری که انتخابات را برده اما آبرو را باخته، به موفقيت در مذاکرات با امريکا و پنج کشور پرقدرت ديگر نياز دارد تا هم نيم پاسخی برای موقعيت متزلزل خود و دولتش در داخل کشور داشته باشد هم تاحدودی از انزوای بين المللی بيرون آيد
با اعلام خبر ابراز رضايت امريکا از پيشرفت در مذاکرات هسته ای با ايران، موافقان حمله نظامی يا تحريم ايران، از اين روند نگران گشته اند. در اين ميانه اما بخش بزرگی از نيروهايی نيز که با هرگونه حمله نظامی يا تحريم اقتصادی مخالفند، به توافق احتمالی امريکا و متحدانش با دولت ايران در مذاکرات ژنو، به ديده بدبينی می نگرند. آنها توافق با دولت کنونی را مشروعيت بخشيدن به احمدی نژاد و اعتبار بخشيدن جهانی به رئيس جمهوری می دانند که در داخل جز ميان اقليتی کوچک، بی اعتبار است. نگرانی های ديگر آنان فراموش شدن حقوق بشر يا چشم فروبستن امريکا به مسئله نقض حقوق بشر در ايران و خطر امضای قراردادهايی ناعادلانه و باج دهانه برخلاف منافع ملی کشور است. گسترش اعتراضات به تقلب در انتخابات، بی اعتباری دولت برخاسته از کودتای انتخاباتی و نياز آن به کسب يا بهبود مشروعيت داخلی و خارجی، بعنوان مولفه ای جديد، تاثير خود را بر اين دور از مذاکرات هسته ای برجای گذاشت. نرمش ايران در مذاکرات هسته ای حاصل فشار جنبش است. دولت جديد احمدی نژاد در تلاش است بی اعتباری داخلی را از راه توافق خارجی جبران کند. رئيس دولتی که هفته ها و ماهها در انتظار بيهوده برای دريافت پيام تبريک از سوی شخصيت های سياسی و مذهبی کشور و سران ديگر دولت ها بسر برده است، و از سويی خود را همچنان با اعتراضات مردم در داخل روبرو می بيند، طبيعی است نشست و برخاست با نمايندگان دول پرقدرت را غنيمت بشمرد. رئيس جمهوری که انتخابات را برده اما آبرو را باخته، به موفقيت در مذاکرات با امريکا و پنج کشور پرقدرت ديگر نياز دارد تا هم نيم پاسخی برای موقعيت متزلزل خود و دولتش در داخل کشور داشته باشد هم تاحدودی از انزوای بين المللی بيرون آيد. عقب نشينی ايران از مواضع سرسختانه خود در مذاکرات هسته ای، يکی از پيروزی های جنبش سبز است. اين جنبش نبايد از اينکه احمدی نژاد از نمد مذاکرات هسته ای برای خود کلاهی بسازد، نگران باشد. پاسخ کلاهبرداری انتخاباتی او را جنبش سبز در داخل داده و خواهد داد. البته همه دوستداران منافع ملی ايران بايد خواستار روشنگری پيرامون توافقاتی که در جريان است باشند، تا مبادا نمايندگان دولت کنونی، با کوتاه آمدن از منافع ملت ايران بخواهند برای خود اعتبار بخرند. اما انتقاد از سياست باراک اوباما يا اعترض به دولت امريکا بخاطر بر سرميز مذاکره نشستن با دولت احمدی نژاد، ناشی از عدم توجه به اولويت دولت ها در دفاع از منافع ملی خويش است. دولت امريکا و ساير اعضای گروه ۵+۱ نمی توانند پيگيری برنامه هسته ای ايران را منوط به بر سرکار آمدن رئيس جمهوری معتبر در ايران کنند. روابط بين الملل متاسفانه بر پايه روابط بين دول دمکراتيک بنا نشده است. از ميان تقريبا ۱۹۸ کشور دنيا، اکثريت با نظام های غيردمکراتيک است. اين اما نه مانع آن بوده تا همين دول متقلب يا مستبد به عضويت سازمان های جهانی درآيند، نه مانع آن شده تا آنها بر اساس روابط بين الملل با کشورهای دارای نظام دمکراسی مراوده سياسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند. اختلافات ايران و امريکا به ترتيب اولويت از نگاه منافع ملی امريکا، پرونده انرژی هسته ای ايران، حمايت ايران از تروريسم، مخالفت با پيمان صلح اسرائيل و فلسطين و رعايت حقوق بشر است. هرچند همه اين موضوعات بنوعی با هم مرتبط هستند و برقراری دمکراسی در هر کشور استبدادزده حلال بسياری ديگر از مشکلات داخلی و خارجی آن کشور نيز خواهد بود، اما واقعگرايانه نخواهد بود از امريکا توقع داشته باشيم همه معضلات اين کشور در سياست خارجی، از جمله اختلافات خويش با ايران را همسنگ ارزيابی کند. بسياری از نيروهای سياسی و صاحب نظران عرصه سياسی ايران، بحق احمدی نژاد و دولتش را بخاطر بی توجهی به منافع ملی مورد نکوهش قرار داده و می دهند. آنها هموراه از اين نظر دفاع می کنند که هر دولتی بايد درپی تامين منافع ملی کشور خويش باشد. اما هنگامی که صحبت از روابط ايران و امريکا به ميان می آيد آنها از دولت امريکا توقع دارند اولويت اول مردم ايران که رعايت حقوق بشر است را در صدر يا همرديف مهم ترين اولويت خود بپذيرد. هنگام صحبت از حقوق بين الملل و حق حاکميت ملی يا حقوق ديگر کشورها واقعگرا هستند اما زمان صحبت از حقوق ملت ايران آرمانگرايانه استدلال می کنند. از باراک اوباما تقاضا دارند دولت احمدی نژاد را به رسميت نشناسد يا آنکه خواست رعايت حقوق بشر در ايران را همپا و همطراز درخواست توقف غنی سازی اورانيم با نمايندگان دولت ايران مورد مذاکره قرار دهد. چهار ماه بعد شروع اعتراضات در ايران نه حکومت توانسته است عليرغم بکارگيری سرکوب و خشونت گسترده جنبش سبز را خفه کند، نه جنبش سبز توانسته است حکومت را وادار به تمکين به خواست های خود کند. هرچند ريزش مداوم در اردوگاه حاميان دولت و آيت الله خامنه ای از يکسو، و بالندگی جنبش سبز از سوی ديگر ادامه دارد. در هنگامه ی جدال بخش بزرگی از مردم ايران با دولت خويش، امريکا نمی تواند رسيدگی به پرونده انرژی هسته ای ايران را معطل تعيين تکليف ايرانيان با دولت غيرمشروع احمدی نژاد و مسئولان حوادث بعد از انتخابات ۲۲ خرداد کند. اتفاقا می توان بدون توجه به خواست يک ملت با دولت حاکم بر ملتی در مورد مسائل هسته ای، تروريسم يا صلح در هر گوشه از جهان را بر سر ميز مذاکره نشست، در موردی به توافق رسيد يا در جايی با بن بست روبرو شد، اما سرنوشت آينده يک کشور و دست يابی آن به دمکراسی فقط در داخل آن کشور و با تلاش و مبارزات مردمش تعيين و محقق خواهد شد. توافق امريکا با حکومت معمر قذافی نمونه بارزی از موفقيت مذاکره با دولت مستبدی است که هم پروژه مشکوک هسته اتمی داشت، هم سال ها در صدر حاميان تروريسم بود و هم در صف اول مخالفت با صلح ميان اسرائيل و فلسطين جای داشت. هرچند امروز از دمکراسی در ليبی خبری نيست اما توافق با جامعه جهانی جلوی فعاليت های تروريستی، ماجراجويی های هسته ای معمر قذافی و مخالفت سرسختانه ليبی با صلح در منطقه خاورميانه را گرفته است. اگر بپذيريم برقراری دمکراسی در ايران نيز مسئله ای است که به دست ملت ايران عملی خواهد شد، اگر بر اين باوريم که امريکاستيزی، دشمن تراشی و ماجراجويی حکومت ايران در سياست خارجی و تقابل ميان ايران و امريکا همواره سرپوشی بر بی کفايتی های حاکمان نظام اسلامی و دستاويزی برای سرکوب مخالفان و منتقدان داخلی، تهديد آزاديخواهان و تحديد آزادی بيان بوده است، اگر قبول کنيم که هر دولتی در درجه اول مدافع منافع ملی مردم خويش است، دست يابی احتمالی به توافق در مذاکرات هسته ای ايران و ۵+۱ در ژنو نه تنها از زاويه منافع ملی امريکا و کشورهای مذاکره کننده قابل درک است، بلکه جنبش سبز ايران می بايست از چنين توافقی استقبال نيز به عمل آورد. البته آنها که دغدغه منافع ملی ايران و رعايت حقوق بشر در ايران دارند، همواره خواستار شفافيت در مذاکرات و فراموش نگشتن مسئله نقض حقوق بشر در جريان گفتگوهای ايران با طرف های خارجی بويژه امريکا هستند. بعلاوه خودجوش بودن مسير دمکراسی، تجربه ديگر کشورها و شرايط سياسی ايران جايی برای درخواستی بيش از حمايت معنوی ديگر دولت ها از مبارزات مردم ايران برای دستيابی به انتخابات آزاد و تعيين تکليف با مستبدان حاکم، باقی نمی گذارد. امريکا و ديگر دول غربی نيز بخاطر ماهيت دمکراتيک نظام های حاکم بر اين کشورها همواره کم و بيش، بدون در نظر گرفتن اينکه چه حزب يا جناحی در اين کشورها بر سر قدرت بوده است، به نقض حقوق بشر در ايران اعتراض کرده اند. فراموش نکنيم که دولت جرج بوش بسيار بيشتر از دولت اوباما در مورد موارد نقض حقوق بشر به ايران اعتراض کرد. ولی حاصل اعتراضات تند و تيز و پيوسته دولت بوش به حکومت ايران در مورد نقض حقوق بشر همراه با ماجراجويی در سياست خارجی امريکا، ادبياتی تشنج آفرين و پيش شرط مذاکره با ايران که عملا راهی برای مذاکره و توافق باقی نمی گذاشت، واقعا جز تشنج بيشتر و ادامه بن بست در روابط ايران و غرب چه بود؟ توافق در مذاکرات ژنو را بخاطر شکوفايی جنبش سبز به فال نيک بگيريم هرچند بدست احمدی نژاد صورت گيرد. Copyright: gooya.com 2016
|