"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2007-10-03' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Wednesday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

شاخه ی زيتون، شعری از شکوه ميرزادگی

من بودم و دريای بی خبر،

و شور جاذبه ی ماه

می دويدم

تب زده و لال

بر شيب های تند سواحل مسی

و بر بی خيالی تخم گذاری لاک پشت ها؛

می دويدم

و پايم هميشه

به جَزر می نشست.


من بودم و دريا

ـ آتشفشان و آب ـ

که در هم نمی شديم.

می گذشتم از ستاره و صدف

و ترانه ی نور

بر نفسم توفان می شد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

هفت خوان بر فراز کوه

چهار عقاب کوچک

رويين تنی، هميشه در آتش،

و تو...

ـ گنج روانی از دل زمين

سبزان و بی ترديد.

با زبان بی لکنت موج،

راندی بر جزاير مرجانی

و کوهزادهای آبی

و آتش

زير قدم هايت

همه نيلوفر شد.


از غزل غزل ها آمدی،

از باغ های معلق،

و از ميان پرنده هايی که

آسمان را به عشق زمين رها کردند.

***


اکنون،

نامت می تابد بر اتاقک سنگی؛

ـ بی فرش و چلچراغ .

و صدايت عطری است در باران

که بر شاخه ی زيتون می ريزد و

جهان را روشن می کند.


نگاه کن!

زمين نشسته ميان ما

و مَد هميشه همين لحظه آغاز می شود

همين لحظه که

مهربانی

بر دست های ما

می گردد.


22 سپتامبر 2007

www.puyeshgaraan.com/Shokooh/shokooh.htm

در همين زمينه:

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/34382

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شاخه ی زيتون، شعری از شکوه ميرزادگی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016