گزارش يک شاهد عينی از تظاهرات امروز: هراس و لشگرکشی رژيم در تهران
در يک منطقه تهران (ميدان آزادی) و بطور محدود ونمايشی وفرمايشی که با پول وبخشنامه وابلاغيه وتهديد حداکثر حدود بين۵۰ تا ۱۰۰هزار دانش آموز وارتشی وکارمند ادارات مختلف وافسران ودرجه داران سپاه وارتش وخلاصه تمامی ناخوران وجيزه بگيران وامتی که با پول گرفتن درتمامی تجمعات بصورت سياهی لشکر حضورداشته وخواهند داشت، آمده بودند تا اگر بتوانند قدرت حکومت نظامی امنيتی - فاشيستی جمهوری اسلامی را بنمايش بگذارند وويترينی بشوند از ۷۰ ميليون ايرانی خسته و منزجر از حکومتی که بجز چالش آفرينی وتنش خواهی و ايجاد بلوا درمنطقه و جامعه جهانی هيچ ارمغانی بهمراه نداشته است.
در مناطق ديگر تهران که ميتوان محدوده آنرا از ميدان هفت تير - خيابان کريم خان زند - ميدان وليعصرتا ميدان صادقيه - بزرگراه اشرفی اصفهانی - بزرگزاه آيت الله کاشانی وخيابانهای منشعب به آن برشمرد، مردمی آمده بودند تا درمقابل تجمع دولتی ها درميدان آزادی صف آرائی نمايند که نه پولی گرفته بودند ونه توقعی داشتند بجز مطالباتی که سی ويک سال است بوسيله حکومت جمهوری اسلامی پايمال گرديده واز۲۲ خرداد به اين سو با روشن شدن تقلب درانتخابات رياست جهموری چون اتشفشانی بزرگ فوران نمود وهرروز هم دامنه دارتر از پيش درفواران خواهد بود. همان ميليونها ايرانی متنفرو مملو از خشمی که آمده بودند تا با سکوت وحضورشان نفرت وانزجارشان را بنمايش بگذارند وبه جهانيان نشان بدهند که اين نظام جهل وجابر نماينده مردم ايران نيست وخواست آنها يک رفراندم است که سالهاست نيازآن احساس ميشود.
آنانيکه در ميدان آزادی جمع شده بودند همه از رسانه وتريبون وآزادی گفتار و حمل هرگونه پلاکارد را داشتند، اما برای اين جمعيتی که ميتوان ادعا نمود که اگر بهشان فرصت داده ميشد سر به ميليونها ميزد ونمادشان هم سبز بود همه چيز ممنوع بود. برای اينها ازنه امروز همه چيز ممنوع بود! که از مدتها پيش وشايد درفردای بعد ازعاشورا همه چيز ممنوع شده بود. اکثريت بزرگ مردم ايران که طی هشت ماهه گذشته با عنوان جنبش سبزبحرکت درآمده، بخوبی اين مهم را دريافته اند که ازهمان موقع ( حرکت بعد ازعاشورا) تمامی سران حکومت از رهبر گرفته تا سران سپاه وامامان جمعه ونمايندگان مجلس و ديگران شب وروز مشغول تهديد وارعاب بوده اند که هرگونه حرکتی بجز حرکت ميدان آزادی ودرود به رهبر و مرگ بر اين وآن ممنوع بوده واگر چنين جماعتی بحرکت دربيايد، با آنها با تمام قوا درهم کوبيده خواهد شد. بهمين دليل بود که امروز تمام تهديدات عملی گرديد و رژيم ازهمان ساعات اول ۲۲بهمن با آسودگی خيال ازآنسو، بسراغ اينطرفی ها آمده بودند تا با بگيروببند وبازداشت به تحقق فرامين رهبر وسران سپاه جامع عمل بپوشانند. هجوم آوردند تا دراولين ساعات روز با وحشيانه ترين شکل ممکن هزاران زن ومرد، دختروپسر، وپيروجوان را بجرم حضوردرخيابانها در نقاط مختلف بازداشت کنند وببرند. آمده بودند تابا حمله وهجوم هم موبايل های مردم خصوصا" جوانان را توقيف کنند وهم ساعت ها راهی بازداشتگاههای وزراء وزيرزمين مجتمع مستقر درميدان هفت تيرومکانهای ديگرنمايند.
برابر اطلاعات حاصله جمعی ازبازداشت شدگان با اخذتعهد وگرفتن شماره موبايل ها وبررسی محتوای آنها که فيلم يا عکسی درآن نباشد، بعضی را مسترد، ولی بسياری ديگرازموبايل ها را توقيف و صاحبان آنها نيز دربازداشت نگه داشتند تا درآتيه نزديک بارديگربا برگزاری نمايشات تلويزيونی آنها رابعنوان عوامل آمريکا واسرائيل و آنگليس و آلمان معرفی، تا بازجويان وقاضی صلواتی وديگر قضات دادگاههای انقلاب بارديگر بتوانند برای آنها احکام محارب واعتشاشگر واتهاماتی ازاين دست را ساخته ودرصورت امکان خون بيشتری بخورند وبريزند تا شايد ازاين طريق مردم ناراضی را به سکوت وادارنمايند.
مهدی کروبی اعلام نموده بود که ساعت ده صبح به ميدان صادقيه خواهند آمد، رژيم مهرورز اسلامی ضمن استقرار هزاران نيروی گارد ويژه - بهمراه صدها تن ازاوباشان لباس شخصی ازجنس بسيجی ها و امنيتی ها در مقابل مردمی که هرلحظه داشت ميرفت تا بيک تجمع گسترده بدل شود مبادرت بحمله به مهدی کروبی نمودند که مردم با مشاهده اين صحنه شروع به شعار دادن نمودند. دراين زمان گارد ويژه با هجومی بسيار وحشيانه وشليک گازاشک آور وضرب وشتم بيرحمانه تجمع مردم را به تفرق کشاندند. انباشت نيروها در ميدان صادقيه وخيابانهای اطراف بحدی بود که تصور آن دريک شهربزعم حاکمان وبرخلاف تمامی تهديدات سرداران سپاه، خصوصا" سردارهمدانی که شخصا" در ميدان صادقيه ودراتومبيل شاسی بلند مشکی و شيشه های تارعنکبوتی در کنار برج نگين درضلع جنوب شرقی ميدان صادقيه نشسته بود، درذهن هيچ انسان باور مندی نميگنجد.
بگيروببند ومتفرق کردن مردم که معلوم بود در دستور کار قراردارد ازهمان ساعات اوليه آغازشد وماموران حاضرکه به انواع واقسام تجهيزات ولباسهای ويژه ملبس بودند تلاش برآن داشتند تا از بهم پيوستن مردم وشکل گيری يک راهپيمائی بزرگ که امکان شکل گيری آن در کوتاه ترين زمانم ممکن اجتناب ناپزير مينمود جلوگيری نمايند. با همه اين احوال مردم درفلکه صادقيه بعد ازحمله به کروبی با سردادن شعار مرگ بر استبداد ومرگ بر ديکتاتور خشم خودرا بنمايش گذاشتند. در خيابان کريمخان هم با شعار يا حسين ميرحسين مردم خشم خودرا بنمايش گذاشتند. اما وقتی کار به حمله وهجوم نيروهای لباس شخصی وگارد ويژه رسيد نهايتا" متفرق شده و به کوچه ها و خيابانهای اطراف گريختند. درواقع رژيم هم همين را ميخواهد که مردم متراکم نشوند و تجمعات بزرگ صورت نگيرد که رژيم ناچار به پرداخت هزينه سنگين شود. بهمين جهت لازمست که تئوريسين ها ونظريه پردازان جنبش سبزبرای تجمعات بعدی که مهمترين آن جشن چهارشنبه سوری خواهد بود بايد راهکارهای مناسب و چند جانبه ومتغيررا پيش بينی نمايند تا بتوانند موجبات سردرگمی نيروهای رژيم را فراهم آورند.
نکته بسيار مهم اين بود که از سه - چهار روز پيش با بهانه های مختلف خطوط اينترنت بشدت دچار اختلال ئافت سرعت شده بود واز شب گذشته حدود ساعت ۲ بعد ازظهر خطوط اينترنت بکلی قطع و آنتن موبايل ها وحتی خطوط تلفن ثابت دراکثرمناطق تهران مختل وآنتن تلفن های همراه از صبح امروزدرهمه نقاط تهران بکلی قطع وامکان هيچ تماسی ميسر نبود. از طرفی با توجه به پخش بودن نيروهای لباس شخصی درميان مردم گرفتن عکس يا فيلم بوسيله موبايل هل ها يک ريسک بزرگ محسوب ميشد مگر از سوی کسانيکه در اين مناطق زندگی ميکردند و امکان اينکه از داخل خانه و از پنجره ها بتوانند عکس يا تصاوير تهيه نمايند، برای مردمی که در داخل خيابان بودند يک ريسک بسيار جدی پر خطر بحساب ميامد.
بعنوان يک ناظر وشاهد عينی که چند صحنه را شخصا"از نزديک شاهد بودم، ميخواستم به اين موضوع اشاره کنم که اين خبرنگاران خارجی که به تهران دعوت شده بودند برای چه کاری آمده بودند؟؟ مگرنه اينست که يک خبرنگار بايد بعنوان انعکاس اخبا رانجام وظيفه وبه رسالت خود عمل نمايد؟؟ اگر چنين است بايد بپذيريم که اين خانمها و آقايان که بعنوان خبرنگار به تهران دعوت شده بودند، چندان تفاوتی با آنانيکه پول گرفته بودند تا بميدان آزادی بيايند و برای احمدی نژاد کف وسوت بزنند تفاوتی نداشتندو آنها مزدور و جيره خوار هستند ، اين خبرنگاران هم همين بودند. اگر غير ازاين باشد يا ميبود! ضرورت وشرف خبرنگاری اقتضا ميکرد تا پس از شنيدن اطلاعيه ای و ابلاغيه ای که از طرف دولت احمدی نژاد وحکومت ولايت مطلقه به آنها، مبنی براينکه آنها فقط ملزم هستند تا چرنديات احمدی نژادرابشنوند وآنرا انعکاس بدهند، وحق تردد بجاهای ديگررا ندارند، درهمان زمان بايد عطای آمدن به تهران را به لقای چنين سفری می بخشيدند وخودشان را تا اين مقدار تحقيرشده نميديدند، مگرهمان فرضی که بدان اشاره شد. يعنی مزدوری در لباس خبرنگار، که دراينصورت بايد دور خبرنگاران هم يک خط قرمزکشيد.
چرا که اگربحق برای خبر وانعکاس اخبار و واقعيات جامعه ايران درچنين روزی به تهران آمده بودند و اگرواقعا" خبرنگاربودند و به رسالت واصالت اين شغل مقدس احترامی ميداشتند. يا بايد نمی آمدند، يا اگرميپذيرند که بيايند بايد اين اختيار را داشته باشند که با فراق بال بتوانند به انعکاس خوب و بد بپردازند. ای کاش چنين بود و يک - دو نفرازاين خبر نگاران ميتوانستند سری به ميدان صادقيه وخيابان کريم خان زند وميدان وليعصرو... ميزدند تا با چشم خود ببينند که آنسوی تهران با اين سوی تهران، آری فقط تهران در دوسوی تهران موضوغات چه تفاوتهای فاحشی با يکديگر دارند. اميدوارهستيم که خودشان با توجه به آن محدوديت بزرگی که دولت برای آنها قائل شده بود دريابند که حقيقت ۲۲ بهمن درآن نمايشی نبود که آنها مجبور به انعکاس آن شدند، بلکه حقيقت در جای ديگر وسوی ديگر تهران بود که رژيم ناچارشد دردو مرحله با هلی برد نيروهايش را جا بجا نمايد. واميدواريم که اين خبرنگاران با وجدانی بيدار که اولويت اول در شغل خبررسانی است با قلم وبيان خود واقعيات را برای مردم خود آنطورکه بوده انعکاس دهند.
تهران ۲۲بهمن ۸۸
ساعت تنظيم خبر ۱۵