$pda_agents = Array('Windows CE', 'NetFront', 'Palm OS', 'Blazer', 'Elaine', 'WAP', 'Plucker', 'AvantGo'); $http_user_agent = $_SERVER['HTTP_USER_AGENT']; foreach($pda_agents as $pda_agent) { $found = stristr($http_user_agent, $pda_agent); if($found) header('Location: /english/pda.php'); } ?>
گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! واشنگتن پُست از چاپ اعتراض ایرانیان هلند خودداری میکند...: "دِلفت" مرکز فعالان سیاسی ایرانی نیست! پژمان اکبرزاده
به تازگی نوشتاری در روزنامه واشینگتن پُست به چاپ رسیده که بر روی فعالیتهای سیاسی ایرانیان در شهر دِلفت درهلند متمرکز است. توماس اردبرینک، نویسنده مطلب، این تصویر را ارائه میدهد که این «شهر رویایی دانشگاهی»، «مرکز مهمی» در زمینه فعالیتهای سیاسی دانشجویان ایرانی است. موضوع اصلی که مقاله سعی در القای آن دارد این است که جوانان روشنفکری که اخیراً از ایران آمدهاند به اصلاحات تدریجی اعتقاد دارند و نه به تغییر حکومت. شاید برای آنهایی که در خارج از هلند زندگی میکنند، این مقاله در القای چنین تصویری موفق عمل کرده باشد ولی برای بسیاری در جامعه ایرانی هلند، مقاله واشینگتن پُست، شگفتانگیز و ناامیدکننده است. توماس اردبرینک، یک روزنامهنگار سرشناس هلندی است. او به زبان پارسی تسلط دارد و مسایل ایران را به دقت دنبال میکند. ولی این واقعیت که رسانههای جهانی، کمی پس از سرکوب تظاهرات تابستان ۲۰۰۹ از فعالیت در ایران منع شدند، این هشدار را به ما میدهد که در زمان خواندن مقاله انتظار نداشته باشیم که تمام واقعیات در آن آمده باشد؛ به ویژه که روزنامهنگار در تهران زندگی میکند و فعالیتهای چنین افرادی شدیداً در ایران تحت کنترل است. حتا به بسیاری از پژوهشگران و استادان دانشگاه اخطار داده شده است که از گفتگو با رسانههای پارسیزبان در خارج خودداری کنند.
در این کنار این موضوع، داشتن اطلاعاتی درباره پیشینه حضور ایرانیان در هلند نیز سودمند است. این جامعه، تازهوارد اما پرجمعیت است. بر پایه دادههای مرکز آمار هلند (سی.بی.اس)، اکنون بیش از سی و یک هزار ایرانی در این کشور زندگی میکنند که بسیاری از آنها از سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ تا میانه دهه ۱۹۹۰ به هلند آمدهاند؛ زمانی که دربهای هلند بر روی پناهجویان باز بود و هزاران ایرانی -به تنگ آمده از محدودیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورشان - به هلند پناه آوردند. ایرانیان مهاجر به سرعت جذب سیستم سکولار هلند شدند و بر پایه پژوهشهای اداره مهاجرت (آی.ان.دی) جزو موفقترین گروههای مهاجر در هلند هستند. از تابستان ۲۰۰۹ ، انتخابات جنجالبرانگیز ریاست جمهوری در ایران و واکنش خشن حکومت ایران به راهپیمایی صلحآمیز معترضان، جامعه ایرانی-هلندی نیز بارها گردهماییهای همبستگی با مردم در ایران برگزار کرد. در آغاز، گروهی از دانشجویان ایرانی در شهر دلفت، برنامههایی را در برابر سفارت جمهوری اسلامی در لاهه سازماندهی کردند ولی رفتار برگزارکنندگان با واکنش منفی بسیاری از مردم همراه شد. یک شاهد عینی در همان زمان به «رادیو زمانه» در آمستردام گفت که یکی از برگزارکنندگان به شماری از حاضران گفته است: «اگر رای ندادهاید اینجا نایستید»! ... شرایط به مرور بدتر شد. در یکی از گردهماییها در برابر پارلمان هلند در لاهه، برگزارکنندگان از دلفت، از پلیس هلند خواستند که یک زوج سالخورده ایرانی را تنها به دلیل همراه داشتن نشان «شیر و خورشید» از تظاهرات بیرون کند. در عین حال، بسیاری از شرکتکنندگان در راهپیماییها گله میکردند که برگزارکنندگان به آنها دیکته میکردهاند که در تظاهرات نباید شعار مستقیمی علیه جمهوری اسلامی داده شود! البته با نهایت تاسف بعدها چنین رفتارهایی از سوی برخی در لندن و رم هم دیده شد. در فضایی که بسیاری در داخل ایران با به خطر انداختن امنیت و جان خود، برای آزادی عقیده و ابراز آن، مبارزه میکنند، شماری از دانشجویان ایرانی در دلفت، بهنظر میرسد که توان لمس این بنیادیترین اصول دموکراسی را ندارند. به نظر میرسد که خدای آنها، میرحسین موسوی است. آنها از مردم برای همبستگی با ایرانیان در داخل ایران دعوت میکردند ولی در عمل، برنامههایشان به گردهماییهایی به نفع میرحسین موسوی و مهدی کروبی بدل میشد. کسی در این میان نمیپرسد که چرا «رهبر جنبش سبز ایران» همچنان در برابر اعدامهای گسترده سال ۶۷ سکوت کرده و از آیتالله خمینی، تایید کننده نهایی کشتارها، به عنوان شخصی نام میبرد که «هر چه داریم از اوست»! کمی بعد، همایش بزرگی در دانشگاه دلفت برگزار شد. برنامهای که «شبکه جوانان پیشرو» (آی.پی.وای) در لاهه سازماندهنده آن بودند. بسیاری از فعالان جوان سیاسی و حقوق بشری – ایرانی و اروپایی – در همایش به عنوان سخنران یا شنونده حضور داشتند. حتا بهاره هدایت، با شجاعت از تهران پیامی ویدئویی ارسال کرد ولی بیشتر دانشجویان ایرانی در دلفت از شرکت در آن خودداری کردند. برخی از آنها گفتند از آنجایی که می خواهند به ایران سفر کنند به چنین همایشهایی نخواهند آمد. مدتی پس از سرکوب شدید معترضان در تهران، در ژانویه ۲۰۱۰ ، سفارت جمهوری اسلامی در لاهه کنسرتی ترتیب داد. برنامهای در ادامه یک تور اروپایی برای ارکستر سمفونیک تهران با عنوان «صلح و دوستی» (!) این کنسرت در یکی از گرانترین تالارهای کنسرت هلند در تئاتر ددولن (روتردام) سازماندهی شد و بلیتهای رایگان آن برای شماری از سوی سفارت ارسال شد. طبیعی بود که برگزاری چنین کنسرتی در آن شرایط، برای آرایش چهره بینالمللی جمهوری اسلامی موجی از تنفر را در جامعه ایرانی-هلندی پدید آورد. کنسرت در سی ام ژانویه با درگیری فیزیکی شدید بین مخالفان و عوامل سفارت جمهوری اسلامی ناتمام ماند. هری فان بومل، نماینده پارلمان هلند، همان شب در بین تظاهرکنندگان در برابر تالار گفت: «کنسرت جمهوری اسلامی در روتردام، مایه ننگ این شهر است.»
در آوریل ۲۰۰۹ گروهی از معترضان ایرانی و هلندی، حیاط سفارت جمهوری اسلامی در لاهه را اشغال کردند؛ به نشانه اعتراض به نقض گسترده حقوق بشر در ایران. در این حرکت، پرچم جمهوری اسلامی در سفارت پایین آورده شد و به جای آن، تصویری از ندا آقا سلطان، دختر جوانی که در یکی از راهپیماییها در تهران به ضرب گلوله به قتل رسید، بالا برده شد. در چنین شرایطی و با توجه به چنین شواهدی، توماس اردبرینک، دِلفت، یا به تعبیر او، «شهر رویایی دانشگاهی» را مرکز فعالیتهای سیاسی ایرانیان مینامد؛ شهری که گروههای سیاسی ایرانی فعال در آن، عموماً کوچک، نهچندان قابل اعتماد و منفعل هستند. پژمان اکبرزاده Copyright: gooya.com 2016
|