افروغ: بسياری از اصولگرايان ازدايره اعتدال و انصاف خارج شدهاند، ايلنا
ـ قرارنيست يک اصولگرا توجيه کننده وضع موجود باشد
ـ بسياری از سنتهای گذشته ما قابل دفاع نيست
ـ بيش از نيازبه بازتعريف بايد دراعمال خود تجديد نظرکنيم.
ايلنا : يک فعال سياسی اصولگرا عنوان کرد: بسياری ازاصولگرايان ازدايره اعتدال وانصاف خارج شدهاند و به توصيه بزرگان دين عمل نکردهاند.
عمادافروغ درگفتوگو با خبرنگار ايلنا ، درپاسخ به اين سوال که با توجه به همسانی مبانی اصولی دوجريان اصلاح طلب و اصولگرا،علت اختلافات اين دوجريان درچيست، خاطرنشان کرد: قبل ازاينکه وارد جريان شناسی سياسی وجناحی اصول گرايی و اصلاح طلبانه شويم بايد تعريفی ازاينها بدست دهيم.
وی گفت: اولا پاسخ دهيم که اصول گرايی چه نيست؟ از نظرمن بعنوان فردی اصولگرا ،اصولگرايی محافظه کاری و رفتار ومنش پرگماتيستی و ماکياوليستی نيست. يعنی ممکن است يک اصول گرا سنتگرا باشد، اما به تعبيرجلال آل احمد، سنتگرا به معنی محافظه کار نيست.
اين فعال سياسی اصولگرا خاطرنشان افزود: بطورقطع اصولگرا بخشی ازارزشهای خود را ازسنتهای نيک نبوی وعلوی میگيرد. اما تابع محض سنت هم نيست. بسياری از سنتهای گذشته ما قابل دفاع نيست، پس اصولگرای واقعی ضمن اينکه بخشی از سنت را می پذيرد بخش ديگررا نمی پذيرد و با نگرش انتقادی با آن برخورد میکند.
اين نماينده سابق مجلس شورای اسلامی درتبيين ديگر مشخصات اصولگرايی گفت: ازطرف ديگر يک اصولگرا،عملگرا هم نيست، يعنی برای او فايده و کارايی به هر قيمتی قابل قبول نيست. فايدهمندی وکارآمدی تا جايی برای يک اصولگرا قابل قبول است که منافی اصول مورد قبولش نباشد.
وی خاطرنشان کرد: ازسوی ديگر اصولگرا ماکياوليست هم نيست . قرارنيست يک اصولگرا قدرت را هدف قرار دهد و برای حفظ آن يا دستيابی بيشتر به آن ، اخلاق و دين را وسيله قرار دهد و هرکاری برايش مجاز ومباح شناخته شود. درنزد يک اصولگرا ی واقعی قدرت دربهترين حالتش يک ابزار است و به هيچ وجه فعل سياسی، هدف نيست. هدف تحقق ارزشها و حقوق جامع شهروندی اعم ازفردی،گروهی واجتماعی است.
افروغ درخصوص آن دسته ازصاحبان قدرتی که بنام اصولگرايی ،اخلاق و منش ماکياوليستی را مدنظردارند به فرمايشات اميرالمومنين اشاره کرد و گفت :سوگند به خدا، معاويه ازمن سياستمدارترنيست ،اما او نيرنگ می زند و مرتکب انواع گناه میشود. اگرنيرنگ ناپسند نبود، من سياستمدارترين مردم بودم، ولی هرنيرنگی گناه است و هرگناهی يک نوع کيفراست.
اين استاد دانشگاه درادامه گفت: درشرايط کنونی گفتمان انقلاب اسلامی و جوهره و مولفههای اين گفتمان ، اساس اصول گرايی است واهداف آنرا تعيين میکند.
وی درادامه تصريح کرد: يک اصولگرا دروهله اول بايد فهم دقيقی از انقلاب اسلامی ، ابعاد معنوی، اخلاقی ، دينی و فلسفه سياسی مبتنی برمردم سالاری دينی داشته باشد.
وی ادامه داد : يک اصولگرا بايد توجهی ويژه به آزادی، استقلال وجمهوری اسلامی داشته باشد، درسياست خارجی، استکبارستيزی و صهيونيسم زدايی ازعالم و نه شرقی و نه غربی را در نظر داشته باشد وآن را عملا پاس بدارد.
افروغ خاطرنشان کرد: با توجه به محافظه کارنبودن اصولگرايی، بنابراين يک اصولگرا فی حد ذاته يک اصلاحطلب است.
وی ادامه داد: مگر می شود عينک اصول گرايی را به چشم زد و از ورای اين عينک به تفسيرحوادث و واقعيتهای اجتماعی وسياسی و اقتصادی و فرهنگی چه درسطح داخل و چه درسطح خارج پرداخت، اما هيچ اقدامی درجهت اصلاح کاستیها و زشتیها نداشت؟
اين فعال سياسی اصولگرا افزود: ازسوی ديگر هيچ اصلاحطلبی نمیتواند پايبند به يکسری اصول نباشد. خواه ناخواه هراصلاح طلبی نيز بايستی عطف به يکسری اصول،اصلاح طلبی خود را تعريف کند.
اين نماينده سابق مجلس شورای اسلامی گفت:حال اگر گفتمان و معيار يک اصلاحطلب ، گفتمان انقلاب اسلامی و معيارهای برخاسته از آن باشد،علی القاعده هيچ تفاوتی در مبنا دراصولگرايی و اصلاح طلبی نيست، هرچند ممکن است اختلاف در تاکيد برمولفه های خاص و درمشی و تاکتيک باشد که اين بلامانع است.
وی درادامه ضمن اشاره به اين نکته که اختلافات بين گروههای مختلف در زمان امام خمينی نيزازاين جنس بود، گفت: اما اگرمعيار اصلاحطلبی گفتمانی انقلابی نباشد و اصلاحطلبی از منظر گفتمانهای ديگری ازقبيل ليبراليسم،سکولاريسم يا حتی سوسياليسم مبادرت به عمل بکند،مسلم است که با يک اصولگرای واقعی تفاوت ماهوی دارد.
اين فعال سياسی اصولگرا تصريح کرد:ا زطرف ديگر اصولگرايی که محافظهکاراست، پرگماتيست و ماکياوليست است وعملا ارادتی به گفتمان انقلاب اسلامی درنظرندارد و به هيچ وجه نمیتواند با يک اصلاح طلب ملتزم به آرمانهای انقلاب،اشتراک درمبنا داشته باشد.
وی افزود: به نظر میرسد بايستی تلاش کرد آن بخشی از اصولگرايی واصلاحطلبی را که التزام نظری و عملی به آرمانهای انقلاب اسلامی دارند،علی رغم تفاوت ديدگاه درروش و شيوهها به وحدت و گفتوگو دعوت کرد.
افروغ درمورد ان دسته ازاصول گرايان که التزام عملی ونظری به گفتمانهای انقلاب اسلامی ندارند و تنها نام اصول گرايی رابرخود گذاشتهاند و نيز اصلاح طلبانی که معيارهای اصلاح طلبی خود را از بيگانه اخذ میکنند،گفت: بايد اين گروه ها را کنارزد و دررقابتهای سياسی نبايد نگاهی همسان با اصلاح طلبان و اصول گرايان ملتزم به انقلاب اسلامی با اين گروه داشت.
وی تصريح کرد: چه بسياراصلاحطلبانی که ارادتی به انقلاب اسلامی ندارند. ازطرف ديگرچه بسياراصولگرايانی که توجه به اصول را پيشپای منافع قدرتطلبانه خود ذبح می کنند و ارادتی به انقلاب اسلامی ندارند.
اين فعال سياسی اصولگرا درادامه گفت: با توجه به جريان غالب اصول گرايی درکشور بايد حساب اصولگرايان پرگماتيسم و ماکياوليسم که بیتوجه به جايگاه مردم درحاکميت هستند را ازاصولگرايان واقعی و دردمند به حال جامعه و انقلاب اسلامی جدا کرد.
اين نماينده سابق مجلس شورای اسلامی دررابطه با لزوم بازتعريف اصولگرايی خاطرنشان کرد: شايد اين بازتعريف برای بعضیها مطرح شده باشد، اما من نيازی به بازتعريف نمیبينم.
وی درادامه گفت: من که سالها پيش بحثی را تحت عنوان اصول گرايی خلاق و انتقادی مطرح کردم و مولفههای سياسی، فرهنگی و فلسفی،اقتصادی آن رابرشمردم و نيزبه مبانی فلسفی ،عرفانی،کلامی و فقهی انقلاب اسلامی را اشاره کردم .
افروغ اضافه کرد: بيش ازآنکه درتعريف نيازبه بازنگری باشد، بايد دررفتارهايمان و اعمال خود تجديد نظرکنيم. بسياری ازاصول گرايان ازدايره اعتدال وانصاف خارج شدهاند و به توصيه بزرگان دين عمل نکردهاند. آنچه برای خود میپسنديدند برای ديگران نپسنديدند و اصل طلايی اخلاق راناديده گرفتند.
وی درادامه به کلام حضرت علی (ع) اشاره کرد: اميرالمومنان فرمودند که احبب لغيرک ما تحب لنفسک و اکره لهو ماتکرهو لها ، برای ديگران همان را بپسند که برخويشتن میپسندی و ازآنچه که ازديگران کراهت داری ازخويشتن نيزمکروه و ناخوشايند بدان.