Asgharnaimi@yahoo.com
در يك مرور بر فهرست فيلم هاى شركت كننده در بخش مسابقه و ميهمان بيست وسومين دوره جشنواره فيلم فجر آنچه جلب نظر مى كند، غيبت نسل قديمى سينماگران ايرانى و رقابت تنگاتنگى است كه ميان فيلمسازان برخاسته از نسل بعد از انقلاب روى خواهد داد. تنها فيلمساز قديمى اين دوره جشنواره سيروس الوند با رستگارى در هشت و بيست دقيقه توانست ساير هم نسلان خود را پشت سر بگذارد و با فيلمى كه گفته مى شود اثر قابل توجهى شده و يكى از آثار مطرح جشنواره امسال است به بخش مسابقه راه يافته. جشنواره فيلم فجر به عنوان مهمترين رويداد سالانه سينماى ايران همواره نقش و تاثير انكارناپذيرى بر مجموع توليدات كشور داشته و نتايج آن به عنوان موضع گيرى رسمى مسئولان و سياستگزاران امور سينمايى نزد سينماگران ايرانى اهميت ويژه اى دارد. حال كه امكان رقابت گسترده نسل جوان فيلمسازان ايرانى در اين دوره از جشنواره به وجود آمده، زمان مناسبى است كه با بررسى دقيق ماحصل جشنواره مرورى كامل بر تمام آن تلاش هايى كه با هدف پايه گذارى و رواج جلوه اى تازه از هنر سينما، مبتنى بر باورهاى مذهبى برخاسته از انقلاب بهمن ۵۷ صورت گرفت، داشته باشيم.تعدادى از شاخص ترين فيلمسازان سينماى بعد از انقلاب و نام هايى مثل مجيد مجيدى، كيانوش عيارى، ابراهيم حاتمى كيا، رخشان بنى اعتماد، كيومرث پوراحمد، رسول صدرعاملى، تهمينه ميلانى و... همگى به رغم تفاوت سبك و سياق كارى شان در يك نكته اشتراك دارند و آن يافتن امكان فيلمسازى به يمن پيروزى انقلاب است و حالا شايد براى اولين بار چنين جمع جالبى طى يك دوره از جشنواره حاصل كارشان را در معرض ديد همگان و رقابت با همديگر قرار مى دهند.از آنجا كه هر سال حوالى جشنواره نشريات مختلف مشخصات عوامل هر فيلم را منتشر مى كنند، در يادداشت هاى زير ضمن حذف فهرست عوامل تلاش كرده ايم تا درباره هر فيلم اطلاعات اوليه و نكات جالبى كه بيشتر به صورت غيررسمى و در حواشى هر فيلم وجود دارد را به اطلاع شما برسانيم.
• باباعزيز (محمد ناصرخمير)
«پيرمردى به نام باباعزيز كه نابينا است به همراه نوه اش كه دخترى هفت ساله است در بيابان و به قصد شركت در يك گردهمايى بزرگ درويشان كه هر شش سال يك بار برگزار مى شود حركت مى كند، در طول مسير افراد ديگرى هم با آن دو همسفر مى شوند و فيلم شرح اين سفر عارفانه است.» سومين فيلم بلند محمدناصر خمير كارگردان تونسى الاصل كه يك بار هم، با فيلم دوم خود جايزه اول جشنواره سه قاره نانت را به خود اختصاص داده با حال و هواى عرفانى و شرقى اش ابتدا قرار بود كه در بيابان هاى آفريقاى مركزى فيلمبردارى شود اما سرانجام ناصرخمير در جست وجوهاى گسترده اش براى يافتن لوكيشن مناسب هيچ جا را بهتر از بيابان هاى كويرى ايران نيافت. عليرضا شجاع نورى كه سال ها سفير فرهنگى سينمايى ايران در خارج از كشور بوده و از مسير بازاريابى براى فيلم هاى ايرانى صاحب ارتباطات گسترده اى با شركت هاى توليد فيلم خارجى شده، يكى از تهيه كنندگان فيلم است اما باباعزيز در اصل محصول مشتركى است ميان چهار كشور ايران، فرانسه، تونس و آلمان كه در اين مشاركت سهم عوامل ايرانى بيش از ديگر كشورها است. ظاهراً ناصرخمير كه بر بسط و گسترش مايه هاى عارفانه اثرش تاكيد فراوان داشته به اين نتيجه رسيده كه استفاده از عوامل ايرانى به دليل آشنايى و نزديكى روحى شان با مضمون فيلم در سمت هاى اصلى سودمندتر از عوامل خارجى است، نكته قابل اشاره فيلم حضور محمود كلارى به عنوان مدير فيلمبردارى است كه ظاهراً در ثبت تصاوير اين اثر بين المللى سنگ تمام گذاشته و فيلمبردارى او يكى از ويژگى هاى شاخص و قابل توجه فيلم است. بخش عمده اى از فيلم سرشار از موسيقى سنتى دراويش ايرانى است كه تمام اينها ثمره مشاركت فرهنگ ايرانى در ساخت اثر به شمار مى رود و مى توان گفت كه آشنايى كارگردان با عرفان ايرانى و راه و رسم دراويش ايران به قدرى او را مجذوب كرده كه در نهايت ناچار تسليم اين فرهنگ شده. فيلم آخرين حضور مرحوم حسين پناهى در مقابل دوربين را ثبت كرده و صحنه هايى از آن نيز در ارگ بم و قبل از بروز فاجعه زلزله بم فيلمبردارى شده و از اين رو جهت يادگار ارزشمندى براى ايرانيان خواهد بود.
• باغ هاى كندلوس (ايرج كريمى)
«سه دوست دلزده از زندگى معاصر براى زنده كردن ياد و خاطره يك زوج عاشق كاوه و آبان كه سال ها پيش در اوج علاقه و عشق مرده اند، سفرى را به مقصد كندلوس و به قصد يافتن مزار آن دو آغاز مى كنند.» ايرج كريمى به عنوان يكى از شاخص ترين منتقدان سينماى ايران هر چند از سال ها پيش دغدغه فيلمسازى داشت اما كنار نيامدنش با مناسبات حاكم بر سينماى ايران و پافشارى اش براى ساختن فيلمى كه به دغدغه هاى شخصى اش نزديك باشد اين مهم را سال ها به تاخير انداخت، تا اينكه سه سال پيش و در اواخر دهه پنجم عمر توانست اولين فيلم بلند سينمايى اش را «از كنار هم مى گذريم» كارگردانى كند، نمايش فيلم در كمال ناباورى به شدت موفقيت آميز بود چرا كه معمولاً منتقدان، فيلمسازان ناكام و ناموفقى مى شوند اما كريمى با اولين فيلمش ثابت كرد كه حرف هاى بسيارى براى گفتن دارد و فيلمش نه تنها نسبتى مستقيم با نوشته هاى او داشت، بلكه فراتر از آن او را در عرصه عملى سينما موفق تر از نقدنويسى معرفى كرد. با اين حال دومين فيلمش «چند تار مو» را در شرايطى فقير و با هزينه اى به شدت اندك و به شكل ويدئويى ساخت كه آن فيلم نيز مورد توجه قرار گرفت، حالا كريمى كه از فروش آثارش چندان راضى نيست با استفاده از تجارب گذشته و در سومين قدم فيلمسازى به سراغ داستانى عاشقانه و معاصر رفته و تلاش كرده فيلمى گرم تر و جذاب تر ارائه كند. حضور محمدرضا فروتن در نقش اصلى هر چند صرفاً انتخابى براى به دست آوردن بازار نبوده و به دليل هم خوانى و نزديكى او با نقش صورت گرفته اما مى تواند نكته اى اميدوار كننده باشد كه به هر حال به عنوان عاملى در جهت جلب مخاطب مورد استفاده قرار گيرد و با توجه به حال و هواى فيلم مى توان اميدوار بود كه فيلم ارتباطى گسترده تر با قشر روشنفكر، فرهيخته و دانشجوى جامعه برقرار كند.
• بشارت منجى (نادر طالب زاده)
«در سال ۲۹ ميلادى انحطاط و تباهى بر تمام عرصه هاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى يهود سايه افكنده و فقط مژده يحيى بن زكريا (ع) به نزول قمر الهى و منجى عالم است كه مايه اميد مردم شده. نادر طالب زاده فارغ التحصيل كارشناسى ادبيات انگليسى و كارشناسى ارشد كارگردانى سينما از دانشگاه كلمبيا آمريكا با آغاز جنگ تحميلى فعاليت هايش را معطوف بر ساخت مستند هاى جنگى از جبهه ها نمود و در اين زمينه مجالست و تشريك مساعى نزديكى با شهيد سيد مرتضى آوينى داشت. در كنار آن او همواره مترصد ساخت فيلمى سينمايى براساس زندگى حضرت مسيح(ع) بود، آرزويى كه چند بار در سينما و توسط خود او به مرحله پيش توليد هم رسيد اما هر بار گستردگى توليد و وسواس هاى طالب زاده در اجراى دقيق و درست ايده آل هاى ذهنى اش در اين زمينه و نياز به بودجه هنگفت به بن بست برخورد كرد تا اين كه تلويزيون در راستاى سياست هايش در زمينه توليد سريال هايى تاريخى با مضمون شناخت و معرفى اديان مختلف شرايط عملى شدن روياى او را فراهم كرد و از آن جا كه خود طالب زاده طى سال هاى اخير يكى از مديران فرهنگى مورد وثوق و اعتماد تلويزيون بوده، توانست شرايط به نسبه ايده آلى را براى ساخت پروژه اش فراهم كند. بشارت منجى در اصل يك مجموعه تلويزيونى است كه فيلمبردارى آن به جهت گستردگى كار چند سال به درازا كشيد و آنچه در جشنواره امسال مى بينيم فيلمى است كه از دل آن سريال تدوين شده. مى گويند بشارت منجى به جهت ساخت و ساز صحنه هاى عظيم و باشكوه فيلم قابل تاملى است و هزينه گزافى صرف آن شده تا فضا ها و صحنه ها به بهترين شكل ممكن باور پذير شوند. موسيقى فيلم را لوريس چكناواريان آهنگساز مطرح ايرانى كه رهبر اركستر سمفونيك ارمنستان است ساخته و توسط همان اركستر اجرا كرده است.
• به رنگ ارغوان (ابراهيم حاتمى كيا)
ابراهيم حاتمى كيا بعد از ارتفاع پست در پى توليد فيلمنامه «نت فالش» در يك كشور خارجى و با گروهى از بازيگران غيرفارسى زبان با هدف پخش و نمايش بين المللى فيلم بود، اما به رغم تخصيص بودجه اى خاص از سوى هيات دولت به منظور حمايت از اين پروژه پاره اى كارشكنى ها كار را متوقف كرد تا اينكه شركت نوپاى بشرافيلم از او براى ساخت فيلمى دعوت كرد. به رنگ ارغوان سوژه جذاب و در عين حال جسورانه اى دارد. يك مخالف سرسخت رژيم ايران پس از سال ها براى ديدار تنها دخترش قصد بازگشت پنهانى به وطن را دارد، سرويس اطلاعاتى و امنيتى براى دستگيرى او فردى را مامور تحت نظر قرار دادن دختر مى كند و مرد در جريان نزديك شدن مصلحتى به دختر به واقع عاشق و دلباخته او مى شود و در برزخ ميان وظيفه و احساس قرار مى گيرد. همزمان با توليد فيلم عده اى تلاش كردند تا با ايجاد شائبه سياسى بودن فيلم در اطراف آن حرف و حديث راه بيندازند، اما حاتمى كيا در مقابل اين مسئله موضع گيرى كرد و با ذكر اين نكته كه فيلمش بيشتر يك درام عاشقانه است سعى كرد از ايجاد جنجال زودهنگام جلوگيرى كند هر چند نمى توان انتظار داشت نمايش فيلم در جشنواره امسال بدون هياهو و حرف و حديث خاصى و در سكوت انجام پذيرد. به هر حال كارنامه حاتمى كيا ثابت كرده كه فيلم هاى او به جهت صراحت در لحن و موضع گيرى آشكار جنجال آفرين بوده اند و به رنگ ارغوان هم نمى تواند از اين قاعده مستثنى باشد. فيلم قطعاً يكى از فيلم هاى مهم جشنواره امسال به لحاظ كسب جوايز هم خواهد بود و در رشته هاى متعددى قطعاً كانديدا يا برنده جايزه مى شود. فيلمنامه، كارگردانى، فيلمبردارى، طراحى صحنه و لباس و بازيگرى فيلم از جمله عواملى هستند كه به شدت جلب نظر خواهند كرد، مضاف بر اين به رنگ ارغوان گويا در ارتباط با مخاطب نيز فيلم موفقى شده و مى گويند يكى از پرفروش هاى سال آ ينده خواهد بود.
• بيدار شو آرزو (كيانوش عيارى)
بيدار شو آرزو بى ترديد يكى از تاثير گذارترين فيلم هاى جشنواره امسال و كلاً سينماى ايران است. مى گويند تصاوير موحش و تكان دهنده كيانوش عيارى از فاجعه زلزله بم در قالب يك داستان جذاب و پركشش به فيلمى بدل شده كه حتى دل سخت ترين آدم ها نيز حين تماشاى آن به شدت متاثر مى شوند و اختيار از دست مى دهند. تمام اين حرف ها با توجه به سابقه و پيشينه عيارى در ساخت و ساز صحنه هاى جاندار و موثر قابل قبول به نظر مى رسد.داستان فيلم از دقايقى بعد از وقوع زلزله آغاز مى شود كه يك آموزگار جوان روستايى پس از زلزله و بيرون آمدن از زير آوار براى نجات جان همكارش و كمك گرفتن از اهالى به سمت شهر به راه مى افتد و در بين راه با عمق فاجعه برخوردى عينى مى كند. عيارى كه هنگام وقوع زلزله مشغول فيلمبردارى تازه ترين كارش سريال «روزگار قريب» بوده با شنيدن خبر تاب نمى آورد و ضمن اعلام تعطيلى سريال در همان روز هاى اول و صرفاً براساس يك طرح اوليه با گروهش و دو بازيگر حرفه اى بهناز جعفرى و مهران رجبى راهى بم مى شود به همين خاطر اين فرصت را يافته تا با استفاده از فرصت بسيارى از حوادث و صحنه هاى فيلم را در جريان طبيعى مهار حادثه و در شكلى مستند ضبط كند هر چند ساخت فيلم در آن زمان خاص دشوارى هاى فراوانى را به لحاظ اجرايى و حسى به گروه سازنده تحميل كرده اما تجربه و شناخت عيارى در استفاده دراماتيك از عناصر مستند باعث شده تا كار فيلمبردارى ظرف مدت كوتاهى به پايان برسد. بيدار شو آرزو يكى از دو فيلم ايرانى است كه براى حضور در بخش مسابقه بين الملل جشنواره هم پذيرفته شده و مضمون فيلم ايجاب مى كند كه فيلم در اين بخش و كلاً در عرصه بين المللى به موفقيت هاى شايانى دست پيدا كند.
• بيد مجنون (مجيد مجيدى)
مجيد مجيدى تنها فيلمساز ايرانى است كه آثارش ضمن اينكه با كوهى از موفقيت هاى بين المللى روبه رو شدند توانست با فيلم رنگ خدا نام ايران را در بين پنج فيلم كانديداى دريافت جايزه اسكار مطرح كرده و سربلند نگه دارد كه اين موفقيت ارزشمندى براى سينماى ايران است همين نكته باعث شده تا مجيدى آثارش را در شرايط مناسب و ايده آل و با وسواسى چشمگير و مثال زدنى توليد كند و داشتن امكان جلب و جذب سرمايه هاى خارجى نيز به دغدغه هاى مالى او براى هزينه كردن به منظور حفظ كيفيت پايان داده. بيد مجنون اولين فيلم مجيدى است كه داستان و مضمون آن ارتباطى با كودكان و نوجوانان ندارد. قصه فيلم درباره مردى نابينا است كه طى يك عمل جراحى بينايى خود را باز مى يابد و مشاهده دنيا گرفتار وسوسه هاى ناشى از ديدن شده و زندگى اش به لحاظ اخلاقى در سراشيب تباهى قرار مى گيرد. نقش پيچيده شخصيت اصلى فيلم را پرويز پرستويى با مهارتى مثال زدنى ايفا كرده و بيد مجنون قطعاً يكى از چند فيلم مطرح جشنواره امسال خواهد بود و بر سر دريافت جوايز متعدد با چند فيلم مطرح ديگر رقابت تنگاتنگى خواهد داشت. انتخاب فيلم در كنار بيدار شو آرزو (كيانوش عيارى) به عنوان دو فيلم ايرانى بخش مسابقه بين الملل نشان از حساب ويژه اى است كه براى فيلم و مجيدى باز شده.
advertisement@gooya.com |
|
• پشت پرده مه (پرويز شيخ طادى)
يك فيلم كودك و نوجوان كه با سرمايه سيمافيلم و ابتدا صرفاً به نيت يك فيلم ويدئويى / تلويزيونى با هزينه اندك ساخته شد اما در پى نمايش موفق در جشنواره كودك و نوجوان امسال و برگزيده شدن به عنوان فيلم منتخب انجمن نويسندگان و منتقدان سينمايى مسير موفقيت آن را تا حضور در ميان ۲۲ فيلم بخش مسابقه جشنواره فجر هموار كرد. دومين ساخته بلند پرويز شيخ طادى طراح صحنه و لباس سرشناس سينماى جنگ كه در اين حيطه همكارى درازمدتى با ابراهيم حاتمى كيا داشته و فيلم اول او «دفترى از آسمان» بعد از چند سال همين چند ماه پيش به نمايش عمومى درآمد و در گيشه شكست سختى خورد. داستان فيلم درباره پسر بچه اى كرولال است كه در مدرسه و در ارتباط با ناظم جديد مدرسه دچار مشكلاتى مى شود. شيخ طادى سال گذشته با كارگردانى يك اپيزود از سه اپيزود فيلم جنگى روايت سه گانه در جشنواره حضور داشت كه از آن فيلم فقط اپيزود «ننه گيلانه» ساخته رخشان بنى اعتماد مورد توجه قرار گرفت.
• تنهايى باد (وحيد موسائيان)
«بعد از آ زادى كردستان در سال ۱۹۹۱ زن جوانى به نام هانا از سوى سازمان ملل متحد ماموريت مى يابد تا درباره گمشدگان جنگ تحقيق كند. براساس آمار انبوهى شناسنامه و اوراق هويت بدون صاحب وجود دارند كه از صاحبان آنها كوچك ترين نشانى در ميان نيست و ظاهراً سرنوشتى تلخ و دردناك يافته اند.» وحيد موسائيان كار فيلمسازى را در انجمن سينماى جوان خرم آباد شروع كرد و بعد از ساخت چند فيلم كوتاه و تجربه اندوزى در سينماى حرفه اى به عنوان منشى صحنه و دستيار كارگردان با حمايت مركز گسترش سينماى تجربى و نيمه حرفه اى اولين فيلم بلند سينمايى اش «آرزو هاى زمين»، را در سال ۱۳۸۰ ساخت، فيلم به سرعت به عنوان فيلم مطرح جشنواره هاى بين المللى مطرح شد و با آن كه اكران محدودى داشت، توانست شرايط ساخت دومين فيلم موسائيان «خاموشى دريا» كه مضمونى كاملاً متفاوت از فيلم اول داشت و به دغدغه هاى يك مهاجر ايرانى كه پس از سال ها به وطن بازگشته، مى پرداخت را فراهم كند. خاموشى دريا در عرصه جهانى حتى موفق تر از آرزوهاى زمين بود و سوار بر موج اين موفقيت موسائيان توانست تنهايى باد را باز هم با حمايت مركز گسترش سينمايى تجربى و نيمه حرفه اى و البته به تهيه كنندگى غلامرضا موسوى كارگردانى كند. فيلم طى مدت حدود چهل روز در منطقه كردستان فيلمبردارى شده و از عناصر قابل توجه آن به فيلمبردارى خوب و چشم نواز تورج اصلانى اشاره مى كنند.
• جايى براى زندگى (محمد بزرگ نيا)
جايى براى زندگى ابتدا قرار بود در جشنواره سال گذشته نمايش داده شود اما وسواس محمد بزرگ نيا براى انجام دقيق و سر فرصت مراحل فنى مانع از رسيدن فيلم به جشنواره شد. به هر حال بزرگ نيا فيلمسازى است كه در كار با توليدات عظيم مهارت كافى دارد و هر چند كه فيلم مى سازد اما آثارش به لحاظ پرداخت و ساخت و ساز صحنه ها داراى سطحى استاندارد و قابل توجه هستند.اما همين مسئله يعنى شهرت او به عنوان فيلمساز پروسواس آثار عظيم باعث كم كارى اش شده و بعد از سه فيلم پى در پى كه با موضوع نقش صنعت نفت در جريان جنگ تحميلى و با سرمايه شركت نفت ساخت حدود ده سال نتوانست فيلم ديگرى را به مرحله توليد برساند، تا اينكه سرانجام سيمافيلم سرمايه لازم براى ساخت جايى براى زندگى را فراهم كرد. فيلم داستانى پرشخصيت و در ارتباط مستقيم با روز هاى آغازين جنگ دارد كه طى آن خانه بزرگ عيدى محمد به اشغال نيرو هاى متجاوز درآمده و خانواده پرتعداد او در جريان جنگ هر يك سرنوشتى متفاوت مى يابند.
فهرست بازيگران فيلم از جمله عزت الله انتظامى، هديه تهرانى، آتيلا پسيانى و هانيه توسلى به اضافه ساير عوامل پشت صحنه كه گروهى از بهترين هاى سينماى ايران هستند به اضافه صرف بيش از سه ماه زمان براى فيلمبردارى و نزديك به يك سال و نيم زمان براى طى شدن ساير مراحل فنى و سابقه خود بزرگ نيا همگى نشان از تلاش براى ساخت اثرى جذاب و در عين حال بى نقص يا حداقل كم نقص در حيطه سينماى جنگ دارد و فيلم در بخش مسابقه و در بسيارى از رشته ها مدعى كسب جوايز مختلف است. از سوى ديگر شنيده مى شود داستان پركشش فيلم به گونه اى روايت شده كه به رغم مضمون جنگ كه مورد توجه عامه مردم نيست قادر به جلب نظر مخاطب عام نيز هست. و جايى براى زندگى در نمايش عمومى نيز از آثار موفق سال آينده خواهد بود.
• حيات (غلامرضا رمضانى)
براى غلامرضا رمضانى كه به رغم اشتياق فراوانش به فيلمسازى پس از شكست تجارى اولين ساخته اش عبور از تله ناگزير جذب تلويزيون و مشغول به ساخت سريال هاى مختلف بود موفقيت هاى بين المللى «چرخ» دومين فيلم بلندش كه با سرمايه تلويزيون توليد شد اهميت بسيارى داشت. چرخ فيلمى ارزان و جمع وجور با مضمون كودك و نوجوان به قدرى مورد توجه جشنواره هاى بين المللى قرار گرفت كه رمضانى حيات دوباره اى يافت و تصميم گرفت سومين فيلمش به نام حيات را هم در عرصه كودك و نوجوان بسازد و از مسير موفقى كه پيش گرفته منحرف شود. داستان فيلم درباره حيات دانش آموز ممتاز كلاس پنجم دبستان است كه بايد در آزمون تيز هوشان كودكان روستايى شركت كند اما صبح روز امتحان پدرش دچار بيمارى تنگى نفس شده و مادرش او را براى درمان به شهر برده و مراقبت از دو كودك ديگرش را به حيات مى سپارد. فيلم شرح تلاش هاى حيات براى يافتن كسى از اهالى روستا براى نگهدارى از خواهر نه ماهه اش است تا به موقع به جلسه امتحان برسد. حيات از همين حالا سفر موفقيت آميزش را به دور دنيا آغاز كرده و در چند جشنواره معتبر بين المللى حضورى موفق داشته و نشان مى دهد رمضانى در اين عرصه موفق تر از سريال سازى براى تلويزيون قابليت حركت دارد. مى توان اميدوار بود كه اين فيلم كه توليد بى سروصدا و كم دردسرى داشته در ميان آثار خبر ساز و جنجال برانگيزى كه در جشنواره امسال با هم رقابت دارند، به دليل سلامت و صداقت مستتر در اثر مورد توجه قرار گيرد.