چرا با حمله نظامی به ایران مخالف هستم؟ رضا علوی 
دلباختگان جنگ: 
 
پنجم نوامبر ۱۹۷۹، تهران ، سفارت آمریکا ، گروگان گیری . خمینی ، این حرکت  را انقلاب  دوم خواند. 
 
جهانیان با چهره ستیزه جو و جنگ طلب حکومت اسلامی روبرو شدند ، و از همان روز گزینه نظامی ،در  روی میز پرزیدنت کارتر ،  جایگاه خود را  یافت. 
 در این سی و دو سال ، هراز گاهی ، جنگ  در سایه و حاشیه ،  و زمانی در متن قرار می گرفت .
در این سال ها ،رزم گران جنگ طلب حکومت اسلامی ، زمینه ساز دخالت نظامی امریکا  بوده اند ، و پاره ای از سیاسیون و اپوزیسیون ، در رزمگاه مبارزه با حکومت اسلامی ،  به سبب کارنامه نا کامیاب اشکال متفاوت مبارزه با فرمان روایان ،  تنها راه فرو پاشیدن حکومت اسلامی را در دخالت نظامی ارزیابی می کنند .
 و بدین گونه ، در طیف اپوزیسیون ،" شیفتگان دخالت نظامی " و "دلباختگان جنگ " زاده شدند .
 
 
دخالت نظامی یا دخالت  های بشر دوستانه ؟
دخالت نظامی و "حمایت های بشر دوستانه مجامع بین المللی " دو مقوله متفاوت است . در صورتی که زمینه اعتراضات مردم فراهم باشد ، "حمایت های بشر دوستانه مجامع بین المللی " یاری رسان فرو پاشی دیکتاتور ها و کامیابی مردمان خواهد شد .  در فرایند رشد خیزش ،  و پس از به بار نشستن جنبش ، زایش گسترده تر نهاد های مردمی و دخالت کمتر مجامع بین المللی ، به پیدایش حکومت های دموکراتیک تر و مدنی کمک خواهد کرد . 
 
پیشینه نظریه  "حمایت های بشر دوستانه مجامع بین المللی " ، هرچند که سابقه ۱۹۰ ساله دارد ،( و بر می گردد به سال های ۱۸۲۰ و  رهایی یونان توسط  مداخله و همیاری سه کشور  روسیه ، انگلیس و فرانسه ) اما پس از جنگ  جهانی  دوم و پیدایش سازمان ملل در ۱۹۴۵ ، مفهوم  "حمایت های بشر دوستانه مجامع بین المللی " آشکارتر و پر معنا تر شد  .
در دوران جنگ سرد ، حضور "دخالت های  بشر دوستانه  " کم سو تر شده و در  حاشیه قرار گرفت . و  آن به سبب هراسی بود که هر دو جبهه از وقوع جنگ دیگری  داشتند .
 
سابقه ی اتمی اسرائیل :
 
یک دهه از اتمام جنگ  جهانی  دوم نگذشته بود ، که در سال 1955 پرزیدنت آیزنهاور ، پدر خوانده اسرائیل ،اولین رآکتور کوچک هسته ای اش را، به نوزاد دردانه اش ، اسرائیل تازه از زهدان آمریکا بار آمده ، اهدا کرد . و ۹ سال بعد ، در سال ۱۹۶۴ ، فرانسه از آمریکا دست و دل باز تر ، راکتور بزرگ تری در صحرای نقب   ، برای اسرائیل بنا نهاد.
 
سال بعد ،   سال ۱۹۶۵  سران اسرائیل بی باکانه ، به سرقت 200 پوند ( 91 کیلوگرم) اورانیم غنی شده ، از طریق جاسوسانش از کارخانه ی تجهیزات و مواد هسته ای در پنسیلوانیا ، دست زد ند . 
 
 مجله تایم  می نو یسد : گلدامیر، چهارمین نخست وزیر اسرائیل،  آماده ی استفاده از 13 بمب هسته ای علیه سوریه و مصر در سال 1973 بوده است .
 
 کارشناسان تخمین زده اند که اسرائیل بیش از 400 سلاح هسته ای، از جمله سلاح های گرمایی هسته ای با برد مگاتن، و همچنین بمب نورتونی، سلاح های هسته ای تاکتیکی،...دارد.  و اضافه می کنند که اسرائیل  دارای سیستمهای ارسال موشکی ای با برد 11500 کیلومتر است، که محدوده ی بردش فراتر از ایران است. و نیز ، اسرائیل دارای زیردریایی هایی با توان حمله ی هسته ای و جنگنده های جتی با توان حمل محموله هسته ای است.
 
تنها دستاورد سلاح  های هسته ای و کشتار جمعی، گرفتن جان آدمیان و نابودی منابع مالی ای است . این نوع سلاح ها همین امروز باید جمع آوری و نابود شوند. جهان ، به این نوع سلاح ها نیازی ندارد . این سلاح ها با ید از دسترس تاریک اندیشان که بر بخشی از جهان حاکمند ، بدور باشد . جهانیان نمی خواهند و " عطایش را به لقایش می بخشند . "
پی آمد های سایه شوم جنگ:
 
اگر جغد شوم جنگ بر بام خانه  ما لانه کند ، می تواند پی آمد های زیر پیش اید  :
 
۱- حکومت اسلامی ایران یک حکومت تام گرا ( توتالیتر ) هست . این گونه حکومت ها با اتکا به " مشروعیت ایدولوزیکی / اسلامی / پا بر جا هستند . و مقبولیت خود را از الله می گیرند . به گمان من ، پس از خیزش ۸۸ ، مشروعیت و مقبولیت حکومت اسلامی نا بود شده و ریزش ساختار قدرت آشکارا مشاهده میشود . و حکومت با سرکوب ، بر اریکه شکسته ، بنشسته . 
 
وا  رفتگی ، بهم ریختگی ، فساد ، جنگ طلبی ، روان پارگی و گسستگی ویژگی های فرمان روایان اسلامی ایران می باشد .
جنگ ، می تواند ، مشروعیت را (هر چند کم سو تر )، به فرمان روایان بر گرداند .
 
۲ - در فضای دخالت  نظامی  و جنگ ستیزی ، فرمان روایان می توانند ، مجوزی برای سرکوب بیشتر و کشتار گسترده تر ، بگیرند . در دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق ، پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ، فرمان روایان ، بربرمنشانه ، پشته ای از کشته ، از اسیران وطن خواه ، ساختند . قتل عام سیا سیون و وطن خواهان  ، به سبب شرایط امنیتی جنگی یک توجیه برای وابستگان حکومت شد . و نیز  همین شیوه را صدام در عراق نسبت به کردها و   مخالفین خود پیش برد .
 
 
۳- پاره ای از نا بخردان جامعه ، که حتی هیچ گونه دلبستگی و وابستگی به حکومت ندارند به سمت و سوی ناسیانالیسم افراطی کشیده شده و در نهایت با خواسته های حکومت همگون می شوند . و بدین گونه بخشی از مخالفین ساکت حکومت از حاشیه بیرون آمده و به قطب حامیان حکومت رانده می شوند .
 
۴- جنگ به عنوان یک مانع در تقابل با رشد و سامان گرفتن نهادهای دموکراتیک عمل می کند . و سامانه های مدنی که بسان نوزادی از زهدان جامعه در حال شکل گیری هستند نا بود می کند .
 
۵- حاکمان اسلامی و دولتمردان تضادهای درونی را به کنار گذاشته و در میدانگاه رزم به وحدت می رسند .( شکاف درونی حکومتیان به سود جنبش است. )
 
۶- خود کامگان ، مظلوم نمایی کرده ، ژست ضد آمپر یا لیستی بخود گرفته و حول اسلام گرایی افراطی ، پاره ای از دولت های منطقه و نهادهای ملی- مردمی  کم تجربه کشورهای هم جوار را بسیج کرده ، و برای مدتی آنان را به بی راهه و انحراف می کشا نند .
 
۷-منطقه را به آشوب کشانده ، خود کامگان خفته را به بهانه جنگ بیدار و هو شیار کرده ، و با  تدارک امکانات و ابزار جنگی برای  آنان ، بهار خاور میانه را به سمت و سوی خزان رهنمود می دهند . 
 
۸- با بستن تنگه هرمز و مانع  نقل و انتقالات نفتی ، شرایط را برای کشورهای نفت خیز منطقه فراهم می آورند که   با  افزایش  قیمت نفت ، هزینه انرژی را بالا برده  و تاوان آن را به گردن مردمان جهان انداخته و بدین ترتیب فشار بیشتری بر زحمت کشان اعمال می شود . 
 
۹-....
 
با این پی آمد های نا گوار ، چگونه می توان از دخالت های نظامی حمایت کرد؟
 
rezaalavim@yahoo.com