دوشنبه 21 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زهرا رهنورد: از انتقادات به جنبش سبز استقبال می کنيم، روز

f.ghazi(at)roozonline.com

فرشته قاضی - در حاليکه بحث لزوم انتقاد يا عدم انتقاد از جنبش سبز و ميرحسين موسوی، بالا گرفته است زهرا رهنورد در مصاحبه با "روز" می گويد: "کسی که از او انتقاد نشود می پوسد و مثل مرداب خواهد بود و ما از همه انتقاداتی که از سر دوستی و علاقه به جنبش مطرح می شود استقبال می کنيم."

با زهرا رهنورد در حالی مصاحبه کرده ايم که از آغاز شکل گيری جنبش سبز، با وجودی که موسوی و کروبی، دو کانديدای معترض به تقلب در انتخابات، از "تکثرگرايی" جنبش سبز سخن گفته و به کرات تاکيد کرده اند در اين جنبش همه مخالفان وضع موجود نقش و حضور دارند، در خارج از کشور برخی چهره ها و گروه بندی های سياسی، تفاسيری از جنبش سبز و همراهان آن داده اند که بسيار بحث انگيز بوده است.اما رهنوردبا تاکيد بر اينکه "تکثر و چند صدايی از خصوصيات جنبش سبز است" می گويد:" همه کسانی که به تغيير و تحول به سوی آزادی، دموکراسی، انتخابات آزاد، عدم دخالت نظام و حکومت در زندگی شخصی مردم اعتقاد دارند، سبز هستند."

مصاحبه "روز" با زهرا رهنورد، نويسنده، هنرمند و استاد دانشگاه را در ذيل بخوانيد.

پيشتر آقای موسوی در مصاحبه با سايت کلمه اعلام کرده بودند هيچ سخنگويی در خارج از کشور ندارند؛ مدتی از آن مصاحبه گذشته و اين بار من ميخواهم از شما بپرسم که آيا آقای موسوی نماينده يا سخنگويی در خارج از کشور دارند يا نه؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای موسوی بارها اين نکته را اعلام کرده و قطعا هيچ نماينده و سخنگويی در خارج از کشور ندارد.

اخيرا برخی چهره ها و سايت های سياسی، به خط کشی ميان سبزها پرداخته اند؛ خط کشی هايی که اعتراضات زيادی هم به دنبال داشته است. آيا اين خط کشی ها به نمايندگی از سوی آقای موسوی يا جنبش سبز اعلام می شود و نظرات آقای موسوی است؟
هرفردی، براساس آنچه که در بيانيه های آقای موسوی ذکر شده، يک رسانه است، اما "هر فردی يک رسانه است" به اين معنا نيست که نماينده آقای موسوی يا جنبش سبز باشد. نظرات آقای موسوی در بيانيه های ايشان به صراحت اعلام شده است.

به طور مشخص می پرسم: آقای مهاجرانی در سخنانی به اين نوع خط کشی پرداخت که جنجالها و اعتراضات بسياری هم به دنبال داشت؛ سپس سايت جرس، مطلبی منتشر کرد که براساس آن، دايره جنبش سبز را بسيارمحدودترکرد به طوريکه مدعی شد "هر کس که مخالفت کرد، لزوما در چارچوب جنبش سبز نمی گنجد و هر کس که برای بيان شعار و عقيده خود به خيابان آمد و هزينه داد، در زمره جنبش سبز نيست" و.... نظر شما چيست؟ آيا با اين خط کشی ها موافق ايد؟
ما تعابير خود را به کار می بريم، آنها هم تعابير خودشان را می گويند و طرح نظرات مختلف، چالش مفيد و سازنده ای را ايجاد ميکند. يعنی هر کسی نظر خودش را می گويد و طرح آن هم اشکالی ندارد. ما به جامعه تک صدايی عادت کرده ايم اما بايد بدانيم که يک دست بی صدا است و همه بايد نظرات خود را بگويند؛ همين تکثر و چند صدايی از خصوصيات جنبش سبز است و لزوما ما با همه نظرات موافق نيستيم.

خانم رهنورد از ديدشما سبزها چه کسانی هستند و جنبش سبز شامل چه طيف هايی است؟
جنبش سبز يک جنبش تکثر گرا است و همه کسانی که به تغيير و تحول به سوی آزادی، دموکراسی، انتخابات آزاد، عدم دخالت نظام و حکومت در زندگی شخصی مردم اعتقاد دارند، سبز هستند. اين بدان معنا نيست که سبزها دارای يک ايدئولوژی و تفکر و عقيده باشند بلکه من به عنوان کسی که تئوری پردازی جزو کارهای اصلی ام است، معتقدم تمام کسانی که در جنبش سبز هستند روی وجه توافق هايشان است و اين توافق ها فرصتی است که همه ما را با همه اختلافات سليقه ای و عقيده ای که داريم، دور هم جمع کرده و تفاوت هايمان هم سر جای خودش است. به طور مثال در همين جنبش سبز، ممکن است يک کسی خيلی مذهبی باشد و کس ديگری نباشد و کسان ديگری در درجات متفاوت از علايق و عقايد مذهبی باشند؛ تفاوت هايمان سر جای خودش است اما سر چيزهايی که توافق داريم با هم هستيم. ميخواهم بگويم ما در جنبش سبز با وجود همه تفاوت هايمان، روی توافق هايی که بر جريان تحول داريم در کنار هم هستيم.

اين توافق هايی که می گوييد مشخصا بر چه مبنايی است؟
اين توافق ها بر مبنای تغيير و تحول است. اما يکی از اين توافق ها، قانون اساسی است که ما معتقديم بايد تمام اصول مغفول مانده آن اجرا شود.

اما بخشی از سبزها به همين قانون اساسی نيز اعتراض دارند. آيا می توانيم بگوييم آنها سبز نيستند؟
ما حول محور قانون اساسی دور هم جمع شده ايم و نکته توافق ما همين است، اما اين بدان معنا نيست که قانون اساسی وحی منزل است و نمی توان تغييری داد. هيچ يک از قانون اساسی ها در هيچ جای جهان وحی منزل نيستند و هر ده يا دوازده سال يکبار مورد بازنگری قرار می گيرند. متاسفانه قانون اساسی تبديل به اجسادی می شوند که حکومت ها روی آنها هم پا می گذارند. در حقيقت ما می گوييم الان توافق همه ما اجرای بدون تنازل و صحيح همه اصل های قانون اساسی است اما وقتی به موفقيت و پيروزی دست يافتيم می توان روی آن بحث کرد و مورد بررسی و بازنگری قرار داد. باز تاکيد ميکنم قانون اساسی وحی منزل نيست بلکه ما را از کورمال کورمال راه رفتن و آنارشيسم محفوظ ميدارد. اجرای بدون شرط تمام اصول قانون اساسی، اصول و جنبه های مغفول مانده آن به سمت دموکراسی، آزادی، حق بيان، رفع تبعيض و روش های قيم مآبانه درباره زنان، آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد و بدون تقلب و غير فرمايشی و آزادی تجمعات، پروسه آزاديخواهی مدنی ما است.

اظهارنظر برخی ها درباره جنبش، تقسيم بندی خودی و غير خودی را در ذهن تداعی ميکند.اما در صحبت هايی که با شما داشته ام بارها گفته ايد در جنبش سبز خودی و غير خودی نداريم. اما سئوال من اين است که آيا شما در اين جنبش خط قرمزی هم داريد؟ چه کسانی از نظر شما نمی توانند جزو جنبش سبز محسوب شوند؟
منافقين (سازمان مجاهدين خلق) عملا نمی توانند و جزو جنبش سبز نيستند. اين گروه مرده سياسی که حکومت در صدد زنده کردن آنها برآمد، اکنون ادعاهای خنده داری مطرح ميکند.اما جنبش سبز، با اين گروه مرده، حد و ديواری دارد و همه مااز جمله خود من، آقای موسوی، آقای خاتمی و آقای کروبی و هويت های درون جنبش سبز، منافقين را جزو جنبش سبز نمی دانيم. متاسفانه حاکميت يا با مقصود يا به اشتباه اين گروه مرده را زنده کرد که من فکر ميکنم با مقصود بوده و خواسته به خيال خود رقيبی برای جنبش سبز ايجاد کند که همين نيز خيلی خنده دار است. چون جنبش سبز، جنبشی مردمی، زنده و پوياست و اين حد ديوار قرمز را با آنها دارد. اما باقی، با هر روح و فکری که هستند بر سر توافق هايی که ذکر کردم در صورت تمايل، جزو جنبش سبز هستند و انشاالله پيروزی هم با جنبش سبز است.

خانم رهنورد اين روزها بحث انتقاد يا عدم انتقاد از جنبش سبز و بخصوص آقای موسوی بسيار مطرح می شود. برخی معتقدند نقد در شرايط فعلی منجر به تضعيف جنبش می شود و برخی ديگر می گويند مخالفان جنبش از اين قضيه سواستفاده ميکنند. نظر شما در اين زمينه چيست؟
اصولا انتقاد خوب و سازنده است و ما استقبال می کنيم. خود من معتقدم کسی که از او انتقاد نشود می پوسد و مثل مرداب خواهد بود؛پس ما از همه انتقاداتی که از سر دوستی و علاقه به جنبش مطرح می شود استقبال می کنيم؛ اگر هم از روی دشمنی، نقدی شکل گيرد که در مرور زمان ثابت خواهد شد. در عين حال بايد بگويم آقای موسوی را تنها در نظر نگيريد، جمعی هستند متشکل از آقای خاتمی و آقای کروبی و آقای موسوی و افراد صاحب نظری که من هم در کنار آنها هستم. هيچ کدام هم ادعای رهبری ندارند و از نقد استقبال می کنيم و معتقديم باعث شکوفايی جنبش و سازندگی می شود اما اينکه حاکميت توتاليتر فعلی ممکن است از اين نقدها خيلی خوشحال شود و فکر کند جنبش تضعيف می شود، اهميتی ندارد. من معتقدم که نقد باعث پيشرفت و رشد جنبش می شود. خود من به عنوان يک هنرمند هميشه از دوستانم ميخواهم کارهای مرا نقد کنند و معتقدم اين نقد ها است که باعث پيشرفت می شود.

گفتيد آقايان موسوی، کروبی و خاتمی، ادعای رهبری جنبش را ندارند. اما ما بارها در شعارهای مردمی شنيده و ديده ايم که حداقل آقای موسوی و آقای کروبی را به عنوان رهبر جنبش مورد خطاب قرار ميدهند.
اما خود آقای موسوی و آقای کروبی هميشه می گويند در کنار جنبش و در کنار مردم هستند.

دراين صورت لطفا بگوييد رهبری جنبش سبز با چه کسی است؟
مهم ترين رهبر همه ما در شرايط فعلی قانون اساسی است اگر مورد توافق همه قرار بگيرد می توانيم با اتکا به آن جلو برويم و بگوييم که تصويری که همه دور آن جمع بشويم را داريم.

همين بحث رهبری جنبش يکی از بحث هايی است که به شدت نسبت بدان انتقاد وجود دارد؛عده ای آقای موسوی را رهبر جنبش ميداننددر حاليکه آقای موسوی خود را نه رهبر که در کنار مردم ميداند. عده ای هم می گويند جنبش رهبر ندارد و اين نشانگر ضعف آن است و.....
ما حول قانون اساسی جمع می شويم و می گوييم همه در کنار هم و در کنار مردم هستيم. اين بدان معناست که همه جريان های جنبش سبز، خود را در فشار اجبار از بالا نبينند. سيستم مديريت های جديد هم، مديريت های فرآيندی است و در يک مسيری تعريف می شود و مديريت هرمی نيست. البته ما به مديريت هرمی عادت کرده ايم در حاليکه مديريت فرآيندی و نگرش زمان بند بسيار کارساز است. من و آقای موسوی بارها گفته ايم که در کنار جنبش هستيم و ادعای رهبری و پيشوايی را درست نمی دانيم چون اين ادعا يعنی اينکه همه مثل من و ما بينديشيد.

به عنوان آخرين سئوال ميخواهم سوالی متفاوت بپرسم. اخيرا بحث سنگسار يک زن در تبريز مطرح بود و اکنون ۳ مرد و يازده زن در خطر سنگسار قرار دارند. شما پيشتر درباره اعدام تا حدودی نظر خود را اعلام کرده ايد؛ ميخواهم در اين زمينه نيز نظر شما را بدانم که اخيرا آقای محمد جواد لاريجانی از آن به عنوان حکمی شرعی ياد کرده است.
من روی حقوق زنان و رفع تبعيض و حذف روش قيم مآبانه ای که درباره زنان است مصر هستم. هيچ کجای قرآن مجيد، بحث سنگسار را نديده ام و معتقدم که اين بحث در قرآن مجيد وجود ندارد و در مطالعات خودم در قرآن جز رافت و شفقت نسبت به انسان ها نديده ام. من به شدت برتبعيض و قوانين قيم مآبانه ای که در مورد زنان وجود دارد انتقاد دارم و روح اين قوانين را اسلامی نميدانم و معتقدم بايد اصلاح شوند و هرگز هم در اين مسير کوتاه نمی آيم و شخصا خود را برای چوبه دار آماده کرده ام.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016