نسرين ستوده، وکيل آرش رحمانیپور: موکل من مخفيانه اعدام شد! خواهر آرش: از حکم اعدام خبری نداشتيم، راديو زمانه
مريم محمدی ـ راديو زمانه ـ در ميان احکام صادره برای متهمان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری، صدور ۱۱ حکم اعدام حيرت و نگرانی فراوانی را برانگيخت. اين ۱۱ حکم اعدام در مرحلهی تجديدنظر قرار داشت. اما گويا حکم دو تن از متهمان، محمد رضا علیزمانی و آرش رحمانیپور، به جرم ارتباط با انجمن پادشاهی تاييد شده بود و سحرگاه امروز اجرا شد.
قابل ذکر است که اين دو متهم، علیرغم اين که تحت عنوان اغتشاشات پس از انتخابات اعدام شدهاند، هر دو ماهها پيش از انتخابات دستگير شده بودند. محمد رضا علیزمانی در اسفند ماه ۱۳۸۷ و آرش رحمانیپور در فروردين ماه ۸۸ بازداشت شدند.
خانم نسرين ستوده، وکيل آرش رحمانیپور در اين باره میگويد:
موکل من مخفيانه اعدام شد. با مخفیکاری از خانواده و وکلا، موکلام را بردند اعدام کردند.
ممکن است توضيح بيشتری بدهيد؟
در حالی که به خانواده و وکلا گفته بودند که پرونده برای رفع نقص به دادگاه انقلاب برگشته است، اما ظاهرا حکم اعدام تاييد شده بود و برای اجرا به دادگاه انقلاب برگشته بود.
در تمام پیگيریهايی که من به اتفاق خانوادهی آرش رحمانیپور در ارتباط با پروندهی آرش داشتيم، دادگاه انقلاب همواره اعلام کرد که پرونده به آنجا نرسيده است.
من فقط میتوانم بگويم که اعدام زير ۱۸ سال اين بار از ميان متهمان سياسی قربانی گرفت.
آرش رحمانیپور بر خلاف اعلام پايگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب، دو ماه پيش از انتخابات بازداشت شد و اساسا اتهام او ارتباطی با انتخابات و اعتراضات پس از آن نداشت.
آرش در زمان بازداشت ۱۹ سال بيشتر نداشت و بسياری از اتهامات مطرح شده عليه آرش مربوط به زمانی بود که او ۱۶ يا ۱۷ ساله بود. بنابراين به طور حتم، موکل من بايد در دادگاه اطفال محاکمه میشد.
شما کی مطلع شديد که آرش اعدام شده است؟
امروز صبح متوجه شدم که پايگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب اعلام کرده که حکم اعدام آرش اجرا شده است. اين در حالی است که مطابق قانون، اساساً کليهی احکام پس از ابلاغ، قابليت اجرا پيدا میکنند. اما اين حکم نه به من و نه به موکلام هرگز ابلاغ نشده بود.
علاوه بر آن، قانون اجرای احکام اعدام، قاضی اجرای احکام را موظف میکند که در زمان اجرای حکم اعدام، خانواده و وکلا را دعوت کند. بنابراين میبينيد که حکم مخفيانه صادر شد و با شتاب و مخفيانه اجرا شد.
خانم ستوده، پيش از اين نيز در بارهی آرش گفته بوديد که اعترافاتاش تحت فشار گرفته شده و حتی خود شما هم مورد محدوديتها و به نوعی تهديدهايی قرار گرفته بوديد.
آرش در تمام طول بازجويی و محاکمه، مورد تهديدهای متعدد شخصی و خانوادگی قرار گرفته بود. آرش در ۱۹ فروردين، به اتفاق تعدادی از بستگاناش، از جمله خواهر باردارش، در منزل خود بازداشت میشود. بعدها خواهر او با قرار منع تعقيب آزاد شد. اما فشارهای اعمال شده در طول بازداشت، موجب میشود که فرزندش را از دست بدهد.
بعد از اين ماجرا، در مردادماه، از حضور من در دادگاهی که برای محاکمهی آرش تشکيل شده بود، جلوگيری به عمل آمد و اصرار من برای حضور در جلسهی دادگاه، باعث شد که تهديد به بازداشت شوم. سپس ماموران با اخذ پروانهی وکالتام، صورت جلسهای را عليه من تنظيم کردند.
در نامهای که همان زمان به رييس قوهی قضاييه نوشتم، اعلام کردم در شرايطی که عليه وکلای اين متهمان اين حد از فشار اعمال میشود، میتوان نگران متهمان بود که چه فشارهايی را دور از انظار عمومی تحمل میکنند.
در تنها جلسهی ملاقاتی که به مدت ۱۵ دقيقه با موکلام، آقای آرش رحمانیپور داشتم، او به من گفت که در دو جلسهی بازجويی، خواهرش را در مقابلاش قرار دادهاند و گفتهاند اگر میخواهد خواهرش آزاد شود، بايد به کارهای نکرده اقرار کند.
علاوه بر اين، پدر آرش برای من تعريف کرد که در همان جلسهای که از حضور من برای دفاع از موکلام جلوگيری به عمل آمد، از پدر خواستهاند فرزند خود را وادار به اعتراف کند و بعد از اين که با مقاومت پدر مواجه میشوند، او را تهديد به بازداشت میکنند.
به هرحال همهی اين فشارها، کليهی اقدامات عليه آرش و حکم صادره عليه او را غيرقانونی، غيرعادلانه و غيرمنصفانه میکند.
من از اين فرصت استفاده میکنم و نگرانی خودم را نسبت به اجرای حکم اعدام ديگر موکلانام، آقای رضا خادمی و ايوب پرکار، اعلام میکنم. من سخت نگرانام که حکومت افراد بیگناه را وجهالمصاحلهی بازیهای سياسی قرار بدهد تا به زعم خود با اجرای احکام اعدام و ايجاد رعب و وحشت بتواند اين حرکت فراگير اجتماعی را مهار کند.
آيا جنازهی آرش را به خانوادهاش تحويل دادهاند؟ يا میدهند؟
تا جايی که میدانم، خانواده هنوز از موضوع مطلع نشده است تا اساساَ درخواست جنازه کند. پدر آرش در تماس تلفنیای که تا ظهر امروز با من داشت، از اين موضوع بیاطلاع بود.
هنگام تماس پدر آرش با شما، هنوز شما نيز از اجرای حکم اطلاع نداشتيد؟
من اطلاع داشتم؛ اما پدر آرش در خيابان، جلوی زندان و تنها بود. اين شرايط موجب شد که به او چيزی نگويم. ترسيدم در آن شرايط دچار مشکلاتی بشود.
گفتوگوی کوتاهی با خواهر آرش رحمانیپور، ساعاتی پس از باخبر شدن از اعدام آرش دارم. او بسيار متاثر است و به سختی صحبت میکند:
من خواهر آرش هستم.
شما همان خواهری هستيد که همراه با آرش بازداشت شده بوديد؟
بله من را هم بازداشت کرده بودند. بعد از آن بچهام را از دست دادم و چهار روز در آیسیيو بودم. هيچچيزی نمیتوانم بگويم.
چگونه از اين خبر مطلع شديد؟
از طريق تلويزيون خبر شديم. به اوين رفتيم، گفتند آنها را به کرج بردهاند. ولی در راه فهميديم. به ما گفتند بچهها را به کرج بردهاند.
شما خبر نداشتيد که حکم اعدام تاييد شده است؟
نه نه، خبر نداشتيم. به ما گفتند که حکم شکسته شده است.
الان پدر و مادرتان کجا هستند؟
آنها هم همينجا هستند، نمیتوانند صحبت کنند. هردوی آنها اينجا افتادهاند، نمیدانم بايد چکار کنم.
بعد از شنيدن خبر به دادسرا يا دادگاه انقلاب نرفتيد؟
نه، امروز پنجشنبه است. تعطيل هستند. اصلا نمیدانم چرا؟! قرار بود اين حکم شکسته شود. به ما گفتند شکسته شده است. آرش روز دوشنبه دوباره زنگ زد و گفت که بياييد… کتابهایام را بياوريد. به خاطر چی…نمیدانم؟ چرا… نمیدانم!