"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-07-14' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Friday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

کتيبه بزرگ داريوش‌شاه در بيستون، رضا مرادی غياث آبادی

رضا مرادی غياث آبادی
ما می‌توانيم از داريوش بخاطر نگاشتن کتيبه تاريخی بيستون، به عنوان کهن‌ترين تاريخ‌نويس شناخته شده ايرانی نام ببريم. کتيبه بيستون نخستين متن تاريخیِ شناخته شده ايرانی بشمار می‌رود. اين نبشته که تا پايان ستون چهارمِ متن پارسی باستان، رويدادهای سال‌ نخست پادشاهی داريوش را بازگو می‌کند؛ بجز ارزش تاريخی، يکی از کهن‌ترين منابع اعلام در زبان‌های ايرانی است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

www.ghiasabadi.com

راهی که امروزه شهرهای همدان، کنگاور، کرماشان (کرمانشاه)، سرپل‌زِهاب، قصرشيرين و خسروی را به سرزمين مياندورود (بين‌النهرين) پيوند می‌دهد؛ همان راه باستانیِ چند هزار ساله است که سرزمين‌های خاوری و ميانی ايران‌زمين را به سرزمين‌های باختری و به بابل و نينوا و ديگر شهرهای مياندورود پيوند می‌داده است. اين راه در ۳۰ کيلومتری کرمانشاه، دشت خرم بيستون و دامنة کوه «پَـرو» را در می‌نوردد. اين خرمی بيش از هر چيز وامدار رود خروشان گاماسياب و چشمة باستانیِ هميشه جوشانِ بيستون می‌باشد. در درازای اين راه و به ويژه در بيستون، يادمان‌های باستانیِ فراوانی به چشم می‌خورد که نشانة رويکرد ويژة پيشينيان به اين سامان بوده است.
نام بيستون واژة «بيسْـتون» (که امروزه به اشتباه «بيسُـتون» گفته‌ می‌شود) در زمان هخامنشی و شايد پيش از آن، بگونة بَـگَـستانَـه/ بَـغَـستانَـه (= جايگاه خدا) و در زمان‌های بعدی به گونه‌های «بِـهيسـتان/ بيسْـتون/ بـاغـستان/ بُـستان» تغيير حرف و آوا داده است. آنگونه که از نوشته‌های «ديودور سيسيلی» تاريخ‌نويس يونانی (سدة نخست پيش از ميلاد) بر می‌آيد؛ در زبان يونانی آنرا به شکل «بَـغيستانُـن» (βαγίσταυου) می‌شناخته‌اند. همو به نقل از کتسياس روايت می‌کند (Didorus, ΙΙ, ۱۳, ۲) که ايرانيان، کوهساران بيستون را از آنِ خدای بزرگ خود می‌دانند. اين نام در آثار جغرافيا‌نويسان پس از اسلام و نيز با اقتباس آن، در زبـان‌ انگليسی و بعضی ديگر از زبان‌های اروپايی، به گونة تلفظ پهلوی آن يعنی«بِـهيستون» (Behistun) شناخته شده است.
يادمان داريوش بزرگ شايان‌ترين و باشکوه‌ترين يادمان‌های کهن منطقة بيستون، سنگ‌نگاره و سنگ‌نبشتة داريوش بزرگ (يکم) هخامنشی (۵۲۱- ۴۸۶ پيش از ميلاد) می‌باشد که در حدود سال‌های ۵۲۰ پيش از ميلاد، در کنار راه و بر سينة پرتگاهی دور از دسترس با ده‌ها متر بلندی از سطح جاده و در برابر چشمة بیـستون تراشيده شده است. اين اثر با حدود ۲۰ متر درازا و ۸ متر بلندا، بزرگترين سنگ‌نبشتة جهان است و از آن در کتاب‌های بسياری از نويسندگان و جغرافيا‌نويسان قديم ياد شده است.
کهن‌ترين مورخ و متن تاريخی ما می‌توانيم از داريوش بخاطر نگاشتن کتيبة تاريخی بيستون، به عنوان کهن‌ترين تاريخ‌نويس شناخته شدة ايرانی نام ببريم. همچنين به همين ملاحظه، کتيبة بيستون نخستين متن تاريخیِ شناخته شدة ايرانی بشمار می‌رود. اين نبشته که تا پايان ستون چهارمِ متن پارسی باستان، رويدادهای سال‌ نخست پادشاهی داريوش را بازگو می‌کند؛ بجز ارزش تاريخی، يکی از کهن‌ترين منابع اعلام در زبان‌های ايرانی است و برای بررسی دگرگونی واژگان ايرانی، نام‌های کسان، شهرها، رودها، کوه‌ها و نيز برای شيوة نگارش، گاهشماری، انديشه‌ورزی و بسياری بايسته‌های ديگر، نگرگاه ويژه و پر ارج پژوهندگان گوناگون است. ستون پنجمِ همان متن، تکمله‌ای بر کتيبة قبلی و در بر دارندة گزيده‌ای از رويدادهای سال‌های دوم و سوم پادشاهی اوست.
در اين متن، داريوش در آغاز به معرفی خود و پدرانش می‌پردازد. (اين تبار‌نامه تفاوت‌های متعددی با تبارنامة گزارش شده در تاريخ هرودوت دارد.) پس از اين با احترام، از اهورامزدا و بخشش او سخن می‌راند که تا پايان کتيبه بارها تکرار می‌شود. البته پرستش اهورامزدا توسط داريوش و ديگر ايرانيان به هيچ‌روی دليلی بر زرتشتی بودن آنان نيست. چرا که پرستش اهورامزدا متعلق به بسياری از اديان ايرانی بوده و از روزگاران کهن‌تر و دستکم از زمان کاسيان در ايران شناخته شده است. کـاسـيان، به موجب کتيبه‌های باقی مانده، اهـورامـزدا را به گونة « اَشـوریـاش- مَـزوتـاش» می‌شناختند. در گزارش بابلیِ کتيبة داريوش نيز از اهورامزدا با عنوان «خدای آرياييان» نامبرده شده است. پس از اين داريوش به معرفی سرزمين‌های تابعة خود می‌پردازد که ضمن آن از ۲۳ کشور نام می‌برد که البته تا پايان پادشاهی‌اش تعداد آنها به ۳۰ کشور می‌رسد. سپس در ادامة کتيبة طولانی و مفصل خود و با ثبت دقيق زمان و تقويم، شرح نبرد با شورشگرانی را می‌دهد که در نخستين سال پادشاهی خود (به گفتة خودش) به دروغ ادعای شاهی کرده و کشور را به آشوب کشانده بودند. (واژه دروغ و پرهيز از دروغ، بارها و بارها در اظهارات داريوش تکرار شده و بر آن تأکيد شده است.) در ادامة متن همچنين با مضامين ديگری مانند سفارش به تباه نکردن کتيبه، دعای نيکِ «دودمان فراوان» برای نگهدارندگان نگاره‌ها و کتيبه، رفتار به عدالت و مطابق با قانون، معرفی ياران خود، و بسياری مطالب ديگر روبرو می‌شويم. در سراسر کتيبه، داريوش نسبت به دشمنان و شورشگران نامبرده شده، سخن زشت و ناپسند و تهمت‌های نابجا بکار نمی‌برد.
روش ساخت برای تراشيدن سنگ‌نگاره و سنگ‌نبشتة بيستون، جايی در ارتفاع چند ده متری سطح زمين و در دامنة رو به جنوبِ کوه پَـرو انتخاب شده است. اما با اين وجود به نظر می‌آيد که در زمان ساخت آن، راهی برای دستيابی آسان به محل کارگاه وجود داشته است. بقايای مبهم پلکانی در بخش‌های بالايیِ کوه و نيز آثار تراشيدن تخته‌سنگ‌های زير کتيبه تا نزديکی‌های زمين، نشان‌دهندة وجود راهی به سوی بالا است. راهی که سنگ‌تراشان پس از پايان کار و به هدف دسترس ناپذير کردن کتيبه، در ضمن پايين آمدن، آنرا نيز تراشيده و محو کرده‌اند. نبشتن کتيبه‌ای تاريخی در چنين بلندای دست ناپذيری که از پايين کوه نيز به هيچوجه قابل خواندن نيست، نشان‌دهندة اينست که داريوش اين متن را نه برای مردمان روزگار خود، بلکه منحصراً برای آيندگان نوشته بوده است. آثار حجاری شده در بيستون از نگرگاه فن‌آوری و سازو‌کار ساخت، از بهترين نمونه‌های هنر هخامنشی است. ما از ابزارها و شيوه‌های ساخت و پرداخت چنين نگاره‌هايی بر روی سنگ آهک که هنوز پس از ۲۵۰۰ سال بسيار صيقلی و براق هستند، اطلاعی نداريم. با توجه به رنگ لعاب‌گونة قهوه‌ای مانندی که پس از همراه شدن با ذرات اکسيده شدة عناصر آميختة سنگ آهک، در سراسر نمای کتيبه به چشم می‌خورد؛ و نيز با توجه به اينکه در داخل حروف چند سطرِ نخست متن پـارسی باستان، بقايای سرب ديده شده است؛ به نظر می‌رسد که پس از پايان نوشتن متون، داخل آنها را برای پايداری بيشتر با سرب، و تمام نمای کتيبه را با اندودی که برای ما ناشناخته است؛ پوشانده بوده‌اند. در حين ساخت، هر کجا که به دليلی سطح سنگ تخريب می‌شد؛ قطعه سنگ ديگری را به اندازة محل تخريب شده می‌تراشيده و در جای آن نصب می‌کرده‌اند. نمونة اين وصله‌ها در قوس کمان داريوش و سردارِ همراه او و نيز در کلاه و دستِ «گوی بالدار» (نشان ملی ايران باستان و نماد خورشيد و اهورامزدا) ديده می‌شود.
وضعيت ظاهری سنگ‌نگاره بزرگترين چهرة سنگ‌نگاره، سيمای داريوش بزرگ است که به اندازة طبيعی با بلندای ۸/۱ متر تراشيده شده و پيکرة مُغ گِئومات در زير پای او افتاده است. پشت سرِ داريوش، دو تن از ملازمان او به اندازة ۵/۱ متر با نيزه و کمان ايستاده‌اند و در برابر او نُه نفر شورشگرِ نامبردار شده در کتيبه با دست‌ها و گردن‌های بسته، به رديف ايستاده‌اند. در بالای همة آنها نشان گوی بالدار جای گرفته است. اين بخش حدود ۶ متر درازا و ۳ متر بلندی دارد.
شباهت با سنگ‌نگارة آنوبانی‌نی شباهت بسيار زياد اين نگاره با سنگ‌نگارة «آنـوبـانـی‌نـی» در سرپل‌زِهاب، نشاندهندة توجه داريوش به اين اثر ۴۰۰۰ ساله است. در آنجا نيز شمار اسيرانی که با ريسمانی مهار شده‌اند به نُه نفر می‌رسد و در برابر آنان ايزدبانويی قرار دارد که حلقه‌ای در دست و گوی خورشيد را بر کنار دارد. اين حلقه و گوی خورشيد به گونه‌ای ديگر در نشان گوی بالدارِ بيستون تکرار شده است.
وضعيت ظاهری کتيبه‌ها سنگ‌نبشته يا کتيبة داريوش به سه زبان و خطِ پارسی باستان، عيلامی نو و اَکَدی (به گويش بابلی نو) و در مجموع در ۱۱۱۹ سطر نويسانده شده است. همانگونه که در طرح و نقشة آخر کتاب ديده می‌شود؛ متن بابلی از ديد ناظر، در سوی چپ نگاره و بر دو پهلویِ صخره‌ای به پهنای ميانگين ۸/۳ متر و بلندای ميانگين ۵/۳ متر در ۱۱۲ سطر نوشته شده است و ترجمة بندهای ۱ تا ۶۹ متن پارسی باستان را در بر می‌گيرد. متن عيلامی در سوی راست نگاره و در چهار ستون به بلندای ۱/۲ متر و پهنای ۵/۱ متر در ۳۲۳ سطر نوشته شده است که در همان زمان به انگيزة افزودن چهرة سکونخای سکايی، بخشی از آن را پاک کرده و مجدداً همة متن عيلامی را در سه ستون و ۲۷۰ سطر در پايين نبشتة بابلی تراشيده‌اند. متن پارسی باستان در زير نگاره و در چهار ستون ۴ متری و يک ستون ۲ متری، همگی به پهنای ميانگين ۹۳/۱ متر در ۴۱۴ سطر به خط ميخی بسيار زيبا و باشکوه پارسی باستان نويسانده شده است. بجز ایـن، چـندين کـتيبة کوچک در جای‌های گوناگون سنگ‌نگاره به چشم می‌خورد که در بر دارندة نام شورشگران و همچنين گزيده‌هايی از کتيبة اصلی می‌باشد. بيشتر کتيبه‌های کوچکِ بيستون به سه زبان نگارش يافته‌اند، اما کتيبة A و K تنها به زبان‌های پارسی‌باستان و عيلامی، و کتيبة L تنها به زبان عيلامی نويسانده شده است.
رونويس‌های ديگر کتيبه از اين کتيبه نسخه‌های آسيب‌ ديده‌ای به خط و زبانی که فعلاً آرامی ناميده می‌شود، در بابل و مصر نيز پيدا شده است. نسخة بابلی که قطعاتی از سنگ‌نگاره را نيز به همراه دارد؛ بر روی سنگ، و نسخة مصری که از جزيرة اِلِـفانتين در ميانة رود نيل بدست آمده است، بر روی پاپيروس نگاشته شده‌اند. به نظر می‌آيد همانگونه که در متن اصلی نيز به آن اشاره رفته است؛ نسخه‌های متعددی از کتيبه را برای نواحی گوناگون فرستاده بوده‌اند. ارسال برخی از اين رونويس‌ها به هنگام پادشاهی داريوش بزرگ و برخی ديگر در زمان پادشاهان بعدی و از جمله داريوش دوم صورت پذيرفته بود.
تفاوت در آوانويسی آوانوشت و ترجمة کتيبه‌های پارسی باستان هنوز دچار پاره‌ای ناسازگاری‌ها و دوگانگی‌هاست که بيشتر تلفظ دقيق نام‌ها را در بر می‌گيرد. در آثار پژوهشگران، نام‌های بکار رفته در کتيبه به گونه‌های متفاوتی ثبت شده‌اند که در حال حاضر و با دانش امروزی نمی‌توان هيچکدام را بر ديگری ترجيح داد. چرا که خط ميخی پارسی باستان در سرشت خود امکان تلفظ دقيق را برای ما فراهم نمی‌سازد و تنها در زمان خود به سبب آشنايیِ مردم با واژه‌ها، به درستی قابل خواندن بوده‌اند. از سوی ديگر تلفظ نام‌ها در متن پارسی باستان با تلفظ همان نام در متن‌های عيلامی و بابلی متفاوت است.
تفاوت در ترجمه هر سه متنِ کتيبة بيستون، ترجمة برابر و يکسانِ يکديگر نيستند و نسبت به يکديگر تفاوت‌های کم و بيشی را عرضه می‌دارند. از سوی ديگر هيچيک از ترجمه‌های امروزیِ کتيبه، معادل دقيق معنای واژگان اصلی آنرا ارائه نمی‌کنند. بدين لحاظ استناد کردن به يک واژه يا استنباطی که محصول توجه صرف به بارِ معنايی واژه‌ای در ترجمه باشد؛ امری کاملاً نادرست است. ترجمه‌های امروزی بر مبنای مضمون و محتوای کلی آن انجام می‌پذيرد و به همين ترتيب تنها با استناد به مضمون کلی آن می‌توانيم اظهار نظر نماييم. بطور نمونه می‌توان از واژه‌ای نام برد که در متن پارسی باستان به گونة «کارَه» آمده و در ترجمة همة پژوهشگران و از جمله در اين گزارش بيشتر به «سپاه» و گاه به «مردم» برگردانده شده است. اما شواهدی که هنوز به اثبات نرسيده است وجود دارد که «کارَه» نه تنها به معنای سپاه، بلکه نوعی انجمن مردمی يا انجمن بِهان را نيز در نظر دارد که به شکلی در انتخاب او به پادشاهی و نظارت بر او نقش داشته است.
خط يا زبان آريايی يکی از جنجالی‌ترين بخش‌های کتيبة داريوش، بند پايانی ستون چهارم (سطر ۸۹) می‌باشد که از نگارش يا ترجمة ديگری از کتيبه به «آريايی» (خط يا زبان؟) ياد می‌کند که ترجمة دقيق آن می‌تواند روشنگر بسياری از ناگفته‌ها در بارة زمان پيدايیِ خط ميخی پارسی باستان باشد که امروزه محل اختلاف نظر فراوان است. از سويی آثاری به اين خط از پادشاهان و شاهان محلی هخامنشیِ پيش از داريوش به دست آمده است و از سويی ديگر شواهد فراوانی در نوآوری اين خط در زمان داريوش و نبشتن کتيبه‌هايی به نام شاهان گذشته در زمان پادشاهان متأخر هخامنشی در دست است. اما متأسفانه اين بند امروزه بسيار آسيب ديده است و عليرغم نسخه‌برداری و عکس‌های دقيق نگارنده، همچنان خوانش آنها روش‌های تازه و بردباری افزون‌تر را درخواست می‌کند. با توجه به اينکه در پايان همين بند از فرستاده شدن رونوشت‌های «آريايی» به سرزمين‌های ديگر ياد شده است، و نيز با توجه به پيدا شدن نمونه‌هايی از آن در بابل و مصر به خط و زبانی که امروزه آرامی ناميده می‌شوند؛ اين گمان نيز وجود دارد که نام اصلی و باستانی متون و کتيبه‌های آرامی، «آريايی» (در پارسی باستان« آری‌يا») بوده باشد.
اشتباهی متداول نکتة ديگری که ذکر آن در اينجا لازم به نظر می‌رسد، نشان ويژه‌ای برای جدايی واژه‌ها در خط ميخی پارسی باستان است. در همة کتاب‌ها دو علامت به عنوان واژه‌جدا‌کن در اين خط معرفی شده‌اند: ميخ خوابيده و ميخ زاويه دار. در حاليکه نگارنده در هيچيک از متون ميخی پارسی باستان با شکل دوم به عنوان واژه‌جداکن مواجه نشده است و اين حرف تنها برای عدد ۱۰ بکار رفته است. به نظر می‌آيد اين اشتباه که متأسفانه بسيار فراگير شده است؛ از آنجا ناشی شده که در کتيبة بيستون نسبت به ديگر کـتيبه‌های هـخامنشی، نشان واژه‌جـداکن مقداری کوتاه‌تر و پهن‌تر نگاشته شده و در نتيجه با حرف ويژة نشانگر عدد ۱۰ اشتباه شده است.
نگارة بيستون سند سخت‌کوشی و ديرزيوی هنرمند ايرانيست. هنرمند ايرانی از يافتن واژة چند هزار سالة «ئُـنَـر» (=‌هنر) در نبشته‌های پارسی باستان بخود می‌بالد.
برای آگاهی از ترجمه کتيبه بنگريد به کتاب «کتيبه داريوش بزرگ در بيستون»، چاپ سوم، تهران، ۱۳۸۵، از همين نگارنده.

در همين زمينه:

"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-07-07' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " ?>» لوحه‌های تخت‌جمشيد، اسناد بنيادين از نظام‌های اجتماعی و اداری در ايران هخامنشی، رضا مرادی غياث آبادی
"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-05-13' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " ?>» نامه سرگشاده: اعتراض به تخریب یادمان های ملی را لوث نکنیم، رضا مرادي غياث آبادي
"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2006-03-15' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " ?>» آيين برافراشتن درفش كاوياني در سرزمين درفش‌هاي برافراخته، رضا مرادي غياث‌آبادي
دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/30912

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'کتيبه بزرگ داريوش‌شاه در بيستون، رضا مرادی غياث آبادی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016