جلد اول "دانشنامه ي زبان و ادب فارسي" اخيراً توسط "فرهنگستان زبان و ادب فارسي" در 760 صفحه و به قيمت دوازده هزار تومان منتشر شده است.
جناب استاد اسماعيل سعادت که سرپرستي اين دانشنامه را بر عهده دارند از بزرگان عرصه ي دائرةالمعارف نگاري اند که کارشان را بر بنياد دائرةالمعارف هايي چون دائرةالمعارف مصاحب پيريزي کرده اند.
در اين مقاله ي کوتاه قصد ندارم به محتواي جلد نخست اين اثر -که خود نياز به چند نقد جداگانه و مفصل دارد- بپردازم، ولي تلاش خواهم کرد، به دو سه نکته ي ظاهري -که از اهميت کمي هم برخوردار نيست- اشاره کنم شايد دست اندرکاران دانشنامه در مجلدات بعدي آن ها را مورد بازبيني قرار دهند. زحمات بيست و پنج همکار جلد اول دانشنامه البته مورد تقدير است ولي با طرح اين گونه نقدهاست که کيفيت پنج جلد باقي مانده بهبود خواهد يافت و ايرادهاي احتمالي مرتفع خواهد شد.
جلد اول "دانشنامه ي زبان و ادب فارسي" طبق شمارش اينجانب حاوي 439 مدخل است که تعداد زيادي مولف و مترجم آن ها را به رشته ي تحرير کشيده اند. اين مدخل ها از "آب" در حرف "آ" آغاز مي شود و به "برزويه" در حرف "ب" ختم مي گردد. اگر دائرةالمعارف هايي چون "دائرةالمعارف بزرگ اسلامي" و "دانشنامه ي ادب فارسي" (استاد حسن انوشه) پيشتر منتشر نشده بود مي شد "دانشنامه ي زبان و ادب فارسي" (فرهنگستان) را بي نظير دانست، ولي با وجود اين دائرةالمعارف ها و دائرةالمعارف هاي مادري مانند "ايرانيکا" نمي توان چنين ادعايي کرد که البته دست اندرکاران اين دانشنامه چنين ادعايي هم نکرده اند و حتي در مقدمه ي اثر به "مشابهت هاي کلي يا جزئي برخي از مقاله ها با مقاله هاي نظير در دانشنامه هاي ديگر" اشارت داشته اند.
اولين چيزي که نگارنده قصد دارد بر آن انگشت نهد اتفاقا به همين مشابهت مربوط است، آن هم مشابهت ِ نام ِ دانشنامه که با اختلاف يک کلمه، بسيار به نام ِ "دانشنامه ي ادب فارسي" استاد حسن انوشه نزديک است. البته چنين مشابهت هايي به دليل محدوده ي بسته ي نام ها و عناوين، ناگزير به نظر مي رسد ولي محدوديت ها هر چه باشد، نزديکي نام ها باعث اشتباه مي شود و شايد برخي به گمان ِ يکي بودن اين دو اثر، توجهي به ديگري نکنند. شايد بهتر بود دست اندرکاران دانشنامه، بدون توجه به محتوا، نامي مختص اين اثر مثلا "دانشنامه ي فرهنگستان" يا چيزي مشابه آن اختيار مي کردند و در زير عنوان، راجع به محتواي اثر توضيح مي دادند تا نزديکي نام ها باعث اشتباه نگردد.
نکته ي بعدي که بايد به آن اشاره کنم، مسئله ي بغرنج شده ي رسم الخط دانشنامه و اصرار بزرگان ِ فرهنگستان به پيوسته نويسي است. جاي تعجب است که فرهنگستان زبان و ادب فارسي که در چند شماره ي اول فصلنامه اش يعني "نامه ي فرهنگستان" جدا نويسي و البته بي فاصله نويسي را مورد عنايت و پذيرش قرار داده بود و حتي اصرار بر گذاشتن "تمام ِ" کسره هاي اضافه داشت، چطور بعد از آن افراط، به تفريط در پيوسته نويسي افتاد، آن هم در بدترين جاي ممکن يعني دانشنامه. من به هيچ وجه نمي توانم درک کنم که چطور اساتيد بزرگ فرهنگستان با مقايسه ي کلماتي مانند ِ "کارها" و "دانشنامه ها" و کتابها"، نمي توانند به اين نتيجه برسند که وقتي ما مجبوريم "ها" را در "کارها" به خاطر ماهيت حرف "ر" جدا بنويسيم، و باز "ها" را در "دانشنامه ها" به خاطر حرف ِ "ه" آخر "دانشنامه" نمي توانيم به آن بچسبانيم، چطور نمي توانيم، همين "ها" را در "کتابها" نيز جدا بنويسيم و استثناهاي آزاردهنده را به طور کامل از ميان برداريم؟ من به هيچ وجه نمي توانم درک کنم که چطور استادان به نام ِ فرهنگستان، خواندن "مشابهتهايي" را راحت تر از "مشابهت هايي" مي دانند و اصرار به چنين رسم الخط مسئله سازي دارند؟ چطور در عصر کامپيوتر و يونيکد و فارسي نويسي هوشمند، در عصر تمام فاصله و نيم فاصله و يک چهارم فاصله ي کامپيوتري، اساتيد بزرگوار، جدانويسي توام با بي فاصله نويسي را که همه ي مسائل را به آساني حل مي کند و تمام استثناهاي دست و پا گير را از ميان بر مي دارد اساس رسم الخط قرار نمي دهند و نويسندگان را از رنج جانکاه فکر کردن به اين معضل قديمي رها نمي سازند؟ در امر دانشنامه نويسي و دائرةالمعارف نگاري که سهولت در خواندن و درک مطلب، مهم ترين اصل به شمار مي آيد چرا بايد با پيوسته نويسي کار را بر خواننده دشوار کنيم؟ اين اتفاقي بود که براي "فرهنگنامه ي کودکان و نوجوانان" هم افتاد و در مجلدات اول اين فرهنگنامه ي ارزشمند شاهد کلمات به هم چسبيده اي بوديم که خواندن آن ها خود نياز به يک شيوه نامه داشت!
اما نکته ي سوم مربوط است به شيوه ي حرکت گذاري براي تلفظ درست ِ کلمات. اين ضعف بزرگ که در "فرهنگنامه ي کودکان و نوجوانان" به بدترين شکل ِ ممکن وجود داشت و مانع از درست خواني کلمات و تلفظ صحيح آن ها توسط کودکان و نوجوانان (و البته بزرگسالان) مي شد، در "دانشنامه ي زبان و ادب فارسي (فرهنگستان)" يک درجه بهبود پيدا کرده ولي اصرار به عدم استفاده از آوانگاري لاتين مانع از تلفظ صحيح بسياري کلمات مي شود. به کار بردن زير و زبر به تنهايي براي تلفظ صحيح کلمات و بخصوص تشخيص تکيه ها کافي نيست. بهترين کار، استفاده ي همزمان از فتحه و کسره ضمن آوانگاري لاتين است.
به عنوان نمونه به اين نام در دانشنامه توجه کنيد: "آدابُ الحَرْب ِ وَالشَّجاعَة". کسي که با تلفظ "ال" بر سر کلمات عربي آشنا نباشد، اين اسم را بايد " ādābolharb e vALšajā’a " بخواند يا " ādābolharb e vaššajā’a "؟ بايد انتهاي کلمه را به " َ" ختم کند، يا "ت"؟ شايد بگوييم خواننده ي دانشنامه اين قدر بي سواد نيست که فرق حروف شمسي و قمري و تلفظ يا عدم تلفظ فلان حرف را در زبان عربي نداند و کارکرد تشديد را بر روي کلمات درک نکند، ولي وقتي اين همه، روي حرکت ها و ريزه کاري هاي تلفظ تاکيد مي کنيم پس اصل را بر اين مي گذاريم که خواننده ممکن است اين چيزهاي "ساده و بچگانه" را نداند. حال به "فرهنگ فارسي اعلام" استاد غلامحسين افشار و خانم ها نسرين و نسترن حکمي مراجعه مي کنيم و دنبال همين مدخل مي گرديم. در صفحه ي 7 اين کتاب (فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1383) کلمه را مي يابيم با اين آوانگاري لاتين: ādābolharb-/vaššojā’a. مسئله ي تلفظ به همين سادگي حل مي شود! (در مورد کتاب گرانقدر "فرهنگ فارسي اعلام" در آينده مطلبي خواهم نوشت).
advertisement@gooya.com |
|
نکته ي بعدي در مورد صحافي دانشنامه است. تکرار رنگ آبي و مدل ِ "دائرةالمعارف مصاحب" امتيازي براي اين دانشنامه به شمار نمي آيد خصوصا که عطف آن بسيار ضعيف و کم جان است و با چند بار بيرون کشيدن از کتابخانه قطعا پاره خواهد شد و صحافي نيز چندان تميز و قرص و محکم نيست و استحکام چنداني به چشم نمي خورد. صحافي "دائرةالمعارف بزرگ اسلامي" (استاد کاظم موسوي بجنوردي) و "دانشنامه ي ادب فارسي" (استاد انوشه) و "دانشنامه ي جهان اسلام" و "دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي" (استاد خرمشاهي) و "فرهنگ آثار" (استاد رضا سيد حسيني) و حتي "دائرةالمعارف تشيع" (استادان سيد احمد صدر حاج سيدجوادي، فاني، خرمشاهي) –با بودجه و امکانات ِ اندکي که دارد- به مراتب بهتر و قوي تر است و البته صحافي دانشنامه در قياس با "فرهنگنامه ي کودکان و نوجوانان" به مراتب بهتر است که با چند هفته استفاده مداوم، عطف آن از بالا پاره مي شود و در دست استفاده کننده مي ماند.
يک نکته ي آزار دهنده ديگر عدم دقت دست اندرکاران دانشنامه در پشت جلد است که مشخصات کتاب به انگليسي نوشته شده است. از تلفظ BORZŪYA که بگذريم (که در داخل کتاب "بُرْزويه" و نه "بُرْزويَه" درج شده)، و از فاصله ي نالازم و غلط ِ ويرگول، با کلمه و عدد قبل و بعدش در "Tehran , 2005" که چشم پوشي کنيم – که خود البته نشان بي دقتي در چنين اثر عظيم علمي ست-، ديدن ِ کلمه ي "Coptright" که با "t" نوشته شده براي دانشنامه اي که نماينده ي فرهنگستان کشور ماست و در کتاب خانه هاي بزرگ جهان در اختيار مراجعان قرار خواهد گرفت و اولين صفحه اي که به آن مراجعه خواهند کرد، همين صفحه خواهد بود، ابداً قابل قبول نيست و از چنين بي دقتي هايي -که ارزش اثر را به شدت کاهش مي دهد- بايد در جلدهاي بعدي جلوگيري شود.
اميدواريم جلدهاي آتي اين اثر ِ بزرگ در آينده ي نزديک در اختيار علاقمندان قرار بگيرد.