"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2005-05-18' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo "
" . $week["Wednesday"] . " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " . $jyear . "
" ?>

گفت و گو با نيكى كريمى تنها كارگردان ايرانى حاضر در بخش رسمى جشنواره كن، مينا اکبري، شرق

همزمان با نمايش «يك شب» در كاخ جشنواره كن
ستاره ناپديد مى شود

نيکي کريمي

نيكى كريمى، نيكى كريمى را به چالش كشيده است. او شهرت و محبوبيت عروس دهه هفتاد و فرشته فيلم هاى زن گرا را بى واسطه به يك خاطره تبديل مى كند تا همراه پاشنه آشيلى بشود كه خوش بينان در آن دچار ترديد شده اند و بدبينان به آن خشم مى ورزند. ورود نيكى كريمى به سينماى متفاوت ايران در حالى كه اولين حضورش ميان همه و هيچ، ميان برزخ ديدن و نديدن قرار گرفت، پرده اول اين چالش بود. جشنواره فيلم فجر، «يك شب» را حتى به بخش ميهمان هم راه نداد و جشنواره كن آن را براى بخش رسمى برگزيد. مثل همان اتفاقى كه براى آن ستاره ها افتاد. از آن دو ستاره كه فيلم «عروس» رو كرد حالا هركدام راهى راه ديگرى هستند. آنها اگرچه به يمن روياهاى بازگشته آن سال ها به پوسترهاى خوش رنگ بر ديوار خانه ها بدل شدند اما يكى فقط همين كار را كرد و ديگرى خواست از ميان «يك شب» راهى به تداوم پيدا كند. نتيجه معلوم است. حالا تعداد اندكى دلواپس حضور انديشه نيكى كريمى در سينما هستند. چرا كه فقط در تيتراژ نام او را خواهند ديد و آن عاشقان سينما كه براى يك امضا و يا يك ديدار با ستاره محبوبشان سر و دست مى شكنند حالا كمتر دلخوش به حضور دوباره كسى هستند كه در قاب و فقط در قاب ستاره است. چه در سينمايى كه ستاره دارد، ديوارها جايى براى عكس كارگردانان ندارد. اما نيكى كريمى مثل «يلماز گونى»* نيست. او مى خواهد بازيگر هم باشد، نمى خواهد مثل آن فيلمساز ترك به يك باره تصوير روياگون ستاره اى اش را به يك فيلمساز معترض تبديل كند كه همه روياهاى مردم تركيه را تباه كرد تا حكومت ژنرال ها را دچار چالش كند. كريمى نمى خواهد يكباره محو شود و مانند «يلماز گونى» تنها، كارگردانى باشد كه فيلمش را از زندان دكوپاژ كرد. حالا از گونى در تركيه جز يادهاى رنگ باخته ستاره اى خشن چيزى باقى نمانده است، حتى اگر كن نخل طلا به سينماى تركيه اهدا كرده باشد. نيكى كريمى راه سوم را برگزيده. هم باج خور بازى مى كند، هم نوار فروغ دكلمه مى كند، هم «يك شب» مى سازد، هم در «ستاره ها» حاضر مى شود، هم كتاب حنيف قريشى امضا مى كند، هم پوستر خودش را. نيكى مى گويد چندى پيش با كايه دو سينما گفت وگو كرده و اين دومين مصاحبه او است و من فكر مى كنم كه حالا روزنامه نگاران خارجى چه قدر داستان براى تعريف كردن دارند. داستان ستاره آن شب هاى بى ستاره كه در يك شب محو مى شود، البته با سوسو در شب هاى ديگر،تا در كنار باقى ستاره ها همچنان باقى بماند.

يک شب

•شما كارتان را در سينما با بازيگرى آغاز كرديد، اما بعد به ساخت فيلم مستند و دستيارى كارگردانى روى آورديد و حالا هم كه اولين فيلم بلند سينمايى تان را ساخته ايد، اين روند حركت شما در سينما برنامه ريزى شده بود يا اتفاقاتى موجب شكل گيرى هركدام از آنها شده است؟
وقتى با كار بازيگرى وارد سينما شدم چيزى كه مى دانستم اين بود كه سينما برايم وسيله اى است براى يادگيرى و شناخت خودم . حدود شش هفت سال پيش بود كه به اين نتيجه رسيدم كه بازيگرى برايم كافى نيست، حسم اين بود كه حرف هايى براى گفتن دارم و روياهايى براى تجسم بخشيدن، دلم مى خواست فيلم خودم را بسازم. البته اين چيز جديدى نيست ،من هميشه نق زده ام اين به درونيات و روحيات اخلاقى ام بر مى گردد. براى بازيگرى بايد دوست داشته باشى كه ابژه باشى و ديده شوى آن چه براى من مهم است فكر و انديشه است نه چهره و بدنم.پس تصميم گرفتم در كنار بازيگرى به دغدغه هاى شخصى ام برسم و سعى كردم در سينما ياد بگيرم.در شروع كار در فيلم هاى« باد ما را خواهد برد»،« ABC آفريقا» و «تعزيه» با عباس كيارستمى در پيداكردن لوكيشن ، بازيگر و كارهاى پشت صحنه همكارى كردم كه تجربه درخشانى برايم محسوب مى شود. من در اين دوره با خيلى از مسائل كارگردانى آشنا شدم و چيزهاى زيادى ياد گرفتم و چون سينماى مورد علاقه ام، همين سبك سينما بود با عشق اين كار را انجام مى دادم.
•وقتى با كيارستمى همكارى كرديد، متوجه شديد كه اين سبك سينما را دوست داريد يا...
نه، من قبل از اين كه او را بشناسم عاشق فيلم «خانه دوست كجاست» بودم. دقيقاً نمى دانم چند سالم بود. شايد ،،۱۲ ۱۰ سال بيشتر نداشتم اما وقتى اين فيلم را ديدم، احساسم اين بود كه چه سينماى سالم و عجيبى. حالا شما تصور كنيد كه من با چنين ذهنيتى وارد كار بازيگرى شدم. چقدر مى توانستم گزيده كار كنم، البته باز هم اين شانس را داشتم كه كارهاى خوبى به من پيشنهاد شود و واقعاً تمام كارهايى كه كردم را دوست دارم ولى آرام آرام سعى كردم در كنار كار بازيگرى، در عكاسى، فيلمبردارى، كارگردانى و فيلمنامه نويسى و... تمرين هايى بكنم تا بتوانم ذهنيات خودم را در سينمايى كه دوست دارم پياده كنم و بالاخره فكر مى كنم با ساخت فيلم «يك شب» استارت اين كار را زده ام.
•از نحوه شكل گيرى ساخت فيلم «يك شب» بگوييد.
چند سال پيش كه مانى پتگر فيلم مستند عشاق سينما را مى ساخت، من مستند داشتن و نداشتن را به پايان رسانده بودم و طرح فيلمى داشتم درباره دخترى كه يك شب را در خيابان مى گذراند. مانى پتگر به من گفت دوستى به نام محمود آيدن دارد كه طرحى تقريباً با همين مضمون نوشته، بهتر است با او هم در اين زمينه گپى بزنى، شايد طرح فيلمنامه او به دردت بخورد.
• در نگارش فيلمنامه «يك شب» تا چه حد به اصل طرح آيدن وفادار بوديد؟
خيلى كم.در طرح آيدن ماجرا چيز ديگرى بود. دخترى به همراه دوستش اتو استاپ مى زند... بنابراين يكسرى چيزها را كنار گذاشتم و گره هاى داستانى ديگرى را جايگزين آن كردم و بعد به مدت يك سال روى فيلمنامه كار كردم، بارها آن را بازنويسى كردم و آخرين بار هم با كامبوزيا پرتوى،تا اين كه در شهريور دو سال پيش خودم را براى ساخت آن آماده كردم، چون قصد داشتم فيلم را در اواخر پائيز و فصل زمستان فيلمبردارى كنم. به هرحال داستان فيلم را من اين طور تغيير دادم كه دختر به خاطر سردى هوا مجبور مى شود سوار ماشينى غير از تاكسى شود.
•اما شما كه مجوز كارگردانى نداشتيد و كانون كارگردانان هم به همين راحتى مجوز نمى دهد؟
زمانى كه از كانون كارگردانان تقاضاى مجوز كردم من هم مثل همه فرم پر كردم وفيلم كوتاه داشتن و نداشتن را تحويل دادم. آنها گفتند كه سهميه آن سال شان پر شده است و بايد يك سالى صبر كنم. من قضيه فصل را مطرح كردم كه نمى توانم فصل را از دست بدهم و در ضمن تبصره اى وجود دارد كه كسانى كه سال ها در سينماى ايران كار مستمر كرده اند نياز به سختگيرى هاى اينچنينى ندارند. از طرف ديگر من كسانى را مى شناسم كه سال ها است مجوز كارگردانى دارند اما به دليل نداشتن سرمايه گذار و تهيه كننده مجبورند بدون اين كه كار كنند هر سال مجوزشان را تمديد كنند، در حالى كه من هم تهيه كننده داشتم، هم سرمايه گذار. آنها تلويحاً گفتند پيش توليد را شروع كن ما مجوز كارگردانى ات را به زودى صادر مى كنيم و همين اتفاق هم افتاد.
•خب سراغ فيلم «يك شب» برويم. فيلم «يك شب» از تركيب سه داستان شكل گرفته است كه هركدام تصويرگر يك اتفاق اجتماعى در ايران است. اين داستان ها برآيند چه واقعيت هايى در ذهن شما بوده است؟
براى به تصوير كشيدن سه مردكه هر كدام از يك طبقه اجتماعى بودند نيازمند شناخت نسبت به آنها و طبقه اجتماعى شان بوديم. اين كه چگونه يك فرد متمولى كه داراى خانواده است و مشكل خاصى هم در زندگى ندارد تمايل به ايجاد يك رابطه پنهانى و هيجان كاذب در كنار زندگى آرام اش دارد ؟و يا يك مرد تحصيلكرده و داراى منزلت اجتماعى و موقعيت شغلى بالا دليلش براى يك ارتباط اين چنينى چيست؟ و يا يك روشنفكر دموكرات در مورد مسائلى كه عميقاً به آن اعتقاد ندارد چگونه مى تواند ساعت ها صحبت كند و مقاله بنويسد اما دست آخر همان اعتقادات و باورهاى خشك سنتى دست و پاگيرش شود؟ بنابراين براى نوشتن فيلمنامه تحقيقات ميدانى را به كمك همكارم به مدت دو الى سه ماه انجام داديم تا با شناخت بيشتر ديالوگ هاى واقعى ترى بنويسيم. اين مردان همه دلايلى براى اين كارشان داشتند منتها هركدام با ترفند و ديالوگ مخصوص خودشان.
در فيلم شخص پولدار شهرستانى مسائل شرعى را پيش مى كشد و ابايى ندارد از اين كه دختر بفهمد او زن و بچه داردو تنها به دنبال يك رابطه پنهانى است. آن مرد تحصيلكرده با تنها نشان دادن خود و اين كه از همه چيز سرخورده است و نياز به يك دوست فهميده و با درك و شعور دارد و مرد روشنفكرى كه مرتب پيش دختر دم از آزادى حقوق زن و مرد و لزوم برقرارى دموكراسى مى زند اما وقتى مى فهمد زنش عاشق شده او را مى كشد.
•البته در مورد داستان آخر كه روايت زيبايى هم دارد و نشان مى دهد كه شناخت تان از اين قشر جامعه عميق تر است، شما با ديالوگ هايى كه براى مرد نوشتيد گويا قصد داشتيد او را بى گناه و معصوم جلوه دهيد به طورى كه در جايى از فيلم مرد مى گويد وقتى ارتباط زنم را با صميمى ترين دوستم فهميدم خواستم او را بغل كنم و بگويم اگر عاشقش هستى برو اما زنم مرا پرت كرد و حرف هايى زد كه هيچ كس در زندگى جرات گفتن آنها را به من نداشت و من نفهميدم كه ديگر چه اتفاقى افتاد. فقط ديدم او را كشته ام.
گفتم كه هركدام از اين افراد براى اشتباه خود توجيهى دارند منتها با ديالوگ ها و روش هاى خاص خودشان. اين مرد روشنفكر كه حالا جسارت اين را ندارد بگويد تمام ادعاهايم فقط حرف هايى است كه ياد گرفته ام و هرگز نمى توانم به آنها ايمان داشته باشم و به آنها عمل كنم دلايل خودش را براى قتل همسرش مطرح مى كند.
•يكى از ويژگى هاى فيلم «يك شب» فيلمبردارى و نورپردازى آن است كه تماماً در شب صورت گرفته. در مورد نحوه فيلمبردارى و تعامل تان با حسين جعفريان بگوييد.
من با حسين جعفريان در چند فيلم از جمله نسل سوخته و دو زن كار كرده بودم و با اين كه در آن فيلم ها بازيگر بودم اما از نزديك كار او را دنبال مى كردم و شخصيت و كارش برايم قابل احترام بود. من از روزى كه فيلمنامه«يك شب» را نوشتم، جعفريان را به عنوان فيلمبردار مدنظر داشتم اما اين كه آيا او در زمانى كه من فيلم را كليد مى زنم همزمان در يك كار ديگر نباشد و يا فرصت داشته باشد كه از آمريكا به ايران بيايد _ چون در اين كشور زندگى مى كند- همه را به پاى شانس گذاشتم كه خوشبختانه در اين مورد هم بخت با من يار بود. وقتى با جعفريان قرار گذاشتم و فيلمنامه را به او دادم گفت اين فيلمنامه، يك كار غيرمتعارف است. من توضيح دادم كه فرضاً چند تا پلان چهار دقيقه اى دارم كه مى خواهم دوربين تحرك زيادى نداشته باشد و... جعفريان گفت اگر به كارت ايمان و اعتقاد دارى من حرفى ندارم و تا پايان فيلم همكارى بسيار لذت بخشى با هم داشتيم.
•در مورد قاب بندى هاى فيلم اظهارنظر و يا بده بستانى با جعفريان داشتيد يا فرضاً او قابى را ببندد و شما بخواهيد آن را عوض كنيد؟
من از دو ماه قبل دكوپاژ كامل داشتم و با استورى بورد سر صحنه مى رفتم. بنابراين نيازى به توضيح دادن نداشتم،حتى اگر جعفريان با صحنه اى موافق نبود هميشه با فروتنى مى گفت اين نظر من است يادم مى آيد حتى اين فيلمبردار خوب با سكانس چراغ قوه آنقدر موافق نبود ولى با اصرار من گرفت و وقتى هم در لابراتوار فهميديم اين سكانس خراب شده مجدداً آن را تكرار كرد.
•يعنى هيچ گاه اتفاق نيفتاد كه بخواهى به دلايلى دكوپاژ را عوض كنى؟اين سئوال را از اين جهت مى پرسم كه به هرحال چهره شما براى مردم آشنا است و تمام لوكيشن فيلم به جز سكانس اول خارجى است.
خدا را شكر اصلاً چنين اتفاقى نيفتاد. من كار اولم است و ادعايى ندارم اما در مورد «يك شب» معتقدم آنچه كه در ذهنم بود پياده كردم . البته چيزى كه من به آن اعتقاد دارم اين است كه همه بايد در فيلم با هم هماهنگ باشند مثلاً در اين كار نه تنها جعفريان بلكه همه همكارانم مثل طراح صحنه، گريمور و بازيگر با هم هماهنگ بودند و فكر مى كنم ممكن است كه حتى همه به يك ذهنيت رسيده باشند، آنوقت گروه يك دست و با يك هدف كار مى كند. حتى براى سكانس اول كه در خانه مى گذرد ايرج رامين فر دكور كاملى ساخت. يعنى يك خانه ۱۵۰ مترى را به عنوان پلاتو انتخاب كرديم و گوشه اى از آن را مطابق آنچه در ذهنم بود رامين فر دكور زد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

•البته تصور مى كنم انتخاب جعفريان براى فيلمبردارى «يك شب» به اين دليل هم بوده كه او متخصص فيلمبردارى در شب است و سكانس هاى عالى فيلم هاى نسل سوخته و يا طلاى سرخ كه در شب اتفاق مى افتد از كارهاى خوب اين فيلمبردار است.
دقيقاً همين طور است.جعفريان متخصص فيلمبردارى در شب هست بعيد مى دانم يك نورى در سكانسى از فيلم پيدا كنيد كه غيرطبيعى باشد و خوش شانسى من اين بود كه با جعفريان هم سليقه بوديم. در سكانسى از فيلم كه هانيه روبه روى سوپر در حال تلفن كردن است جعفريان مى گفت در شرايط معمولى اكثر كارگردانان مى گويند نور اساسى روى صورت بازيگر بده اما من مرتب تاكيد مى كردم كه مى خواهم همه چيز طبيعى باشد و اين را حتى در بازى هانيه توسلى كه تنها بازيگر حرفه اى فيلم است مى بينيد.
•از انتخاب هانيه توسلى بگوييد. به هر حال شما ستاره سينماى ايران در اوايل دهه ۷۰ هستيد و هانيه توسلى با ده سال فاصله در اين جايگاه قرار گرفته. از نحوه ارتباطتان با اين بازيگر بگوييد.
من و دستيارم حدود دو الى سه ماه در تمام مدارس، دانشگاه ها و... به دنبال چهره اى مى گشتيم كه مشخصات نگار را داشته باشد و در عين حال تماشاگر نسبت به او بك گراندى نداشته باشد. من به مقوله حضور نابازيگر اعتقادى ندارم و فكر مى كنم كه يك بازيگر حرفه اى را هم اگر در يك موقعيت درست قرار دهيم و شخصيت پردازى صحيح داشته باشد مى تواند نقش موردنظر را به خوبى بازى كند. همان طوركه هانيه از عهده چنين كارى برآمد و اين قدر در اين فيلم طبيعى و راحت است كه بعيد مى دانم در هيچ فيلمى او را به اين شكل ديده باشيم.در مورد مردان فيلم از ميان بازيگران چيزى به نظرم نمى رسيد البته تست هايى هم زديم اما به نتيجه نرسيدم.
•به چه صورت توانستى چنين بازى اى از او بگيرى؟
كافى بود كه اداها و المان هاى بازيگرى را از او حذف مى كردم و در موقعيت واقعى او را قرار مى دادم. وقتى آن نقاب بازيگرى كنار گذاشته مى شد همه چيز شكل طبيعى اش را پيدا مى كرد يعنى چيزى كه من براى بازى اين فيلم دنبالش بودم.
•قبل از انتخاب هانيه، از ترانه عليدوستى براى بازى اين نقش نام برده مى شد.
بله، ما ابتدا ترانه را براى اين نقش در نظر گرفته بوديم چون نسبت به هانيه چهره كمتر شناخته شده ترى بود، اما سه روز مانده به فيلمبردارى از بازى در اين نقش انصراف داد. من هم چون هانيه پس ذهنم بود از او دعوت كردم و بعد از اين كه برايش توضيح دادم كه من از تو براى بازى در اين نقش چه مى خواهم، با توجه به اين كه بسيار باهوش است اين موضوع را گرفت و كار را شروع كرديم.
•بازيگرهاى فيلم، فيلمنامه را از قبل خوانده بودند؟
نه، هيچ كدام، فقط داستان را برايشان تعريف كرده بودم. من هر روزكه مى خواستيم سكانسى را فيلمبردارى كنيم كنار آنها مى نشستم و ديالوگ ها را با آنها تمرين مى كردم و آنها فقط ديالوگ ها را تكرار مى كردند. چون نمى خواستم هنگام اداى ديالوگ ها حس خاصى بگيرند و الان كه فيلم را مى بينم، برايم راضى كننده است چون حتى بازى هانيه در اين فيلم براى هيچ كس يادآور بازى هاى ديگر او نيست. از طرف ديگر چون من سال ها در اين سينما كار بازيگرى كردم مى توانستم بازيگران فيلمم را بفهمم بنابراين با آنها خيلى راحت ارتباط برقرار كرد.
•فيلم يك شب به جز دو دقيقه انتهايى فيلم هيچ موسيقى اى ندارد. آيا به نظر شما ساختار فيلم تان نيازمند موسيقى نبود و يا دلايل ديگرى داشتيد؟
اين دقيقاً به سليقه من بر مى گردد. من فكر مى كنم ما با موسيقى فيلم قصد داريم به تماشاگر يك هيجانى را تزريق كنيم در حالى كه من قصد داشتم او را از اين هيجان غيرواقعى دور كنم و هر چه بيشتر به سوى واقعيت سوق دهم. من كلاً با حضور زياد و بى دليل موسيقى در فيلم مخالفم و ترجيح مى دهم به جاى موسيقى از آمبيانس صحنه و ساندافكت استفاده كنم. در فيلم «يك شب» هم صداى موسيقى را از ضبط ماشين و يا از پنجره خانه اى مى شنويم كه فكر مى كنم كار موسيقى فيلم را كرده كافى است و ديگر فيلم نياز به موسيقى ندارد. به جز دقايق آخر فيلم كه قرار است رازى بر ملا شود و به نظرم رسيد كه بايد يك هيجانى در افشاى اين راز باشد و اين كار را پيمان يزدانيان به بهترين وجه ممكن انجام داد.
*يلماز گونى كه زمانى قهرمان فيلم هاى تركى بود در اوج موفقيت بازيگرى اش در پس آشنايى با واقعيات جامعه به يكباره به فيلمسازى متعهد تبديل شدو در دوران حكومت نظاميان تركيه به زندان افتاد.گونى ، فيلمنامه و دكوپاژ فيلم « راه » را در زندان تهيه كرد و «گورن » دستيارش ساخت آن را در بيرون از زندان به عهده گرفت. گونى از زندان گريخت و خودش را به سوئيس رساند تا فيلم را تدوين كند.راه در جشنواره كن آن سال به نمايش درآمدو نخل طلا را گرفت.

در همين زمينه:

"پنجشنبه","Saturday" => "شنبه","Sunday" => "يكشنبه","Monday" => "دوشنبه","Tuesday" => "سه شنبه","Wednesday" => "چهارشنبه","Friday" => "جمعه"); $month = Array("فروردين","ارديبهشت","خرداد","تير","مرداد","شهريور","مهر","آبان","آذر","دي","بهمن","اسفند"); list( $gyear, $gmonth, $gday ) = preg_split ( '/-/', '2005-05-16' ); list( $jyear, $jmonth, $jday ) = gregorian_to_jalali($gyear, $gmonth, $gday); echo " ". $jday . " " . $month[--$jmonth] . " " ?>» گفتگوي الناز جعفري با نيكي‌ كريمي‌: هايكو مرا تكان‌ مي‌دهد، اعتماد
دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22801

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفت و گو با نيكى كريمى تنها كارگردان ايرانى حاضر در بخش رسمى جشنواره كن، مينا اکبري، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016