"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-11-02' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Thursday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

نوعی از زندگی، داستانکی از مسعود نقره کار

به گل های گلدان ها آب می دادم ,گرفتاری های ريز و درشت امان نداده بودندچند روزی دستی به سر و روی شان بکشم. پژمرده شده بودند. سی تايی می شدند.
در ميان آن همه گلدان اما فقط گل های يک گلدان سر حال و شاداب بودند , گل های گلدان ارکيده ارغوانی,که شيارها و نيزه های پر گرد وغبار نور آفتاب زيبا ترشان کرده بود. گلدانی که يکی از دوستان امريکايی" اميد" برايش هديه آورده بود.
داشتم به ارکيده ارغوانی آب می دادم که اميد صدايش در آمد:
" بابا اون گلدون......."
حرف اش را خورد, اما خنده هنوز توی چشم ها و روی صورت اش بود.
" اون گلدون چی پسرم؟ چی می خواستی بگی؟"
چيزی نگفت.
داشتم گلبرگ های پرپرشده وشاخ و برگ های خشک شده شان را جمع می کردم. از ارکيده ارغوانی رد شده بودم ومی خواستم سراغ گلدان بعدی بروم که :
" ارکيده ها گل های قشنگی ان بابا , نه؟"
" آره پسرم , هم قشنگن هم مقاوم , ببين گلای همه ی گلدونا پژمرده شدن جز اين يکی"
باز خنده توی چشم ها و صورت اش ريخت:
" آخه بابا اون گلا....."
" آخه اون گلا چی پسرم؟ چی می خوای بگی ؟"
چيزی نگفت, خندان و رقصان در حال رفتن گفت:

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


" آخه بابا اون گلا رو اگه آب بدی پژمرده ميش"
و رفت.
شک کردم , برگشتم و دستی بربرگ ها و گلبرگ های ارکيده ارغوانی کشيدم:
" چقدر طبيعی به نظر می رسن !"


امريکا, بهار ۲۰۰۶

در همين زمينه:

"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-06-23' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " ?>» "من آنی نيستم که هستم"، م. آ. به آذين و کانون نويسندگان ايران، مسعود نقره کار
"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2005-12-04' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " ?>» بخشی از "قبيله من"، رمان تازه مسعود نقره کار
دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/31920

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نوعی از زندگی، داستانکی از مسعود نقره کار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016