روايت يک زندانی از رنج مضاعف زندانيان سياسی رجايی شهر؛ هتک حرمت، محدوديت و محروميت، کلمه
زندان رجايی شهر کرج، با هفت اندرزگاه در نزديکی شهری بزرگ اطراف پايتخت، يکی از سخت ترين زندان های کشور است برای زندانيان سياسی. زندانيانی که نزديک دو سال است به آنجا تبعيد شده و خانواده هايشان در سختی های مضاعف بر رنجی که بر آن ها تحميل شده صبوری و مقاومت می کنند.
خانوادههای زندانيان سياسی زندان رجايیشهر پاييز امسال از اعمال محدوديتهای جديد برای اين زندانيان خبر داده بودند. اين محدوديتها در پی تغيير رييس زندان رجايیشهر هر روز برای زندانيان سياسی اين زندان ابعاد گستردهتری میيابد.
بر اساس اين گزارش رييس جديد اين زندان به نام “مردانی” هر روز محدوديتهای بيشتری را برای زندانيان و خانوادههايشان در نظر میگيرد، تا جايی که خانوادهها میگويند اين روزها ضرب و شتم زندانيان سياسی در زندان رجايیشهر متداول شده و نگهبانان و مسئولان زندان، زندانيان و به ويژه زندانيان سياسی را به هر بهانهای مورد آزار و اذيت قرار میدهند.
دو سال قبل رييس پيشين زندان در گفتگويی با ايسنا شرايط زندان را چنان تشريح کرده بود که توجه مخاطبان را به خود جلب می کرد. وی در بخشی از گزارش خود گفته بود: در زندانها و پادگانها اولين موضوع بهداشت و درمان است، ما با توجه به افزايش جمعيت کيفری، بهداشت را سرلوحه کارمان قرار داديم.
وی با اشاره به وجود پزشک متخصص مقيم به صورت ۲۴ ساعته اظهارکرده بود: مرکز بهداری ما تقريبا در حال تبديل شدن به يک بيمارستان است. برای اين کار برخی استانداردها بايد رعايت شود. مکاتبه با وزارت بهداشت و بازديدهايی انجام شده که انشاءا… مجوز آن را می گيريم.
رييس آن زمان زندان رجايی شهر با اشاره به اينکه سازمان بهداشت جهانی چهار سال قبل در بين ۱۲ کشور دنيا که بحث کلينک مثلثی را انجام دادند، رجايی شهر را به عنوان پايلوت اين مراکز انتخاب کرد، گفت: شايد بيشترين بازديد خارجی را ما داشتيم که کلينک مثلثی ما را ببيند.
در همين حال فقط چند ماه بعد در خبری که هيچ کدام از مراجع حقوقی و دولتی آنرا تکذيب نکردند کلمه گزارش داد: آنفولانزا که چندی است در زندان رجايی شهر شايع شده است تا به حال جان تعدادی از زندانيان در بندهای غير سياسی را گرفته است و بهداری زندان جوابگوی حجم زياد بيماران نيست.
مشاهدات زندانيان مبنی بر فوت هم بندان و بهداری های شلوغ با تجهيزات ناکافی خانواده ها را نگران و حيران کرده است.
گفتگوی زير در داخل زندان رجايی شهر کرج با يکی از زندانيان سياسی اين زندان انجام شده و در اختيار کلمه قرار گرفته است که با هم آن را می خوانيم:
فکر می کنم بهتر است گفتگوی خودمان را با فشارهايی که در زندان رجايی شهر بر يک زندانی سياسی وجود دارد شروع کنيم.
فشار ها و محدوديت هايی که در زندان وجود دارد به دو دسته تقسيم می شوند. يکی فشارهای سيستماتيک که از طريق سيستم های بالا دستی مثل وزارت اطلاعات و دادستانی و اينها وارد می شود، مثل قطعی تلفن و يا تهديدها و حکم صادر کردن ها و … يک سری از فشارها هم فشارهای سيستماتيک نيست و در اختيار مسوولين زندان است و آنها و کارمندان زندان بر اساس خودشيرينی برای مقامات بالاتر و يا حتی برای خودی نشان دادن اين محدوديت ها را برای زندانيان می گذارند که به دليل عدم وجود نظارت باعث می شود که ما نتوانيم پيگير وضعيتمان باشيم. اين نوع مشکلات با پول قابل حل است. يعنی اينجا شما از داشتن همه چيز محروم هستيد اما اگر پول خرج کنيد می توانيد شيشه هم وارد زندان کنيد. مثلا اينجا داشتن خودکار، به جز اين خودکاری که زندان می آورد و مرغوب هم نيست، ممنوع است ولی اگر شما پول خرج بکنيد می توانيد داشته باشيد. و يا مثلا يک گوشی ۴۰ هزار تومنی را يک ميليون تومان پول بدهی و برای تو می آورند. در بند ۱۲ زندان امنيتی با آن که چکاپ های جدی وجود دارد، اما مواد مخدر وجود دارد. اينجا به اندازه ۵۰۰ نفر مواد مخدر وجود دارد در صورتی که فقط ۵۰ نفر ظرفيت است. اگر بندهای ديگر مواد مخدر مثلا ۲۰ هزار تومان است در بند سياسی به خاطر وفور ۱۰ هزار تومان است. بخشی از اين ها ديگر به امنيت کاری ندارد و برای محدود کردن ماست. به خاطر عدم وجود يک سيستم مناسب در همين زندان امنيتی پول خرج بکنی حتما می توانی يک فيلم دوساعته هم بسازی و منتشر کنی.
اگر اصل اينکه شما در زندان رجايی شهر و در واقع در زندان تبعيد هستيد را کنار بگذاريم و فعلا نخواهيم به غير قانونی بودن اين تصميم بپردازيم از مشکلات اصلی خودتان در زندان رجايی شهر کرج بگوييد.
يکی از اصلی ترين مشکلاتی که ما و خانواده هايمان با آن درگير هستيم مشکل ملاقات هاست. چند مسئله در ملاقات های ما وجود دارد. يکی اينکه در اين زندان يک هفته خانم ها ميتوانند به ملاقات بيايند و هفته ی بعد اقايان. و شما دردسر های اين را در نظر بگيريد که مثلا مادر مجبور است هر هفته بيايد و پسر و دخترش را بياورد يک هفته در ميان هم بايد بيرون بنشيند و نمی تواند بيايد به ملاقات. همينطور مثلا پدر و مادرهای ما که مثلا پير هستند و نمی توانند تنها بيايند. در واقع خانواده های ما خيلی از اين وضعيت در عذاب هستند و راه زياد را گاهی ناچار هستند که نيايند. مسئله ی بعدی هم مربوط به زمانی است که خانواده ها می خواهند به سالن ملاقات بيايند و شيوه ی بازرسی بدنی آن ها به حدی زشت و زننده است که خود آن ها هم بسيار معترض هستند. حتی لباس زير آنها را هم به طرز بسيار توهين آميز و تحقير آميزی می گردند آن هم برای ملاقات کابينی که دو لايه شيشه وجود دارد و يک تير آهن بين آن. ما اصلا نمی فهميم اين شکل گشتن خانواده ها آن هم فقط برای زندانيان سياسی چه معنايی جز توهين و تحقير دارد.
شما ملاقات حضوری هم داريد؟
سه يا چهار ماه يک بار اگر آقای دادستان اجازه بدهد. که البته شرايط آن هم هيچ شباهتی به ملاقات حضوری ندارد. يک ديوار بين مان کشيده شده که اصلا نمی توانيم با هم تماسی داشته باشيم، حتی امکان روبوسی هم برای ما وجود ندارد.
قبل تر در خبرها آمده بود که شما به هواخوری های خود هم اعتراض داريد. مشکل چيست؟
در اين اندرزگاه سه طبقه وجود دارد که ما در زيرزمين هستيم و فقط روزی دو ساعت امکان هوا خوری داريم. زندانی های ديگر از صبح تا غروب ميتوانند در حياط باشند و از امکان هواخوری استفاده کنند.
فقط اين نيست. ما حق کتاب آوردن و نامه نوشتن که بقيه ی زندانی ها در آن آزادند را هم نداريم.
و البته يکی از بزرگترين مشکلات اين است که مسئول اندرزگاه غير از اين حق هايی که از ما ضايع می کند برای خودشيرينی فشارهای اضافه هم به ما وارد می کند.
مثلا چه فشارهايی؟
مثلا به طور معمول و مثل بقيه ی زندانی ها ما نمی توانيم برويم بهداری و حتما بايد با چند تا مامور آن هم در ساعت های خاصی به بهداری برويم.
يا اينکه بدتر از آن با توجه به اينکه سالن زندانی های القاعده ای طبقه ی بالای ما ست و آن ها هم که اهل سنت هستند، به شدت دنبال تحريک کردت آنها عليه ما و ايجاد تفرقه بين ما و آنهاست و اصلا يکی از تهديدهايش به ما اين است که می فرستمتان بالا پيش آن ها که پدرتان را در بياورند.
در مصاحبه ها و خبرها هميشه از وضعيت بحرانی جسمانی زندانيان رجايی شهر گفته می شود. توضيحی در اين باره می فرماييد؟
بله متاسفانه اينجا به دليل شرايط بد خورد و خوراک و بهداشتی همه ی بدن ها تحليل رفته اما نکته ای لازم است در اينجا به آن بپردازيم و آن اينکه اين حرف من به اين معنا نيست که ۲۴ ساعته مريض باشيم و در تخت خواب باشيم. مثلا مهدی محموديان موقع هايی بی هوش می شد و اين بی هوشی به خاطر نوسان فشاری بود که يک دفعه او را می برد به حالت نيمه کما. من به ياد دارم که مثلا ۸ ساعت بی هوش بود. خب اين فرد در بقيه موارد که يکی دو ساعت بيشتر هواخوری ندارد و نياز به حرکت دارد ناچار است که برود و حتی فوتبال هم بازی کند. يا عيسی سحر خيز مشکلش اين نيست که نمی تواند راه برود. مشکل آقای سحر خيز اين است که در حالی که نشسته فشارش از ۷ می آيد روی ۱۸ و از ۱۸ می آيد روی ۷. اين نوسان فشار برايش مشکل ايجاد کرده است. اين مريضی ها متاسفانه به دليل اينکه تفکيک نشده در خبرها درست منعکس نشده است. آقا کسی که نوسان فشار دارد و هر لحظه امکان دارد سکته بکند و حالش بد است، می تواند راه برود و کار انجام ميدهد اما در عين حال در حالت غير عادی يک دفعه می افتد زمين و ديگر نمی تواند بلند شود.
خورد و خوراک و مشکل تغذيه هم داريد؟
بله به شدت. ما خريد فروشگاهی نداريم. فروشگاه فقط سيگار دارد و گاهی بيسکوئيت. مثلا از آبان ماه يک بار ميوه و يک بار شير آوردند. گوشت که هيچ وقت نيست و مرغ هم بيشتر از دوماه است که تعطيل است. و شما اين را بگذاريد کنار اينکه ما هواخوری هم نداريم. طبيعی است که همه از لحاظ جسمی ضعيف و به هم ريخته شده ايم.
جايی که بتوانيد ورزش کنيد هم نداريد؟
ما اجازه نداريم کتانی داشته باشيم. بايد يا با دمپايی و يا با پای برهنه بايد بدويم و ورزش کنيم که اين هم خيلی آزار دهنده و سخت است.
يعنی کلا زندانی ها نمی توانند کفش ورزشی داشته باشند؟
چرا بقيه زندانی ها می توانند با کتانی به سالن ورزشی بروند و مشکلی ندارند اما ما به همه ی اين دلايلی که گفتم از اين هم محروم هستيم.
تا به حال اعتراض کرده ايد؟
به هر حال ما به خانواده ها می گوييم و بارها در خبرها پراکنده اين مسائل مطرح می شود اما به طور کلی ما اصلا امکان اينکه بتوانيم اين مشکلاتمان را پيگيری کنيم نداريم. و خيلی راحت حقوق زيادی از ما سلب می شود و کسی هم خبر دار نمی شود.
چرا امکان پيگيری نداريد؟
سيستم اينجا با زندان اوين فرق می کند. در زندان اوين نگاه ها امنيتی است و با چشم امنيتی شما را نگاه می کنند. اينجا در زندان رجايی شهر با سواد ترينشان اندازه ی بی سواد ترين آدهای آنجا هم سواد ندارند. اينجا هميشه با زندانيان خطرناک در تماس بودند حتی کسانی که به اسم زندانيان سياسی بودند اغلب معتاد بودند يعنی هر زندانی سياسی که معتاد می شده از اوين می فرستادند اينجا و آنهايی هم که اينجا بودند بيشتر دنبال اين بودند که مشکلات غير سياسی شان را حل بکنند نه مشکلات سياسی شان را. به هر حالا اينجا کلا نگاه خوبی به زندانيان سياسی وجود ندارد. لذا ما خيلی نمی توانيم اعتراض کنيم. اين ها يک توجيهی به نام ورود مواد مخدر دارند که به خاطرش هتک حرمت و کارهای غير انسانی می کنند. در حالی که مواد مخدر به وفور يافت می شود.