jalali@sharghnewspaper.com
نام نصرالله كسرائيان در عكاسى ايران بيشتر در حيطه طبيعت شنيده مى شود. مجموعه هايى از او كه گوشه و كنار ايران را به تصوير كشيده و اغلب در شكل مجموعه هاى مختلف از سوى نشر يساولى به چاپ رسيده خود مبين اين مدعا است. اما چندى پيش در همين صفحه مطالبى درباره عكس هاى مستند اجتماعى او در قبل از انقلاب ۱۳۵۷ به چاپ رسيد كه بررسى كوتاهى بود درباره آثار آن دوره كسرائيان. البته به طور حتم او به غير از طبيعت عكس هاى ديگرى نيز دارد اما اغلب آثارى كه ارائه شده عكس هاى طبيعت كسرائيان هستند.
در هفته اى كه گذشت گالرى تازه تاسيس نرگس شاهد برگزارى نمايشگاهى از عكس هاى اخير اين عكاس بود.
مجموعه حاضر نيز در واقع نگاهى به طبيعت بود اما از زاويه انتزاعى نسبت به آنچه كه تاكنون از او ديده شده است.
در واقع نمايشگاه حاضر را مى توان يك تغيير ديدگاه و يا شخصى تر شدن زاويه عكاسى براى كسرائيان به حساب آورد كه پس از سال ها عكاسى از طبيعت آن هم در شكلى عام و مخاطب پسند، عادى به نظر مى رسد. به هرحال كسرائيان از آن دست عكاسانى است كه نمى شود دانش عكاسى او را ناديده گرفت و عكس هاى او از طبيعت همچنين نشان از تسلط بر دانش و فن عكاسى به منظور تهيه تصويرى مناسب به لحاظ كيفى دارد.
اما عكس هاى او در اين نمايشگاه را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: اول آثارى كاملاً انتزاعى و دوم آثارى كه به تشريح فضاى عكاسى مى پردازند.
عكس هايى كه به تشريح فضا مى پردازند آثار به شدت ساده اى هستند كه نه از زيبايى يك عكس طبيعت صرف بهره اى دارند و نه طرح زاويه جديدى را پى مى گيرند.
آثار انتزاعى تر نيز از چند ايراد عمده برخوردارند. نكته قابل توجه در اين عكس ها ابتدا ابعاد آنها است. تصاويرى در اين شكل به طور حتم بايد در ابعاد بزرگترى نسبت به آنچه اكنون هستند ارائه مى شدند تا از تاثيرگذارى بهترى بر مخاطب بهره مى بردند.
تصاوير انتزاعى به دليل محدوديت عناصر بيانى تنها از چند عنصر به منظور برقرارى ارتباط با مخاطب بهره مى برند بافت، رنگ و تركيب بندى كه در آن قرار دارند. ابعاد كوچك تصاوير به دليل محدودكردن فضاى حركت چشم و همچنين عدم ايجاد تاكيد بر بافت ها و رنگ ها تاثير معكوس بر ذهن مخاطب مى گذارند. اگر اين تصاوير در ابعاد ۷۰*۵۰ و بزرگتر بودند به طور حتم تاثير مناسب ترى از لحاظ بصرى داشتند.
از سويى ديگر كيفيت اين آثار در همين ابعاد هم چندان راضى كننده نيست. هر چقدر كه از مركز عكس ها به اطراف آنها نزديك مى شويم كيفيت وضوح عكس ها تقليل مى يابد.
كسرائيان در اين آثار قصد دارد از زاويه اى طبيعت اطراف خود را ثبت كند كه تاكنون كمتر ديده شده است. از همين رو در غالب تصاوير انتزاعى روايتى دارد از طبيعت كه علاوه بر اينكه خود آثار انتزاعى هستند، منتزع از يكديگر نيز مى شود آنها را بررسى كرد. يعنى به هيچ وجه پس از ديدن اين مجموعه احساس نمى كنيد كه با يك تعداد عكس هاى پى درپى كه قصد دارند روايتى را در كنار يكديگر ارائه كنند، روبه رو شده ايد.
هنر آبستره يكى از دستاوردهاى مدرنى است كه جهان مدرن را در چند دهه اخير تحت تاثير خود قرار داده است. روندى كه پس از چند سال تبديل به يك جريان كاملاً پويا شد.
هنر عكاسى نيز از اين روند بى بهره نماند و عكاسان نيز به شكلى كاملاً جدى وارد اين عرصه شدند. حتى گاه عكس هاى هوايى و يا ماهواره اى را نيز مى شود در اين عرصه گنجاند.
اما ورود به اين حيطه در عكاسى احتياج به نگرش و روشى كاملاً تئوريك و حساب شده دارد تا نتيجه رضايت بخش باشد. آثار اين نمايشگاه حتى در چاپ نيز دچار نقص هستند. ارائه ديجيتال آنها خود يكى ديگر از عواملى است كه بركيفيت آثار موجود لطمه وارد كرده است.
حركت اخير كسرائيان را اگر در ادامه عكس هاى پيشين طبيعت او قرار دهيم، يك سير از كل به جزء را در آنها مشاهده مى كنيم. عكاس به جاى پرداختى كلى به مناظر طبيعى اكنون قصد دارد نگاهى موشكافانه تر به طبيعت اطراف خود داشته باشد كه البته اغلب يكسان هستند و هيچ تفاوت آنچنانى نيز با يكديگر ندارند. همان گونه كه اشاره شد در كنار آثار انتزاعى او عكس هايى نيز هستند كه به تشريح فضاى عكاسى او مى پردازند. كه اگر اين كاركرد را براى آنها در نظر نگيريم، بى معنى جلوه مى كنند.
advertisement@gooya.com |
|
يكى از عكس هايى كه به هيچ وجه در اين مجموعه جايگاهى ندارد، البته با فرض آنكه قرار بوده عكاس، تصاوير حاضر را يك كليت مرتبط با يكديگر بداند، تصويرى از تعدادى سيب است كه هرچند به لحاظ ساختارى كاملاً پرداخت شده و به قول معروف سانتى مانتال محض است اما در كل مجموعه جايگاه خاصى ندارد. عكس نيزار و بركه ها نيز از سوى ديگر به همين خصيصه دچار هستند؛ آثارى كه به يكدستى كل نمايشگاه لطمه وارد كرده اند و هيچ توضيح مناسبى نيز نمى شود براى حضور آنها در اين مجموعه به دست آورد و يا متصور شد. كسرائيان را با توجه به نمايشگاه حاضر مى توان در ارائه نگاهى كلى از طبيعت موفق و در جزيى نگرى ناموفق قلمداد كرد.
ساختار بى سروشكل چند عكس يادشده به حضور و كليت ديگر عكس هاى مجموعه كه مى توانست با رعايت چند نكته فوق موفق جلوه كند، لطمه وارد كرده است. و همين دوگانگى است كه در نهايت جز تشويش بصرى و ذهنى دستاوردى براى مخاطب به همراه ندارد. به جرات مى توان ادعا كرد- البته پس از رعايت نكات كيفى- كه گاه تك تك عكس ها از تاثير بالقوه اى برخوردارند. اما ارائه آنها در اين شكل چندان مناسب به نظر نمى رسد. روندى كه به مفهوم و معنى متنى نمايشگاه نيز لطمه وارد كرده است.كسرائيان را با توجه به نمايشگاه مى توان در مقابله مابين رئاليست گرايى صرف و آبستره ناموفق قلمداد كرد.